تغییر فرهنگ مصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی
گروه جامعه : امروزه میل به مصرف به یک پز اجتماعی تبدیل شده است.
مد شدن یک کالا و خرید آن کالا توسط بسیاری از افراد تابع مد و سپس دمده شدن همان کالا و کنار گذاشته شدن آن از سوی افراد و تکرار دوباره و چند باره این سیکل را هم باید از مهم ترین عوامل رواج مصرف گرایی در جامعه قلمداد کرد.
متاسفانه در حال حاضر با وجود تاکید بر الگوی صحیح مصرف، جامعه ایرانی دارای نوعی مصرف گرایی نامطلوب است که نیاز به اصلاح فوری دارد و این مسئله را همواره باید مد نظر قرار داد.
مدرنیته و جلوه بارز آن صنعتی شدن پدیدهای است که تبلور و تشخص آن را متعلق به غرب میدانیم. این پدیده صد البته فواید و محاسن بسیاری داشته است که حال و آینده بشر را رقم زده و اکنون با حذف جلوههای مدرن از زندگی بشری، جهان را مانند جزیرهای خواهیم یافت که زیستن در آن به ویژه برای انسانهایی که عصر مدرن را درک کردهاند به غایت دشوار بلکه محال است.
برخی از جوامع توانستند تا آنجا که ممکن بود از عوارض برخی پدیدهها بکاهند و برخی دیگر جز تسلیم در برابر آنها راهی دیگر نشناختهاند. با این همه نمیتوان انکار کرد که فرآوردههای جهان صنعتی در کنار محاسن خود، معایبی را نیز در بر داشته که عارض شدن آنها بر جوامع به ویژه جوامع در حال گذار، صدماتی جبرانناپذیر را به فرهنگ مادر آن بوم و کشور وارد آورده است.
از جمله عوارض زیستن در فضا و سپهر صنعتی، یکی هم مصرف گرایی و غلبه روح مصرف بر زندگی بشری است.
انسان قدیم به دلایل متعدد از جمله کمبود منابع و دسترسی دشوار به آنها نمیتوانست به موجودی صرفا مصرف گرا تبدیل شود. از سویی در زیست جهان باستانی اگرچه میتوان از مصرف کنندگانی سخن گفت که به هر حال از کالاهای تولید شده دیگران یا خود سود میبردند اما باید دانست که انسان اعصار ماضی، در کنار مصرفکنندگی به تولید نیز اشتغال داشته است. فقدان تقسیم کار اجتماعی در زمانی که بشر در نواحی دور از هم و در شرایطی بدوی زیست میکرد، موجب شده بود که در یک زمان تولید و مصرف به موازات هم پیش بروند.
کشاورزان همانگونه که ممکن بود کالاهای دامداران را مصرف کنند، خود نیز به تولید کالاهای کشاورزی مبادرت میکردند و این رویه چه در دورانی که مبادله کالا به کالا رایج بود و چه در زمانی که پول وارد مبادلات و معاملات تجاری شد، رایج بوده است.
اما انسان عصر مدرن در جهانی به سر میبرد که تقسیم کار اجتماعی، شهرنشینی و تمرکز مقوله تولید، رواج و ترویج گفتمان رفاهی، غلبهایدئولوژیهای مادی و… در بخشهایی خاص از جامعه موجب شده است مصرف گرایی ابتدا به مثابه یک ویژگی و بعد از آن به مثابه یک عارضه در جهان جدید پدیدار شود.به شیوه معمول به محض رخ نمودن یک آسیب و یا بروز و ظهور نشانههای آن ابتدا کارشناسان و روشنفکران و نخبگان یک جامعه به بررسی آن پدیده نوظهور و هشدار درباره آن میپردازند و پس از آن گفتمانی رواج مییابد که به طور جمعی و عمومی به راهکارهایی برای جلوگیری از آسیبهای وارده بیندیشد. به همین سیاق، روشنفکران و نخبگان در اقصی نقاط جهان هنگامی به طور جدی درباره این پدیده سخن گفتند که مقوله مصرفگرایی از مرزهای معمول و معقول عبور کرده و به عارضهای تبدیل شده بود که به تدریج در حال صدمه زدن به پیکره فرهنگ کشورها بود.
رواج روحیه مصرف ابتدا تنها منحصر در این بود که مردمان جهان متاثر از زندگی رفاهی در عصر مدرن به استفاده نامتعادل از کالاها عادت کرده و این روند، متناسب با تولید در جامعه پیش نمیرود. اما در کشورهای گوناگون این پدیده عوارض دیگری هم درپی داشت که دیگر فراتر از استفاده بیش از حد از کالاهای تولید شده، مینمود.
این عارضهها عوارض دیگری چون تجملگرایی، رواج روحیه رفاهطلبی و.. را در پی داشت و همین امور به تدریج تاثیرات مخربی را بر دیگر مقولهها بر جای گذاشتند. در اثر رواج این پدیده و عوارض آن به تدریج آمار طلاقها افزایش یافت و شیوه زیست جمعی رو به دگرگونی نهاد. در این جا بود که در متون جدی فلسفی و فکری از مصرفگرایی به عنوان یک عارضه نام برده شد که اگر جوامع موجود برای حل و کنترل آن چارهای نیندیشند آسیبهای آن تنها محدود به حوزه اقتصاد نخواهد ماند و صدمات دیگری در بخشهای مهمی از حیات جمعی را برجا خواهد گذاشت.
پیشینه پدیده مصرف گرایی در ایران به دوران قاجار، شکست از روسها و گسترش نفوذ انگلیسیها باز میگردد که روابط جدیدی را در معادلات تجاری ایران رقم زد.
مثلا به موجب قرارداد ترکمنچای کالاهای تولیدی روسیه به دلیل پرداخت حقوق گمرکی کمتر، ارزانتر از کالاهای تولید داخلی به دست مصرفکننده ایرانی میرسید. در همین دوره کمپانی هند شرقی بریتانیا نیز پیمانهای دوستی و تجارت با دولت قاجار امضا کرد. انگلستان با استفاده از قدرت نظامی، برتری تجاری خود در ایران را تثبیت نمود.کمپانی هند شرقی در مبادلات تجاری با ایران به جای پارچههای هندی، کالاها و پارچههای انگلیسی را به ایران صادر میکرد. این روند در دوره پهلوی اول و دوم به نحو چشمگیری تشدید شد و عملا ایران به بازار بزرگ کالاهای مصرفی غربی تبدبل گشت.
مصرفگرایی اما در اوج خود به پدیده تجمل گرایی دامن میزند. تجمل گرایی را میتوان اجمالا گرایش به زندگی رفاهی بیش از حد متعادل و گرایش به مصرف بیمارگونه پدیدهها و کالاهای لوکس در اشکال افراطی آن دانست. در واقع تجملگرایی یکی از تبعات طبیعی و حتمی مصرفگرایی است. در جامعهای که مصرف زده و رفاه زده شده تجملگرایی نیز ظهور میکند و این امر در اشکال افراطی در طبقات مختلف رواج خواهد یافت.تجملگرایی پدیدهای جهانی است که حتی برخی جوامع مذهبی دنیا را نیز تحتالشعاع آثار و تبعات دنیوی و مادی خود قرارداده است. توجه به زرق و برق دنیا، بیخبری و بیتفاوتی نسبت به وضعیت محرومان و اقشار بیبضاعت، افزایش شکاف طبقاتی و ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه از جمله اولین آثاراین جریان هستند که همواره ادیان مختلف، پیروانشان را از آلوده شدن به آن برحذر داشتهاند.
در جامعه ایران بهرغم تاکیدات بزرگان دین، تجملگرایی به مثابه فرزند مصرفگرایی رواج یافته و در این خصوص علل و دلایل گوناگونی را نیز میتوان ذکر کرد.
مدگرایی و مصرفگرایی یک پدیده جهانی است و تنها منحصر به جامعه ما نیست. اما تغییر جهت فرهنگ خرید و مصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است. آنچه به صورت عینی در جامعه میتوان دید، این است که فرهنگ تجملگرایی و مصرفگرایی در بین خانوادهها درکشورنسبت به گذشته بیشترشده است. چنانچه افزایش روزانه فروشگاهها و اماکن عرضه کالاها، ناشی ازاستقبال خریداران وسوددهی این شغل است. وی میافزاید: مصرفگرایی یک پدیده جهانی است وتنها منحصربه جامعه ما نیست.
اما تغییر جهت فرهنگ خرید ومصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است. به اعتقاد وی برخلاف برخی تصورات وضع اقتصادی مردم ما نسبت به گذشته بهترشده است وافزایش مصرف صحیح کالاها به نوعی طبیعی وقابل توجیه است ومعمولا به افزایش رفاه افراد منجرمیشود.
اما نوع مصرف وچگونه مصرف کردن درخانوادهها، پدیدهای است که نیازبه توجه وبررسی بیشتری دارد. دربرخی موارد مصرفگرایی به نحوی رشد کرده که هدف ازخرید کالاها گاهی انجام دادن خرید، بدون توجه به نیازومیزان کارایی آن کالاست. این نوعی ابتذال مصرفی است واین خرید وکالا، وسیلهای برای پزدادن است که در نتیجه، بقیه هم مجبور میشوند برای حفظ ظاهر، الگوی مصرفی خود را مصرفیتر کنند که گاهی در توان مالی آنان نیست و در نهایت منجر به فساد مالی میشود.
