جامعه هیچ تمایلی به آگاه‌سازی زنان نشان نمی دهد

جامعه هیچ تمایلی به آگاه‌سازی زنان نشان نمی دهد

مصطفی اقلیما
گروه اجتماعی: مشارکت زنان از جمله معیارهای رشد و توسعه جوامع از منظر انسانی و فرهنگی و از عمده نمادهای برابری حقوق افراد در یک جامعه آزاد و استاندارد است. با این وجود، کم نیستند جوامعی که به علت تعلقات فرهنگی، دینی و اجتماعی خود و به دوش‌کشیدن بار ارزش‌های کهن از دیرباز، موانع بسیاری بر سر راه مشارکت زنان در جامعه پدید آورده و ضمن عدم تمایل به آگاه‌سازی زنان، تلاشی در جهت احقاق حقوق آنها نیز صورت نمی‌دهند.
آمار کارکرد زنان در جامعه حدود ۱۲درصد است. خانم‌ها در بسیاری از موارد و کارها، نیروهای ارزان‌قیمت‌اند. اگر دقت کنید تمام منشی‌ها لیسانس دارند، اما به عنوان مثال ماهی ۴۰۰ تومان حقوق می‌گیرند، پس متوجه خواهید شد که از خانم‌ها کار بسیار می‌خواهند اما همچنان با همان حقوق و مزایای اندک، یا اینکه اکثر فروشنده‌ها خانم هستند تا در این صورت آقایان جذب خرید بشوند. به طور کلی به خانم‌ها اعتماد بیش‌تری است، خانم‌ها در تمام قسمت‌ها می‌توانند کار و مشارکت داشته باشند، اما باید در نظر گرفت که در جامعه‌ موقعیت شغلی وجود ندارد و ۸۰ درصد افراد تحصیل‌کرده کشور در بیکاری به سر می‌برند. مسئله این نیست که نمی‌خواهند به خانم‌ها کار دهند، در واقع کار بدون حقوق برای آن‌ها در نظر گرفته‌اند.
همچنین در تمامی دستگاه‌ها مشاهده می‌کنید که ۹۰درصد مدیران آقایان هستند، در صورتی که کارهای اصلی را خانم‌ها در بخش‌های دیگر انجام می‌دهند و اگر خانم‌ها نباشند تمام کارها به گونه‌ای عقب می‌افتد و دچار اختلال می‌شود. متاسفانه خانم‌ها را کنار گذاشته‌ایم و حقوق بسیار اندکی شامل حال‌شان می‌شود، در عوض فشار‌های بسیاری را تحمل می‌کنند اما امکانات در حد و اندازه سواد آنها فراهم نمی‌شود. هیچ‌کس با کارکرد خانم‌ها مخالف نیست، ولی در واقع متاسفانه با کارکرد مفت آن‌ها موافق هستند و با تعلق‌گرفتن پستی به آن‌ها نیز مخالف‌اند.
فعالان حقوق زنان تاکنون هیچ کار و اقدامی نکرده‌اند. به عنوان مثال، نماینده‌های خانم در مجلس بحث مهریه را پیش کشیدند، در صورتی که مهریه یک توافق میان طرفین است و هیچ ارتباطی به دولت و قانون ندارد، هیچ فردی نمی‌تواند درباره این توافق اظهار نظر کند، اما زمانی که قرارداد نوشته می‌شود دولت موظف به اجرای آن می‌شود و اگر به آن رسیدگی نشود قانون‌گذار یا مجری و قاضی، قانون را اجرا نکرده‌اند. مشکل اصلی این است که قوانین خوب وجود دارد، اما از هم‌پاشیدگی مملکت، عدم اجرای قانون است، اما به این معنا نیست که در کشور ما قانونی وجود ندارد. زمانی چند تن از خانم‌ها در مجلس درباره مهریه طرحی را ارائه داده بودند، در واقع برای تعیین مهریه، سطح شهر را معیار و مرز قرار داده بودند، به این صورت که مهریه زنان ساکن در جنوب شهر دویست سکه، زنان در مرکز شهر سیصد سکه و زنان بالای شهر پانصد سکه مهریه داشته باشند.
تا زمانی که زنان در پست‌های مختلف نباشند و مشکلات را از نزدیک نبینند، کار و اقدامی صورت نخواهد گرفت. در کشوری که خانم‌ها به هم‌جنس‌های خود رای بدهند و به آقایان رای ندهند، حتی یک مرد هم وارد مجلس نخواهد شد، اما پاسخ خانم‌ها در چنین رای‌گیری این است که خودمان هم‌جنس خود را قبول نداریم، و دقیقا همین خانم‌ها که فمینیست هستند خودشان هم جنس خود را قبول ندارند و هر کدام به اصطلاح ساز خودشان را می‌زنند. ما نمی‌توانیم زن و مرد را در قانون برابر کنیم، به دلیل آن که این موضوع ریشه در فرهنگ خانواده دارد.
