تخریب و سیاه نمایی رویه ای ناسالم در فرهنگ نقد

تخریب و سیاه نمایی رویه ای ناسالم در فرهنگ نقد

فاطمه دوله
گروه فرهنگی :تخریب و سیاه نمایی رویه ای ناسالم است که منتقد نماها، بی توجه به آرامش و ثبات سیاسی- اقتصادی موجود در کشور، علیه دولت یازدهم دنبال می کنند.
یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری موج هجمه های منتقدان در قالب های تخریب سیاه نمایی، اتهام زنی، جعل اخبار و شایعه افکنی علیه رییس جمهوری، دولتمردان و سیاست های دولت رو به روز بزرگتر می شود؛ رویکردی که در طول دولت یازدهم از سوی جریان منتقدنمای دولت، به کار گرفته شد و هنوز نیز ادامه دارد. با شروع به کار دولت یازدهم، انتقادهای مخرب علیه دولت کلید خورد. این هجمه ها در جریان مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای۱+۵ و سپس امضا و اجرای برجام، سمت و سویی خاص یافت و با نادیده گرفتن دستاوردهای دولت در پسابرجام هدفمند تر شد، به طوریکه منتقدان با ادعاهایی بی توجهی به اقتصاد مقاومتی، کم کاری، فساد و … درباره دولت یازدهم، تلاش می کردند، تا نامیدی از دولت را در افکار عمومی جامعه و میان مردم گسترش دهند. هم اکنون نیز با آغاز شمارش معکوس برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، سوژه سازی در جهت تخریب دولت از سوی جریانی خاص، افزایش یافته است. با توجه به شدت و تنوع هجمه ها علیه دولت در چهار سال اخیر همچنین تلاش فزاینده منتقدنماها در روزهای مانده به انتخابات، بیان نکاتی قابل ذکر است.
روزهای نخست دولت یازدهم، جریان مخالف پا را از دایره اخلاق و انصاف بیرون گذاشتند و نه نقادانه که با ادعای وجود عناصر جریان »فتنه« در دولت یازدهم، در صدد برآمدند دولت را بی اعتقاد و بی توجه به اصول و ارزش های نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند. به همین منظور در رسانه های وابسته به خود این گونه القاء می_کردند که دکتر روحانی، در دولت خود بر بکارگیری عناصر فتنه اصرار دارد. این موضوع در جریان برجام و پسابرجام نیز ادامه یافت تا جایی که برخی مخالفان بی توجه به منافع ملی با ادعای وجود جریان نفوذ در تیم هسته ای ایران، مذاکره کنندگان هسته ای را به وطن فروشی و انفعال در برابر غرب متهم ساختند.
ادعاها و بی اخلاقی های جریان مخالف در حالی مطرح شد که رییس جمهوری پیوسته بر حفط منافع ملی و «نجات اقتصاد، تعامل سازنده با جهان و احیای اخلاق جامعه» به عنوان گفتمان دولت یازدهم تاکید می کرد. تبلیغات سوء و سیاه نمایی درباره عملکرد دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی و اقتصادی، پرده دیگری ازکینه توزی های سیاسی جریان مخالف دولت در مدت چهار سال اخیر است. در این راستا رسانه های جریان مخالف ، تلاش دولت یازدهم برای گشایش دیپلماسی اقتصادی، علمی و سیاسی با جهان را گرایش و وابستگی دولتمردان به بیگانه تعبیر می کردند و با انتشار اخبار و گزارش های مربوط به سفر هیات های اقتصادی کشورهای اروپایی به ایران، همچنین انعقاد قراردادهای تجاری دولت یازدهم با این هیات ها در تلاش بودند که این مناسبات را به زیان کشور و منافع ملی معرفی کنند. در شرایطی که برجام گشایش_های اقتصادی و چشم اندازهای روشنی را در عرصه های سیاسی و اقتصادی برای کشور نوید می داد، شماری از مخالفان با سوء برداشت از اظهارات دولتمردان، ادعای »بی عایدی برجام«را در بوق و کرنا می کردند و بی توجه به امیدهای مردم در این باره، پیوسته در سوت ناامیدی و شکست برجام می دمیدند. رویکرد سیاه نمایی و تخریب عملکرد دولت به عنوان قوه اجرایی نظام جمهوری اسلامی، نه فقط تهدیدی برای انسجام و اعتماد ملی به شمار می آید که آب ریختن در آسیاب دشمن است.
به چالش کشیدن دستاوردهای دولت در حوزه اقتصاد با ادعاهایی همچون بی توجهی دولت به تولید داخلی، تکیه بر واردات کالاهای لوکس، بی تفاوتی نسبت به معیشت مردم، ارائه آمارهای ساختگی و عدم تعهد به سیاست های اقتصاد مقاومتی، روش دیگری است که در مخالفت با سیاست ها و عملکرد دولت یازدهم مطرح شد. این ادعاها در حالی است که پس از نزدیک به یک دهه بحران در اقتصاد کشور، سیاست های دولت به ویژه در پسابرجام نتیجه داد و گشایش هایی هم در عرصه داخلی و هم خارجی برای اقتصاد کشور به دست آمد. در این زمینه منتقدان با دوری از فضای نقد واقعی، ضمن نادیده گرفتن آرامش و تعادلی که در اقتصاد کشور اعم از بازار، معیشت مردم و … به وجود آمد، دولت را به آمارسازی و ارائه ارقام بدون سند متهم ساختند.
