تفکردینی به اضافه اخلاق اسلامی ضامن سعادت جامعه
گروه دین و زندگی: برخی معتقدند اگر تفکر دینی را به اضافه اخلاق اسلامی و اخلاق غربی مانند نظم، قانون پذیری و تکنولوژی کنیم سعادتمند می شویم، نتیجه این تفکر مبتلا شدن به یک تشتت تمدنی است. تمدن شامل نظام های نرم اقتصادی، سیاسی، اداری و بروکراتیک نیز می_شود و اصلی ترین برهه تمدن سازی هر قوم زمانی است که اقدام به ساخت سخت افزار می_کند و به دنبال آن فرایند تاریخی تمدن سازی شکل می گیرد و اینها به تدریج در یک فرایند تاریخی گسترش پیدا می کند.
اگر دو تفکر معنا مدعی ساخت یک جامعه ایده آل، آرمانی و فاضله باشند، این دو تفکر هیچ اشتراکی ندارند و دوگونه تفسیر از جهان را ارائه می کنند.
برخی اقوام اینگونه هستند که تا جهان را می_شناسند آن را به ساحت عمل و تمدن می_رسانند، اما برخی دیرتر به تحقق تمدنی این دانستهها اقدام میکنند.
در این میان ما اندیشه هایمان را به تمدن نزدیک و به ساخت تمدن براساس اندیشههای دینی اقدام کردیم و خیلی زود موفق شدیم براساس اندیشه های دینی تمدن بسازیم و براساس نگاه اسلامی تئوری هایی همچون «خداوند شایسته عبودیت در تمامی ساحت ها» را طراحی کنیم و مبنای تسلیم خود را اسلام، کتاب مقدس، فقه و اقوال ائمه قرار دادیم.
عطاءالله بیگدلی، استاد حقوق دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش این تمدن به دلایل متعددی رو به ضعف نهاد و ما از درون بدون اینکه با بیرون تلاقی داشته و متوجه باشیم دچار گسست شدیم رخداد جنگ های صلیبی، حمله مغول ها و حمله دیگر کشورها را سبب تقسیم جهان اسلام به عثمانی و صفوی و به هم زدن ساختارهای تمدنی جهان اسلام دانست.
بیگدلی اظهار داشت: حدود ۴۰۰ سال پیش و در یک غفلت تاریخی که ایرانیان دچار آن شده بودند، تمدن دیگری در آن سوی مغرب زمین شکل گرفت که ما متوجه عمق قدرت و تغییری که آن طرف اتفاق میافتد نبودیم و نمیدانستیم که جهان در حال تغییر است، از رنسانس خبر نداشتیم و فکر می کردیم اروپائیان هنوز مسیحی هستند.وی با بیان اینکه از قرن ۱۸ اروپا به تمدن جدیدی رسید، با ساخت یک اندیشه مدرن کلیسا و خدای مسیحی را کنار گذاشته و در برابر آن یک بنیاد تمدنی جدیدی را با نام _»Human « با محوریت انسان درست کرده بود، گفت: فیلسوفانی مانند دکارت و کانت مطرح کردند که باید تمدنی مبتنی بر عقل خود بنیان بسازیم که نیاز به حجت بیرونی، راهنما، کتاب، پاپ، خدا و هر امری بیرون از خود ندارد.این استاد دانشگاه نگاه انسان محور غرب را که در اواخر قرن ۱۸ بر سرمایه داری استوار شده بود منجر به تفکر استعماری و به دنبال آن حمله غرب به کشورهای ایران، هند و چین خواند که کشور ما را با سودای امپراتوری قدرت و تمدن سازی در سر، تحت تأثیر قرار داد.
وی با بیان اینکه شکستهای مکرر در جنگ های با روسیه، یک سیلی محکمی بود که ایرانیان را از خواب بیدار کرد و آنان متوجه عقب افتادگی خود شدند، قالب اندیشهای در ایران را تئوری زوال عنوان کرد که دائم از خود میپرسند اکنون که عقب افتاده و شکست خوردهایم چگونه آن را درست کنیم و این تفکر در کتابهای روشنفکرها به صورت پیش فرض مطرح شده است.
بیگدلی با اشاره به نسخههای متفاوتی که برای درمان این وضعیت از سوی متدینان ارائه شد گفت: افراد متدین قائل بودند آن چیزی که با آن به عنوان تمدن فرنگ، فرنس، یوروپ، وضع متمدن و عالم حادث مواجه هستیم یک کل است و همه با هم از هنر گرفته تا لباس و غذا تناسب و یکپارچگی دارد که این یکپارچگی مبتنی بر کفر و الحاد بوده و از لحاظ دینی اخذ این تمدن حرام است، بنابراین باید تمدن قبلی، خود را احیا کنیم.
وی افزود: آنان معتقد بودند که این تمدن قابلیت احیا دارد و میتوانیم با احیای نظام سیاسی از استبداد دوری گزنیم، فرهنگ شهرنشینی را بسازیم و در برابر این تمدن بایستیم.