اگر شما می‌خواهید مشکلات را با فمینیسم و در واقع با چهار خانم که در خیابان راه می‌روند درست کنید، اصلا مشکلی حل نمی‌شود و باید برای حل مسئله فمینیستی، فرهنگ در خانواده را درست کنید. در همه جای جهان قانون براساس خواست مردم شکل می‌گیرد و به تصویب می‌رسد. این قانون هیچ‌گاه خواسته حاکم یا رئیس جمهور نخواهد بود و تنها خواسته مردم آن کشور و جامعه را شامل می‌شود، در غیر این صورت هیچ‌کدام از این قوانین اجرا نخواهد شد. مسئله ما این است که دختر بداند و آگاه باشد که با یک پسر هیچ تفاوتی ندارد، همچنین یک پسر هم با یک دختر تفاوتی نخواهد داشت. بنابراین فمینیست‌ها یا فعالان حقوق زنان هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند تا زمانی که همان آدم پذیرای خود باشد و در محیط خانه و خانواده هیچ‌گونه تفاوتی میان دختر و پسر خود قائل نشود.
زمانی فمینیسم یا بقیه مسائل حل خواهد شد که آن خانه‌ای که نقش زیرساختی را دارد افراد در خانه و خانواده به درستی رفتار کنند که مرحله پس از آن برنامه‌ریزی دولت خواهد بود. دولت هم روابط را برای همه یکسان بنویسد که این کار را کرده است. مسئله دوم اینکه قوانین را برای همه به طور یکسان انجام دهند. مسئله فمینیسم یک مسئله اجتماعی است، مسئله اجتماعی در بلندمدت به وجود می‌آید، برای اینکه در بلندمدت قابل حل است، اما مسائل فردی در کوتاه مدت به وجود می‌آید و در همان مدت کوتاه هم قابل حل است، اما مسئله فمینیستی یک مسئله بلندمدت است که از بدو خلقت تا امروز وجود داشته است.
مادر باعث گرمی کانون خانواده می‌شود، بله درست است، زیرا پدر به آن اندازه احساسی نیست و درصد بسیار زیادی کار برای او مهم و قابل اهمیت است و اما درصد بسیار بالایی را صرف فرزندان خود می‌کند، زمانی که مادر صاحب فرزند می‌شود و دیگر با پدر بچه‌ها کاری نخواهد داشت و حاضر به انجام هر کاری است تا فرزندانش در راحتی زندگی کنند. این جمله با وجود آن که بسیار باب است، اما اصلا مانع از مشارکت زنان در جامعه نخواهد شد. زنان هم می‌توانند کار کنند و هم گرمای کانون خانواده را حفظ کنند. مگر مردها نقش پدر را ایفا نمی‌کنند، اما هم‌زمان کار هم می‌کنند؟ با توجه به جمله و عبارت ذکر شده، اگر مادر کار کند هیچ مشکل و مسئله‌ای برای کانون خانواده پیش نخواهد آمد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش ، به دلیل این که در جامعه ما کشش آن‌چنانی برای استخدام وجود ندارد، بنابراین در وضعیت پارتی قرار می‌گیریم. کسانی که پارتی دارند باز هم در وهله اول پسرهایشان را برای کار معرفی می‌کنند و بعد از آن‌ها دخترها را معرفی می‌کنند. بزرگ‌ترین مسئله که با آن رو به رو هستیم نبود کار در مملکت است. تمام کار و فعالیت‌هایی را که زنان انجام می‌دهند از آن کار استعفا دهند، مردها حاضر به جایگزین شدن کار زنان نخواهند بود، زیرا زنان با حقوق کم کار را می‌پذیرند، اما مردها چنین وضعیت حقوقی را پذیرا نیستند. تمام کارهایی که در ادارات انجام می‌شود، کارشناسان و گزارش‌نویس‌ آنها زنان بوده و مردها نمی‌توانند حتی چند خط بنویسند، در غیر این صورت همین دوازده درصدی را که شامل زنان شاغل می‌شود هم مردها جایگزین‌شان می‌شدند، اگر می‌توانستند انجام دهند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


چهار − = 3