تقلید از مردان و بحران هویت درمیان زنان

تقلید از مردان و بحران هویت درمیان زنان

گروه اجتماعی:یک کارشناس امور زنان با بیان اینکه نباید به دنبال این باشیم که به زنان هویت مردانه بدهیم چون تقلید از مردان باعث بحران هویت در میان زنان می‌شود، گفت: بحران هویت علت گسترش آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد در میان دختران است.
مریم ورز دار در مورد آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان گفت: نمی‌خواهیم بگوییم آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان از جمله اعتیاد موضوع جدی نیست بلکه باید با دقت این موضوع بررسی شود و علل و عوامل آن شناسایی و بررسی شود.
وی ادامه داد: بیشترین عاملی که منجر به ایجاد آسیب‌های اجتماعی درحوزه زنان می‌شود بحث بحران هویت است حتی در مسئله اعتیاد هم به جهت اینکه برخی از زنان و دختران دچار بحران هویت شده‌اند در مواردی که یک آسیب اجتماعی است از مردان تقلید می‌کنند.
این کارشناس امور زنان افزود: وقتی که بحث مرد را به عنوان یک اصل در تمام حوزه‌ها قرار دهیم که همان مبنای پشت پرده فمینیستی است که اصل را بر مردانه بودن قرار می‌دهند و هر زنی که بتواند بیشترین شباهت را به یک مرد پیدا کند به انسانیت نزدیک تر تلقی می‌شود، وقتی یک انسان دچار بحران هویت می‌شود و می‌خواهد در کلیه عملکردهایش مردانه بودن خود را ثابت کند و هویت مردانه به خود ببخشد در حوزه آسیب‌های اجتماعی نیز همین تقلید صورت می‌گیرد.
ورز دار خاطرنشان کرد: بحث مصرف قلیان در میان دختران جوان نیز وجود دارد که دختران در فضاهایی حضور پیدا می‌کنند که قبلا اصلا در شأن زنان نبود اما هم اکنون به تقلید از یک روند شکل گیری هویت مردانه شاهد هستیم که استفاده از قلیان در میان دختران و زنان افزایش پیدا کرده است.
وی اظهار داشت: در حقیقت ما نمی‌خواهیم بگوییم بحث اعتیاد موضوع جدی نیست اما باید این سؤال نیز پاسخ داده شود که ما تا کنون برای این وضعیت و کنترل آن چه اقداماتی انجام داده‌ایم؟ ستادهایی هم که در حوزه مبارزه با موارد مخدر تشکیل می‌شود بنده اطلاع دارم دو سه سال است که در این حوزه برنامه ریزی می‌شود اما هیچ اجراییاتی مشاهده نمی‌شود و همه در موضع بیان درد هستند و همه می‌گویند که بحث اعتیاد در میان زنان منجر به آسیب‌ها و انحرافات دیگری می‌شود و اعتیاد صرفا اعتیاد باقی نمی‌ماند و ممکن است زن را از طریق اعتیاد به ابتذال بکشانند که یکی از مفاسد اصلی در این حوزه است اما در عمل هیچ کارکرد مثبت و بازدارنده‌ای مشاهده نمی‌شود.این کارشناس مسائل زنان ادامه داد: در حوزه آگاهی رسانی و اطلاع رسانی به زنان و دختران هیچ اقدامی انجام نشده است.
ورز دار افزود: مشکل اصلی بحران هویت است اگر بتوانیم هویت اصلی زنان را به خوبی برای آنها ترسیم و نقش آنها را به عنوان یک هویت مستقل در جامعه تبیین کنیم بسیاری از مسائل حل می‌شود اما ما در تمام حوزه‌ها به دنبال تقلید هستیم و به دنبال این هستیم که به زنان هویت مردانه ببخشیم و تمام این موارد از بحران هویت شکل می‌گیرد.
وی ادامه داد: اگر مسئولان واقعا معتقد هستند سن اعتیاد به زیر ۱۳ سال رسیده است مسئولان باید به جای گزارش دادن بررسی کنند که چرا به اینجا رسیده‌ایم چون متولیان برنامه هستند که باید برای حل معضلات برنامه ریزی کنند و گزارش عملکرد ارائه دهند، ارائه گزارش آسیب‌ها به مردم هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
