تغییر نوع نگاه نسلها به یکدیگر
حلیمه صراف
گروه تحلیل:تغییرات عظیم و بعضا سریع اجتماعی موجب ناکارآمد جلوه کردن بعضی از عقاید و هنجارهای نسل گذشته در نظر نسل امروزی و در نتیجه دور افتادن آنها از عقاید و افکار نسل گذشته گشته و درست به همین علت پایههای خانوادههای سنتی را متزلزل ساخته است.
در مطالعاتی که روی خانوادههای مختلف انجام شده است؛ محققان به ۲ بُعد که در شکلگیری رفتار کودکان و نوجوانان بیتاثیر نیست دست یافتهاند. بعد اول: سخت گیردر مقابل سهل گیر و بعد دوم: پذیرش در مقابل طرد.
بعد اول اشاره به میزان استقلالی دارد که والدین برای فرزندان فراهم میکنند. طبیعی است که خانوادههای سخت گیر به رفتار فرزندان جهت داده و انتظار دارند آنها بدون چون و چرا به مقررات تعیین شده عمل کنند.
در مقابل اولیای سهل گیر آزادی بیشتری به فرزندان داده و انتظارات کمتری هم از آنان دارند.در بعد دوم والدین پذیرنده، روابط گرمتر و صمیمیتری با فرزندان دارند. در حالی که والدین طرد کننده از رفتار و گفتار کودکان انتقاد میکنند و نسبت به خواستههای آنها بیتفاوت میباشند.تحقیقات اخیر نشان داده است که فرزندان خانوادههای پذیرنده از سلامت روانی مطلوبی برخوردار هستند.
در این قسمت به معرفی سه شیوه فرزند پروری میپردازیم:همچنان که کودکان رشد میکنند از مرحله اطاعت و پذیرفتن اقتدار یک جانبه والدین به سمت تبادلات مبتنی بر همکاری تغییر میکنند. طبق گفته پیامبر گرامی اسلام: کودکان در ۷ سال اول سرور در ۷ سال دوم فرمان پذیر و در هفت سال سوم مشاور والدین هستند.
در همین زمینه میتوان به انواع رفتارهای والدین اشاره داشت:والدین قاطع: این نوع از اولیاء بر رابطه کلامی و تبادل تاکید دارند و وقتی از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده میکنند و کودک را از چیزی منع میکنند یا از او انتظاراتی دارند برایش دلیل میآورند.
والدین مستبد: بر اطاعت بیچون و چرای فرزندان از مقررات تاکید دارند. ایشان ممکن است با این کار اختلاف را سرکوب کنند ولی آن را از بین نمیبرند. فرزندان این والدین متکی به خود نیستند و نمیتوانند فعالیتی را به تنهایی انجام دهند. علت این است که هیچ گاه مسئولیت یک فعالیت را مستقلا به عهده نگرفتهاند.والدین سهل گیر: این نوع از والدین نمیتوانند حامی فرزندان خود باشند.
چنین والدینی فرزندان را به حال خود رها کرده و برای آنها سرمشقی مسئولانه از یک بزرگسال تعیین نمیکنند.به طور خلاصه به نظر میرسد شیوههای قاطع یا دموکراتیک والدین اگر با توضیحاتی در مورد قوانین و توقعاتشان همراه باشد منجر به استقلال همراه با مسئولیت پذیری در فرزندان خواهد شد. به همین علت میتوان دلایل شکاف نسلی را این گونه بیان کرد:
فرزندان در دنیای امروز از طریق وسایل ارتباط جمعی و ماهوارهها به گسترش ارتباطات درون و برون اجتماعی میپردازند که در این صورت هویت فرد که قبلا در خانواده شکل گرفته بود؛ دستخوش تغییرات عمدهای میگردد.
تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و از جمله آنها جهانی شدن و افزایش تحصیلات فرزندان نسبت به اولیاء نیز باعث عکس العملهای کودکان نسبت به ارزشها و هنجارهای پیشین میگردد.به طور اجمالی میتوان گفت هر نسلی روحیات و مطالبات خاص خود را برخاسته از شرایط تاریخی نسل خود به همراه دارد و اگر اولیاء با آگاهی، خود را در موقعیت نسل کودکان و یا جای آنها قرار دهند؛ راحتتر میتوانند او را درک کرده و راهنماییهای لازم را در مواقع مختلف برای او ارائه کنند.یم و بعضا سریع اجتماعی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یکی ازیکی از دلایل تغییر نوع نگاه نسلها به یکدیگراست .
در روزهای گذشته رسانهها گزارشی را به نقل از رئیس مرکز رسانههای دیجیتال منتشر کردند که با واکنشهایی روبرو شد. بیشتر افراد از سپری شدن به طور میانگین ۷ ساعت در فضای مجازی توسط کاربران در طول روز ابراز شگفتی کردند. البته در واکنشها به ابراز شگفتی بسنده نشد و تا محکومیت فضای مجازی به عنوان علت العلل بسیاری از آسیبهای اجتماعی و بحرانها نیز اقدام شد. اما نگاهی دوباره به اعداد و ارقام و مهمتر از آن ادبیات به کار گرفته شده در ارائه این گزارش، پرسشهای زیادی را به وجود میآورد.
برای نمونه در گزارش خبرگزاری مهر آمده است »ایرانی ها حدود ۵ تا ۹ ساعت وقت خود را در شبکه های اجتماعی می گذرانند. آمارهای غیررسمی از ضریب نفوذ ۸۰ درصدی اینترنت در کشور حکایت دارد و این درحالی است که متوسط استفاده از اینترنت در دنیا ۴۶ درصد است« مشخص نیست آیا رئیس مرکز رسانههای دیجیتال تفاوت شبکههای اجتماعی به عنوان بخشی از فضای مجازی با کلیت آن را به خوبی درک نکردهاند یا خبرنگاران در انعکاس این آمارها دچار اشتباه شدهاند؟ در حالیکه پیامرسان شبکههای اجتماعی در سراسر دنیا در حال رکورد شکنیهای پی در پی هستند و مشخص نیست بر چه مبنایی استفاده از شبکههای اجتماعی توسط ایرانیان در قیاس با کلیت فضای مجازی مطرح شدهاند.از سوی دیگر بر فرض اینکه منظور موسویان صرفا اوقات سپری شده در شبکههای اجتماعی بوده باشد، مساله اصلی چگونگی محاسبه ساعات حضور ایرانیان در آنها و بررسی آن در مقیاس جهانی است؟
همان طور که اهالی فضای مجازی میدانند دو شبکه اجتماعی اصلی و پرکاربرد در کشور به آسانی در دسترس نیستند و استعلام آماری کاربران آن هم با دقت ۵ ساعت! که استاندارد نوینی در ارائه گزارشهای آماری است، کار آسانی نیست.اما از طرف دیگر نیز اگر رئیس مرکز رسانههای دیجیتال مشخصا بر مبنای استفاده از فضای مجازی در طول روز توسط کاربران به گزارش دهی پرداخته است نیز بازهم آمار و ارقام ارائه شده به سختی قابل قبول میباشند.
در شرایطی که شورای عالی فضای مجازی، مرکز رسانههای دیجیتال و دیگر سازمانهای نظارتی عریض و طویل همچنان از ارائه آمار دقیق، واحد و تفکیکی از فاکتورهایی مانند ضریب نفوذ اینترنت در کشور، کیفیت برقراری اتصال، نوع دستگاه مورد استفاده و عواملی از این قبیل عاجز هستند، چطور فرایند آمارگیری این گزارش انجام گرفته است؟
در مقایسه با کشورهای دیگر نیز در حالیکه گوگل و شبکههای اجتماعی در ردهبندی پربازدیدترینها در رقابت هستند، بار دیگر این پرسش مطرح میشود که چگونه ممکن است رئیس مرکز رسانههای دیجیتال تنها به استناد استفاده از اینستاگرام، لینکداین و احتمالا تلگرام مدت حضور ایرانیان را بیشتر از کاربران دیگر کشورها براورد کند.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۷ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳۰ ق.ظ