توقع رفتار بزرگسالانه از نظامی چهل‌ساله

توقع رفتار بزرگسالانه از نظامی چهل‌ساله

روح‌اله نخعی
گروه جامعه: چهل‌سالگی جمهوری اسلامی را بسیاری با سن انسان‌ها مقایسه و توقع رفتار بالغ را از نظام مطرح کرده‌اند. شاید بتوان گفت برای یک نظام حکومتی، زمانی کمتر از چهاردهه برای رسیدن به آنچه می‌توان بلوغ خواند لازم است و شاید بتوان ادعا کرد که بعد از چندین قرن حکومت پادشاهی، تغییر رویکرد نظام کشوری کهن زمان بیشتری می‌برد اما نقطه اشتراک، توقع رفتار بزرگسالانه از نظامی چهل‌ساله است.
در راستای همین توقع، از سویی انتظار می‌رود نظام گوش شنواتری برای شنیدن نقد و نظر داشته باشد و از سوی دیگر هم نیاز است رفتارهای نابالغ، اتفاقا به رخ کشیده شده و هر چه زودتر کنار گذاشته شوند تا منافع ملی بهتر تامین شود.
در حوزه سیاست خارجی، رفتارهای خام‌دستانه‌ای که شاید با تازه‌کاری نیروهای انقلابی قابل‌توضیح باشند، به‌سادگی می‌توانند مانع پیگیری منافع ملی کشور شوند و ابزار دست دیگرند برای خوانش بازی ما. از این رو نگاهی به این رفتارها و پیگیری روند تغییرشان، ضروری به نظر می‌رسد. نمونه‌های زیر، گوشه‌ای از نقدهایی است که به روند کلی سیاست خارجی ایران وارد است.در وهله اول، شاید مهم‌ترین معضل سیاست خارجی ایران، تعدد مراکز تصمیم‌گیری یا به عبارت بهتر تعدد نهادهایی است که خود را شایسته ورود به عرصه تصمیم‌گیری در صحنه سیاست خارجی می‌دانند. در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب، چند دانشجو تصمیم گرفتند که صلاح مملکت را بهتر از دولت و مجلس و دیگران بدانند و به جای انتقال این دغدغه‌ها به این نهادهای مسئول، تصمیم گرفتند سنگ بنای »دیپلماسی دیواری« را بگذارند، در حالی که حتی در صورتی که سفارت یک کشور، مرتکب جاسوسی شده بود، مسیرهایی برای پیگیری موضوع با سنجش جنبه‌های مختلف ماجرا وجود داشت که طبق وظیفه، بدیهی دستگاه سیاسی با دفاع حداکثری از منافع ملی، حداقل هزینه را برای کشور ایجاد کند.امروز اما به جای آن چند دانشجو، مقامات و نهادهای دیگری هستند که مستقیم خود را مجاز به ورود به صحنه روابط بین‌المللی می‌بینند. از نهادهای نظامی گرفته تا صاحبان تریبون‌های مذهبی. نکته اینجاست که در دیگر کشورها هم چهره‌های مختلف به اظهارنظر در این باره می‌پردازند اما تفاوت مهم کشور ما با رویه به‌هنجار این است که تعدد تریبون در ایران، بسیاری اوقات به اقدامات و رفتارهای متنوع و گاهی متضاد منجر می‌شود. دبیر شورای عالی امنیت ملی در فراسوی مرزها توافقی را به انجام می‌رساند اما رئیس‌جمهور با حمله‌ای شخصی از تریبون مذهبی، بنیان اعتبار او را زیر سوال می‌برد. وزیر خارجه موضعی کلی برای کشور اعلام می‌کند و روز بعد رسانه‌های خارجی از صحبت‌های نظامیانی گزارش می‌دهند که درست نقطه مقابل آن موضع را با آب‌وتاب تبیین کرده_اند.
