ترک یابویی مرا شیشه‌ای کرد

ترک یابویی مرا شیشه‌ای کرد

مرضیه سعادت
گروه اجتماعی: ?۳ سال است مواد را کنار گذاشته، می‌گوید: تریاکی بودم، ‌اما ترک یابویی مرا معتاد به شیشه کرد. خاطرات تلخی از روزهای شیشه‌ای دارد، روزهایی که دنبال قاتل پدر زنده‌اش می‌گشته، گاوهای صورتی بالدار می‌دیده و دماغ نامزدش را »ترکانده« است.
خیلی کنجکاو بودم بدونم یه معتاد شیشه‌ای چه حالی داره،از خیلی جاها شنیده بودم دچار توهم میشن اما اینکه چقدرش درسته برام مبهم بود.این بود که به فکر افتادم سری به کمپ‌های ترک اعتیاد بزنم و از نزدیک و در گفت‌وگوی رو در رو و چشم تو چشم، به من بگن که وقتی به قول خودشون فاز توهم می‌گیرن چی می‌بینن.
قرار ملاقات با یک معتاد شیشه‌ای که انگار خیلی هم در زمان مصرف، توهم داشته جور شد.
ترسی ناشناخته برای انجام اولین تجربه گفت و گو با این افراد، تمام وجودم رو گرفته بود اما برخلاف تصورم با ظاهری آراسته مثل آدم_های معمولی وارد اتاق شد.با لبخندی بر لب خواست که اول من شروع کنم و من هم گفت وگو را با این سؤال آغاز کردم:
* چی شد که به سمت شیشه رفتی؟ اینکه می‌گن معتادای شیشه‌ای توهم می‌زنن درسته؟
من ۵، ۶ سال مصرف کننده تریاک بودم برای اینکه تریاک رو بذارم کنار با شیشه آشنا شدم و به سبک سقوط آزاد در خونه یا به قول بچه‌ها ترک یابویی تریاکو گذاشتم کنار.
دو، سه ماهی پاک بودم اما همیشه یک خلائی داشتم و به دنبال حال بهتری بودم، همیشه خمار بودم، خواب خراب داشتم، مشکل گوارشی پیدا کرده بودم اما به خاطر یه باور غلط که شیشه اعتیاد نداره مصرفش کردم.
اون موقع گل کرده بود که شیشه اعتیاد نداره چون مرفین نداره و مثل تریاک و حشیش سیم‌کشی و درد نداره، پس بدن هم تخریب نمی‌شه.منم برای حل مشکل روحی رفتم سمتش.
* اولین بار از کجا تهیه کردی؟
از خیابون، البته اولین بار یکی از دوستام منو به یه مکانی دعوت کرد. همه تریاک رو گذاشته بودن کنار و می‌خواستن شیشه بکشن و در حق من مثلاً ثواب کنن، ما هم رفتیم و کشیدیم. دم اول، دوم به سوم نکشید که گُر گرفتم.هیچ وقت یادم نمی‌ره انگار کسی داشت منو از زمین بلند می‌کرد، من واقعاً اینو حس کردم، موهام سیخ شده بود و انگار یکی از موهام منو بلند می‌کرد حالا که فکر می کنم باید بگم شاید اولین مصرفش یک مقدار لذت داشته باشه اما فقط برای بار اول این طوریه. لذت مصرفش همون یکبار خیلی زود تموم شد .بعد من موندم و درد اعتیاد شیشه که بدتر از تریاک بود.اینجوری شد که هفته‌ای یکی تا دو بار شیشه مصرف کردم. ۳ چهار ماه نشد که یک معتاد شیشه‌ای کامل شده بودم چون شیشه سیر صعودی سریعی داره و زودتر از مشتقات مرفین به بدن اثر می‌ذاره.۳ ماه نشد که به خودم اومدم و دیدم هر روز دارم شیشه می‌کشم و یه مصرف کننده حرفه‌ای شدم.
* روی ظاهرت هم اثر گذاشته بود؟
بعد از ۷ تا ۸ ماه شیشه اثرش رو روی ظاهر نشون می‌ده، ۷ سال تریاک کشیدم، هیچ کس نفهمید تریاکی هستم اما ۶ ماه نشد که شیشه می‌کشیدم که بابا، مامان، نامزد، هر کی که فکر کنی فهمید و بو برد.
* وقتی مصرف می‌کردی چه حسی داشتی؟
من شکاک شده بودم، هر روز با نامزدم دعوا می‌کردم، بهش می‌گفتم چرا دست دادی، کجا رفتی، چرا نشستی، پرخاشگر شده بودم، من که سرمو جلوی پدر و مادرم بلند نمی‌کردم با پدرم درگیر می‌شدم، توی روشون می‌ایستادم، شب‌ زنده‌دار شده بودم، صبح تا شب می‌کشیدم، شب تا صبح بیدار بودم.توی مسائل جنسی مشکلات اساسی پیدا کرده بودم، ذهنم تحریک می‌شد، بعد از چند وقت پروستاتم مشکل پیدا کرده بود، چون معتادای شیشه‌ای اسپرم و ادرارشون با هم دفع می‌شه و یکسری مشکلات این‌چنینی.پرده پروستاتم نازک شده بود.خلاصه این روند ادامه پیدا کرد و روز به روز بدتر شدم.
* خانوادت کی فهمیدند؟
خونواده بعد از یک سال فهمید و من ۴ سال مصرفو ادامه دادم.
* در زمان مصرف ازدواج کردی؟
نه من بعد از درمان ازدواج کردم.
* اینکه می‌گن شیشه توهم میاره درسته؟
آره، بزرگترین توهم من این بود که ۲هفته دنبال قاتل پدرم می‌گشتم در حالی که پدرم زنده بود، من سراغ همسایه‌ها می‌رفتم و دعوا می‌کردم. خاطره‌ خوشی از آن موقع‌ها ندارم.
شاید برای شما درکش سخت باشه اما من از زمین بلند شدن خودم رو دیدم.
* چند ساله که ترک کردی؟
تا همین لحظه ۳ ساله که پاکم، ۱۱ ماه سفر کردم(دوره ترک) و ۳ سال از پاکی من می‌گذره.
* به طول درمان می‌گید سفر؟
آره، این سفر ۱۱ تا ۱۲ ماهه و با روش تدریجی دادن تریاک و شربت تریاک درمان می‌کنن، کنارش هم کلاسهای روان درمانی می‌ذارن.
* در زمان مصرف متوجه ناراحتی خانوادت نمی‌شدی، درکی از اوضاع نداشتی؟
می‌فهمیدم، اما اونها رو اذیت می‌کردم، مادرم وقتی فهمید شیشه می‌کشم »توی یک ماه ۴۰ کیلو کم کرد«. من می‌فهمیدم اما نمی‌دونستم در مواجهه با این حالم چی کار کنم، چون شیشه حالم را درگیر کرده بود.مادرم قصه می‌خورد و می‌دونی من چی کار می‌کردم؟! تا صبح با دستم به جایی ضربه می‌زدم.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۹ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۷:۲۷ ق.ظ

دیدگاه


+ شش = 7