دکترابراهیم رزاقی نیز با بیان اینکه عوامل متعددی در شکلگیری فرهنگ مصرفگرایی تجملی در جامعه نقش دارند، میگوید: واردات گسترده و بیرویه کالاهای مصرفی به جای کالاهای اساسی و تجهیزات زیربنایی و تولیدی، تبلیغات وسیع کالاهای مصرفی، فقدان الگوی مناسب مصرف برای مردم، اخذ نشدن مالیات برمصرف، ارائه نشدن آموزشهای مناسب در رسانهها به خصوص تلویزیون و مراکز آموزشی از قبیل مدارس و دانشگاهها و نیز زندگی پرزرق وبرق برخی ازشخصیتها که به عنوان الگو در بین خانوادهها پذیرفته شدهاند، از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به فرهنگ تجملگرایی در جامعه است.
وی میافزاید: هرچه به مردم کالاهای خارجی بیشتری ارائه دهیم، آنها هم نسبت به استفاده از این کالاها ترغیب خواهند شد.
برعکس گذشته که الگوی مصرفی همه افراد، سادهزیستی بود و ثروتمندان هم در عین سادگی، ثروت خود را صرف سرمایهگذاری در امور تولیدی یا خرید املاک میکردند، در حال حاضر هر طبقهای میخواهد، الگوی مصرفی خود را متناسب با درآمدش داشته باشد و الگوی مصرف کاملا شخصی شده و سرمایهگذاریها در شغلهای کاذب مثل دلالی و غیره صورت میگیرد
عدهای از کارشناسان اعتقاد دارند ترویج و تبلیغ خواسته یا ناخواسته این پدیده در رسانه به ویژه صدا و سیما یکی از دلایل ازدیاد و تکثیر آن در جامعه است. این امری است که برخی از علما و بزرگان دینی نیز بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
با این حال از سوی دیگر نمیتوان رسانه ملی و دیگر رسانهها را در این زمینه چندان مقصر دانست. چرا که به عقیده برخی کارشناسان، رسانهها اگرچه دارای نقش فرهنگ ساز هستند اما در مواردی نیز دنباله رو جامعه بوده و از الگوهای رایج در جامعه تغذیه میکنند.
اگر بتوانیم در نقد رسانه ملی و دیگر رسانهها کمی منصفتر باشیم چگونه میتوان گفت در اکثر قریب به اتفاق برنامهها از الگویی باید استفاده کرد که مدتهاست در میان عموم جامعه منسوخ شده و یا لااقل به مثابه یک ارزش، اهمیت خود را از دست داده است.
اگرچه نقش رسانه ملی در این زمینه بسیار با اهمیت و تعیین کننده است اما اگر در این زمینه قائل به عملکرد یک سویه و منتزع از اجتماع باشیم، باید گسست میان جامعه و رسانه را نیز انتظار بکشیم. وقتی پدیدهای در جامعه به شدت رواج داشته باشد و از سویی به همان شدت و افراط در رسانه ملی و دیگر رسانه صورت معکوس آن نمایش داده شده و اصرار بر واقعی بودن آن گردد، مخاطبان به تدریج حس اعتماد و اطمینان خود را از رسانه از دست میدهند.
به این ترتیب نمیتوان گفت که رسانه ملی در این زمینه میتواند بهرغم وجود پدیدهای تا به این اندازه رایج یک تنه نقش برهم زننده عرف و معکوس کننده ارزشهای نادرست را بر عهده داشته باشد.
از این رو باید برای مشخص کردن میزان تقصیر رسانهها، ابتدا به میزان تاثیر آن نیز اندیشه کنیم.مصرف گرایی و تجمل گرایی در ایران دارای دلایلی است که تا آن دلایل و عوامل به قوت و قدرت هر روز در حال تکثیر و ازدیاد باشند نمیتوان انتظار داشت که رسانهها و یا هر نهاد دیگری به تنهایی از عهده حل و فصل آن برآید.
رشد مصرفگرایی و رواج تجمل گرایی در میان طبقات مختلف جامعه، موضوع نگران کنندهای شده که توجه مسئولان و کارشناسان را به خود معطوف کرده است.
کارشناسان واردات گسترده کالاهای مصرفی و تبلیغات وسیع در مورد آنان را از علل اصلی رشد مصرفگرایی میدانند و خواستار طراحی و ارائه الگوی مصرفی مطابق با آموزههای فرهنگی و اعتقادات مذهبی برای جلوگیری از شیوع مصرفگرایی هستند.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۰ ب.ظ