به عبارتی به جای اینکه مقامات مختلف کشوری و لشکری با بحث و بررسی به موضعی واحد و تامین‌کننده منافع ملی، با محوریت وزارت خارجه متکی به رای مردم برسند و آن را تبیین کنند، هر کس با هر تریبونی که به دستش می‌رسد، مانیفستی صادر می‌کند و با استفاده از نیروهای تحت امر یا مردم هوادارش مانع پیگیری دیگر روش‌ها می‌شود. نتیجه نیز همواره برخلاف تصور مداخله‌کنندگان، پیشرفت سیاست مدنظر آن‌ها نیست، بلکه اغلب منجر به هرمج ومرجی می‌شود که بار کج سیاست خارجی را به هیج منزلی نمی‌رساند.این رویکرد، متاسفانه هنوز در روند بلوغ جمهوری اسلامی اصلاح نشده و همان مشکلی که دو رئیس دولت، مهدی بازرگان و میرحسین موسوی را تا استعفا برد، امروز نیز فغان از وزیر خارجه و حتی وزیر نفت دولت مستقر قانونی منتخب را بر آورده است.
مساله دیگر که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی اغلب حاضر بوده، اصرار نیروهای تصمیم‌گیر به بیان اعتقادات و آرزوها به جای تعقیب مواضع و خواسته‌هاست. در سال‌های پس از انقلاب، به تبع هویت هیجانی انقلابی یا به نیاز تبیین مواضع ساختار تازه، خط‌کشی‌های نظام جمهوری اسلامی و دوست و دشمن‌های انتخابی ایران جدید، با تاکید و اغلب بدون وجود هر گونه راه تعدیل، تبیین شد. در آن بازه زمانی که بلافاصله تبدیل به دوران جنگ هم شد، شاید لااقل فضای داخلی تا حدی نیاز به چنین رویکردی را توضیح می‌داد و البته باز هم توجیه نمی‌کرد.
اما در سال‌های پس از جنگ نیز متاسفانه این رویکرد حفظ شده که ما، پیش و بیش از آن که به برنامه‌ریزی برای نحوه مواجهه یا مقابله با بازیگران مختلف منطقه‌ای و جهانی باشیم، با ادبیاتی قاطع، دشمنان خود را با تاکیدی ازلی‌ابدی معرفی می‌کنیم. دیگر بازیگران، به حسب وظیفه‌شان فقط منافع ملت‌ها یا گاهی فقط دولت‌های خود را دنبال می‌کنند و وقتی ما این طور دست خود را در مقابل آن‌ها باز می‌کنیم، در محاسبات خود در نظر می‌گیرند که موضع ایران کاملاً قطعی است. همین می‌شود که کشورهایی مثل روسیه و چین، در رسیدگی به وعده‌ها و تعهداتشان در قبال ایران اغلب تعجیل یا اصرار چندانی ندارند، چه اینکه می‌دانند، ایران بازی خود را تا چند دهه به مهره‌های مشخص محدود کرده است، برخلاف ترکیه و عراقی که براساس منافع، با طرف‌های مختلف، بازی‌های مختلفی می‌کنند.
این لزوماً به معنای انتقاد از مواضع اعلام‌شده ایران نیست؛ مشکل این است که ما بسیاری اوقات با این بلندفکرکردن، راه پیگیری همان مواضع و تعقیب منافع ملی را بر خودمان بسته‌ایم و این البته ارجحیت و اولویت دارد بر محکوم‌کردن این بازیگر و لعنت‌کردن آن مهره.
در سال‌های اخیر، نشانه‌هایی از تمایل بیشتر به دیپلماسی به عنوان یک ابزار در ساختار دولت دیده شده و نشانه‌های همین مدت کوتاه استفاده از آن نیز در پروژه‌هایی مثل برجام و ساحات مشخص است. همین‌ها هم اگر از سال‌های گذشته پشتوانه بهتری داشتند، نتایج بهتری می‌گرفتند، اما اگر بناست دیپلماسی برای ایران کارآیی داشته باشد، باید یک جا فکر شود، یک‌ جا تصمیم گرفته شود و از یک تریبون، بر مبنای نیازها و منافع ملی، تبیین شود تا تکلیف دوست و دشمن با ما، آن طور که خودمان می‌خواهیم، روشن شود.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، چندی‌پیش یکی از فرماندهان ارشد نظامی در جواب سوالی درباره ونزوئلا خبرنگار را به وزارت خارجه ارجاع داده بود. امید که این نشانه‌ای از بلوغ ما در عرصه سیاست خارجی باشد.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


× 1 = پنج