بسیاری از علما و بزرگان از شیخ فضل الله نوری گرفته تا صاحب عروه در نجف و فقهای سنتیتر براساس مبانی فقهی مانند حرمت تشبه به کفار فتوا میدادند.استاد حقوق دانشگاه امام صادق(ع) به بیان دیدگاه متجددین در این زمینه پرداخت و گفت: آنان معتقد بودند که برهه تاریخی زندگی دینی گذشته و زمان زندگی، فهم تفکر و تفسیر جهان از منظر دین به سر آمده و جهان به عصر علم رسیده و علم و تکنولوژی جهان را برای ما روشن کرده است.وی عدم پذیرش صد درصد این دو تئوری را از سوی ایرانیها سبب ایجاد تئوری ترکیب دانست که براساس آن معتقدند جهان غرب خوبیها و بدیهایی دارد. ما باید خوبیها را اخذ کنیم و بدیها را کنار بگذاریم تا در دنیا و آخرت آبرومند زندگی کنیم و بهترین تمدن را با استفاده از تفکر دینی بسازیم.
بیگدلی تصریح کرد: معتقدان به این تفکر، این تئوری را ارائه دادند که اگر تفکر دینی را به اضافه اخلاق اسلامی و اخلاق غربی مانند نظم، قانون پذیری و تکنولوژی در یک نظام جمع کنیم، در دنیا و آخرت به خوشی زندگی خواهیم کرد و برای توجیه این جمع نیز سه نظریه بزرگ در بین روشنفکرها مطرح شد.
وی با بیان اینکه در نتیجه این تفکر ما دچار یک تذبذب تمدنی در کشور شدهایم، گفت: نظام علمی غرب هماهنگ است، براساس یک فهم از جهان و علم به پیش میرود و این فهم از علم یک ساختار تمدنی دارد، اما در کشور ما نهادهای مختلف دیدگاههای متضادی را ارائه میدهند اندیشه ما به جهان یکسان نیست و دچار یک تشتت تمدنی هستیم.
وی با اشاره به عوامل پیشرفت علمی و صنعتی غرب، گفت: غربیها آرام آرام از دین فاصله گرفتند و به سمت دنیاگرایی رفتند، در صنعت پیشرفت کردند و به کشف چیزهای جدید دست یافتند، اما ما تنها به بزرگانمان افتخار کردیم و آنچه را به ما آموزش داده بودند به فراموشی سپردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه رنسانس با رشد علمی و صنعتی در اروپا به وجود آمد و از دل رنسانس مدرنیته شکل گرفت، اظهار داشت: بنیاد مدرنیته ظاهربینی است که در خود دین به وجود میآید و به یک گرایش جدیدی به نام اصلاح دین در اروپا تبدیل میشود.پژوهشگر فلسفه هنر دینی خاطرنشان کرد: این اصلاح هرچند با انگیزه پاک کردن دین به وجود آمد، اما عملا در سیر تاریخی به اضمحلال دین منجر شد، پای دین از دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی برید و امری خصوصی بین فرد انسان و خدا قلمداد شد.این استاد دانشگاه در ادامه پیدایش سکولاریسم را به سبب دنیوی کردن مسائل معنوی به نام دین دانست و با بیان اینکه مدرنیته همه عالم را فرا گرفته، منتهی هرجا رنگی پیدا کرده است، از لائیسم به عنوان دنبالهرو سکولاریسم نام برد.وی با بیان اینکه جوهر مدرنیته دینزدایی است گفت: بشر آگاهانه یا ناآگانه خود را به جای خدا گذاشته و همهکاره عالم میداند که این تعین بخشی جنبه فلسفی پیدا کرده و تبدیل به سوبژکتیویسم میشود، یعنی تصورات و ذهنیات من انسان به این عالم معنا داده است.
وی گفت: بنیاد مدرنیته که ظاهربینی، دنیاگرایی و انسانگرایی است تبدیل به حکمت و فلسفهای میشود که تمام دنیا را تئوریزه میکند، انسان را معیار خوبی و بدی میداند، اخلاق نسبی میشود و این اندیشه آنچه را حقیقت مطلق و ثابت بود نفی میکند.پژوهشگر فلسفه هنر دینی گفت: نام نفی امر ثابت و مطلق در چنین اندیشهای را نهیلیسم (نیست انگاری) میگذارند که به تمام گذشته خط بطللان کشیده، همه چیز سیال و مباح میداند و میگوید که هرطور مردم خواستند قانون مینویسیم.وی ثروتاندوزی مصرفگرایی، لذتجویی و شهرتپرستی را مصداق روح مدرنیته برشمرد و با بیان اینکه چنین وضعیتی با شدت و ضعف در کل جهان حاکم شده است، گفت: مدرنیته که در همه جا رنگ عوض میکند، امروز در علم و علوم انسانی جلوه کرده است.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۶ ق.ظ