ترجمه و جریان تولید اندیشه در بطن یک زبان

ترجمه و جریان تولید اندیشه در بطن یک زبان

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اشاره: زبان و ادبیات در هر جامعه¬انسانی اصلی¬ترین منشاء وجود جمعی و فرهنگی آن به شمار می¬آید. اگر دقت شود اثرگذارترین و گسترده¬ترین زبان¬ها در جهان امروز از حیث جغرافیایی اجتماعی، فکری و فرهنگی با نام کشور مبداء و صاحب این زبان¬ها همسان است.
زبان انگلیسی و کشورانگلستان، زبان فرانسوی و کشور فرانسه، زبان ترکی استانبولی و کشور ترکیه، زبان روسی و کشور روسیه، زبان آلمانی و کشور آلمان، زبان کره¬ای و کشورهای کره شمالی و جنوبی و نیز زبان چینی و ژاپنی و …
زبان موطن اصلی انسان در گستره جهان است. حتی هدایت معنوی و دینی انسان از مسیر زبان می¬گذرد و نوع ارتباط خداوند عالم با انسان مخلوق خود، ارتباط کلامی و زبانی بوده است.
در گستره دین مبین اسلام و کتاب هدایت آن قرآن کریم، صورت خواندنی زبان و نیز صورت خطابی آن در شکل کاربردی نمود کامل دارد. برای مثال اولین آیه وحی که بر پیامبراسلام نازل شده تأکید بر خواندن دارد! (آیه اول سوره علق)
از دیگر سو تاریخ تکوین و تغییر انسان و جهان پیرامون او فقط و فقط در زبان مستتر بوده و قابل انتقال است! صورت مکتوب، صورت شفاهی (فلکلور و ادبیات شفاهی) ، آثار و ابنیه و صورت عینی آن در قالب معماری و هنرهای مختلف، و مهمترین بخش این استتار، صورت روانی و روحی زبان است. شاید بتوان ناخودآگاه جمعی انسان (ناخودآگاه جمعی- کارل گوستاو یونگ) را با زبان جاری در جامعه انسانی و مختص آن جامعه از قوم تا ملت و …. تطبیق داد. یعنی زبان هر قوم یا ملت روان جمعی آن قوم و یا ملت است که به درازنای تاریخ ریشه در پیشاتاریخ و نیز عمق در خلقت آغازین بشر دارد!
اگر این گستردگی عظیم در جان و صورت زبان را بپذیریم ، پس باید به فراخور جریان زمانمند زبان تا به امروز باید به تغییرات درونی وبیرونی آن نیز اعتراف کنیم.
اینکه یک زبان خاص برای ارتباط با دیگر زبان¬ها نیاز به حضور در بطن آن زبان¬ها داشته است و این جز از راه تبادل و انتقال آثار مختلف زبانی(مکتوب یا شفاهی) در حوزه¬های مختلف از یک زبان به زبان دیگر ممکن نبوده¬است. از این رهگذر اهمیت اولیه ترجمه روشن بوده وهست.
با این پیش زمینه به برشماری و شرح ابعاد مختلف ترجمه بر سطوح مختلف یک زبان و ادبیات و فرهنگ آن، می¬پردازیم:
ایجاد ظرفیت در یک زبان: ترجمه با انتقال اشکال مختلف معنایی و مفهومی، بر اساس ظرفیت¬های یک زبان ( مثلاً زبان انگلیسی به عنوان زبان مبداء) به بطن یک زبان دیگر (مثلاً زبان فارسی به عنوان زبان مقصد)، همان ظرفیت معنایی و مفهومی را در زبان دیگر (زبان مقصد) ایجاد کرده و در این مسیر ویژ¬گی ظرفیت¬سازی و ظرفیت¬یابی در این زبان را درونی می¬کند. به عبارت دیگر ترجمه، زبان مقصد را به تکاپوی درونی و بیرونی وادار کرده تا این زبان ظرفیت¬های مختلف معنایی، مفهومی، ساختاری و ساختمانی خود را بروز دهد و به کار کشد.