جوان شدن سن جرم و بزهکاری در واقع نشان دهنده افزایش خشونت اجتماعی در جامعه است. جوانان و یا نوجوانانی که به جرم یا بزه کشیده می‌شوند در واقع قربانیان نوعی خشونت هستند.منظور از خشونت کلیه عوامل بازدارنده ای است که اجازه نمی دهد تا انسان ها شخصیتشان را تا سرحد امکان، رشد دهند و شکوفا سازند. عواملی از قبیل: نبود امکانات تربیتی، فقدان امید به آینده، گسیختگی خانواده ها، کاهش فضای خلاقیت در زندگی اجتماعی، فقدان و یا کمبود امنیت اجتماعی و نبود امکانات مناسب برای گذراندن اوقات فراغت، وسعت یافتن شکاف نسل ها و وابستگی اقتصادی جوانان به خانواده ها و در عین استقلال طلبی آن ها. زنان جزء نخستین قربانیان بسیاری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی‌اند. در این میان اعتیاد اگر نه اولین و عمده ترین، بلکه یکی از مهم ترین آنان است.
تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتیاد این است که مواد مخدر و سوء مصرف مواد عمدتاً پدیده‌ای مردانه است. به عبارتی اعتقاد بر این است که زن‌ها بسیار کمتر از مردها به اعتیاد روی می‌آورند بخصوص در ایران حتی سیگار کشیدن زنان و دختران، تعجب اطرافیان را بر می انگیزد شاید بدان علت که اعتیاد با نقش آشنای همسر و مادری مهربان و دلسوز در جامعه ایرانی همخوانی ندارد. کم ترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی شدن خانواده است. بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان ، عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند. برای مثال فاصله زمانی اولین تجربه مصرف مواد، تا تزریق در زنان بطور متوسط ۲ سال طول می کشد در حالیکه این زمان در مردان حدود ۸ سال است. با این حساب زنان ۶ سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید، که درمان آن طبعاً سخت تر و عوارض جسمی – روانی – اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است کشیده می‎شوند.
مرگ در اثر مصرف مواد نیز در زنان و دختران سریع‌تر رخ می دهد. بخصوص مصرف بیش از حد، خودکشی و تصادفات ناشی از آثار مصرف برخی مواد علت اصلی مرگ و میر در زنان معتاد است. همچنین به دلیل اینکه اعتیاد در زنان زمینه ساز سایر انحرافات است، استفاده تزریقی از مواد و وجود سرنگ های مشترک، همچنین رابطه پرخطر در این زنان خطر ابتلا آن ها به ایدز هپاتیت و سایر بیماری ها را افزایش می دهد. جالب اینکه در بعد درمان، پیش آگهی بهتری در زنان نسبت به مردان وجود دارد و این مساله امیدواری بیشتری در به نتیجه رسیدن اقدامات درمانی در زنان معتاد ایجاد می نماید. اما از سوی دیگر یک سری موانع نیز در مقابل زنان جهت اقدام به درمان اعتیاد وجود دارد که بایستی به آنها توجه نمود. شاید مهم ترین مانع در این بین باورها و نگرش های موجود در جامعه در مورد زنان معتاد باشد. اگر چه افراد جامعه می توانند اعتیاد را در مردان یک نوع بیماری فرض کنند اما در مورد زنان معتاد شرایط متفاوت است. متاسفانه اغلب افراد اعتیاد را در زنان یک موضوع غیر اخلاقی می دانند تا یک بیماری.
در واقع نگرش های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیر اخلاقی زنان معتاد ، مانعی بزرگ در راه درمان اعتیاد در زنان می باشد. چرا که زنان با درونی نمودن نگرش موجود در جامعه مبتنی بر اینکه اعتیاد در واقع نوعی تزلزل اصول اخلاقی در آنهاست از درمان خود اجتناب می نمایند یا از معرفی خود به عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومی شرمسار می شوند.
نادیده گرفتن و یا توجه اندک به بحث اعتیاد زنان در آینده ای نه چندان دور عواقب ناگواری را بر اجتماع تحمیل می کند. بنابراین اگر اعتقاد بر این است که “ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است” باید برای رفع این معضل اجتماعی تدابیری اساسی اندیشید.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۷:۰۶ ق.ظ

دیدگاه


+ 3 = دوازده