این جریان در ادامه برچسب سازی ها و اتهام زنی ها؛ مدعی تناقض گویی در دولت یازدهم شدند و این گونه القا کردند که دولت با افزایش یارانه ها و همچنین پرداختن به موضوع سهام عدالت، رویکردی پوپولیستی را در اقتصاد کشور در پیش گرفته است. جعل اخبار علیه دولت یکی دیگر از شگردهای مخالفان منتقدنمای دولت در حدود چهار سال گذشته بوده است.
منتقدان بدون توجه به واقعیت های موجود و به صرف دستیابی به اهداف خود، با توسل به شایعه سازی و دروغ پراکنی درباره عملکرد و سیاست های دولت، اظهارات رییس جمهوری و دیگر دولتمردان، درصدد تخریب دولت یازدهم در افکار عمومی جامعه بودند، بی آنکه به پیامدهای این مساله در کشور بیندیشند. نشر اخبار جعلی درباره زندگی خصوصی وزرا و مسوولان، رواج اشرافی گری، برگزاری نشست های انتخاباتی دولتمردان در چند ماه مانده به پایان سال ۹۵، رونمایی از منشور حقوق شهروندی، سفرهای تبلیغاتی، دستاوردسازی برای برجام با هدف پیروزی در انتخابات و غیره همه و همه نمونه هایی از ادعاهای جریان مخالف منتقد نما است که در بحبوحه مباحث انتخابات ۹۶ در چندماه اخیر، علیه دولت به کار رفته و همچنان ادامه دارد. پیگیری این رویه در ایام انتخابات نه تنها امکان یک رقابت سالم را از بین می برد، بلکه تنش آفرینی ها و تخریبگری ها اعتماد، انسجام، مشارکت و در یک معنا »سرمایه اجتماعی« را از میان می برد. جریان مخالف بی توجه به این امر با عبور از مرزهای اخلاق و به دور از نقدهای منصفانه تلاش می کنند دستاوردهای نزدیک به چهار سال دولت یازدهم را در عرصه های داخلی و خارجی نادیده بگیرند. امری که بیش از هر چیز خوشایند معاندان نظام است تا ضربه به دولت.
ـ هنگامی که با عقیده و با تعصب خویش‌ مکتبی، شخصی و یا عملی رانقد می‌زنیم ، روشن است که ما هنوز به روشی مشخص دست نیافته‌ایم و هنگامی که به معیارهای ثابت رسیدیم می‌توانیم هر فرد و هر عقیده و هر عمل را ارزیابی و نقد کنیم، یعنی زمانی که به خودآگاهی و شعور برسم.
انسان در مرحله شناسایی و آگاهی، تابع محیط‌هایی است که در آنجا زندگی می کند و در نتیجه تکلیف چندانی بردوش ندارد. تکالیف متعلق به دوره بلوغ‌اند و به دوران آزادی وابسته‌اند. در این دوره عقل شکوفا می‌شودو کارش را با دو نظارت شروع می‌کند. یکی نظارت بر راههایی که هوش و فکر فرد نشان می‌دهد و دیگری نظارت بر خوبی ها و بدی‌هایی که همیشه مارا به دنبال خود می‌کشند. عقل می‌گوید که خوبی چیست؟ بدی کدام است؟ در این سطح معیارها و میزانهایی به دست می‌آید و خوبی‌ها از خوشی ها جدا می‌شوند از یاد نبریم که خوبی غذا با خوشمزگی آن یکی نیست. غذای خوب و به عبارت دیگر راه خوب و زندگی خوب آن است که کمبود‌های ما تأمین و کسریهای‌مان را جبران کند. با این معیارها و میزانهاست که نقد و سنجش مشخص می‌شود که ما باید برای چه چیزی بکوشیم و در راه چه چیزی از ما می‌گیرند؟ با در دست داشتن این معیار و میزان به هدفها می‌رسیم و با رسیدن به این همین هدف‌هاست که نقشه ما و طرح ما و نیازهای ما شکل می‌گیرد . و سپس با همین نیازها خویش می‌توانیم به بررسی مکتبها و عقیده‌ها بپردازیم و از میان آنها انتخاب و یا آنها را رها کنیم. افزون براین روش بنیادین، می توان هر کسی را با هدف خود وی سنجید نه با هدف دیگران، روش بنیادین ایناست که هدف‌ها را هم نقد بزنیم و با نظارت عقل بسنجیم.
اشتباه است یک قهرمان فوتبال را یا یک نوازنده گیتار بسنجیم. با این شیوه است که می‌توانیم آدمها را بسنجیم و اگر خواستیم باشیم می‌توانیم بنیادی‌تر،‌حتی هدفها را نیز نقد بکسیم و ببینیم که مثلاً کدام هدف بهتر است. هماهنگی و انسجام محکی برای یک فکر یا یک عمل است و با این معیار می‌توان بد و خوب آن را نمایان کرد. روش نهایی، نقد و تجربه و هماهنگی آن با واقعیت خارجی است و کارآئی آن در مرحله عمل به اثبات می‌رسد. البته این روش را نباید فقط در یک مرحله و در یک مقطع از زمان بررسی کرد. چون هر اندیشه و مکتبی. هر اندازه هم ناهماهنگ باشد، به هر حال خواستارانی خواهد داشت. ولی همانگی را باید با واقعیت حاکم برهستی و نه واقعیت اجتماعی سنجید. چون در این میدان است که باطل می‌شکند و انحرافها یا تصحیح و یا نابود می‌شوند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۲ ق.ظ

دیدگاه


چهار + 1 =