ایجاد گونه¬های مختلف عینی در حوزه نثر یک زبان: ترجمه از دیگر سو تأثیر غیرقابل انکاری بر قدرت ایجاد نثر و نیز زبان¬های مختلف ساختاری و نظام¬مند در یک زبان مشخص دارد. برای مثال وقتی داستان و یا رمانی از زبان انگلیسی یا فرانسه به زبان فارسی ترجمه می¬شود، صورت نثری متن آن داستان نیز باید با امکانات نثری زبان فارسی و در عمق خود با امکانات داستانی آن وارد یک گفتمان دو طرفه شود تا نثر ویژه آن داستان و یا رمان در مسیر ادبی و داستانیی نثر فارسی ایجاد و نیز زبان فارسی نسبت به گونه¬های مختلف نثری به فرآخور آثار مختلف داستانی در زبان انگلیسی یا فرانسه دارای نسبت و اشتراک ¬شود.
اما این امر به یک پیش¬زمینه نیاز دارد؛ و آن قدرت همسانی زبان فارسی با زبان انگلیسی هم در زبان معیار و هم در زبان ادبی داستانی است! یعنی زبان فارسی توانایی هضم اثر مشخصی به زبان انگلیسی و نثر آن را در خود داشته باشد و بتواند کل ساختمان و ساختار این اثر را در در بطن و صورت خود بازتاب دهد! در این مورد نظریاتی مختلفی از سوی مترجمین، نویسندگان ادبیات داستانی و رمان فارسی ارائه شده ¬است. برخی به آفرینش دوباره اثر در زبان فارسی معتقدند که این نظر بسیار صائب و صحیح است! برخی به انتقال فرهنگی و برداشت ضمنی از اثر و نوشتن این برداشت به زبان فارسی معتقدند ( بیشتر در آثار نظری و تئوریک- در اصطلاح برداشت فرهنگی) و برخی نیز به انتقال کلمه به کلمه اثر به زبان فارسی اعتقاد دارند!
به هرحال ارائه یک ترجمه خوب علاوه بر تسلط بر هر دو زبان مبداء و مقصد و اطلاعات کافی در مورد موضوع و محتوایی اثر و شیوه تألیف و نوع آن، به قدرت زبان مقصد نیز بستگی دارد!
انتقال مفاهیم جدید وتبادل آن: یکی دیگر از ویژگی¬های مهم ترجمه، انتقال مفاهیم و یاقته¬های جدید هنری، ادبی، فرهنگی، فکری، علمی و …. از دنیای انسانی یک زبان و نمود کامل این یافته¬های جدید در همان زبان و انتقال آن به زبان دیگر و درست¬تر به بطن زبان دیگر است! به عبارت دیگر ترجمه نه فقط ابزار انتقال این مفاهیم بلکه بستر گفتمانی آن نیز هست.
برون¬ریز معنایی یک زبان نسبت به جامعه انسانی خود: ترجمه قابلیت به چالش کشیدن قدرت درونی و بیرونی یک زبان نسبت به جامعه انسانی آن زبان را داراست. یعنی با ترجمه آثارمختلف از یک زبان به زبان دیگر، این زبان دیگر یا همان زبان مقصد مورد پردازش عمومی و تخصصی قرار می¬گیرد! و از دیگر سو این زبان در خود دست به تغییر و دگردیسی در راستایی گسترش خود می¬زند! این همان خصلت پویا بودن یک زبان با ترجمه و نسبت به ترجمه است!
دست آخر اینکه ترجمه قابلیت¬ها بزرگ و مسلم یک زبان را آشکار کرده و در این مسیر راه خلاقیت¬های ادبی، زبانی، هنری و حتی نظری و تئوریک را در آن زبان و با آن زبان، هموار می¬کند!
ترجمه بزرگترین محرک در جریان تولید اندیشه در بطن یک زبان است!

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۴ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۲ ق.ظ

دیدگاه


پنج × 1 =