تاوان تلخ بی‌طرفی در جنگی جهانی

تاوان تلخ بی‌طرفی در جنگی جهانی

رحیم مرادی
گروه سیاسی: با شکل گیری دولت قاجاریه در ایران که میراث اوضاع نابسامان ناشی از فروپاشی دولت صفویه در اثر هجوم افغان‌ها به ایران بود، اوضاع داخلی ایران نه تنها هیچ تغییر مثبتی پیدا نکرد، بلکه مشکلات سیاسی و اقتصادی جدیدی هم شکل گرفت. اوضاع بد اقتصادی و سیاسی ایران در دوره قاجاریه، ناشی از بی‌کفایتی سلاطین قاجاریه و اعمال نفوذ و دخالت قدرت‌های بر‌تر جهان بخصوص در اواخر این دوره و مقارن شکل گیری جنگ جهانی اول بود؛ که منجر به اشغال نظامی ایران از سوی روس و انگلیس شد.
در یادداشت پیش رو به بررسی پیامدهای اقتصادی اشغال ایران در جنگ جهانی اول خواهیم پرداخت.از سال ۱۹۱۱ م تا ۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول شروع شود، نواحی شمالی ایران زیر سلطه دولت روسیه و نواحی جنوبی تحت سیطره دولت انگلستان قرار داشت. روسیه نفوذ بسیار زیادی بر کابینه دولت ایران داشت و در سایه همین اعمال نفوذ روابط تجاری خود با ایران را به طرز گسترده‌ای افزایش داده بود. روسیه بعد از سال ۱۸۵۰ بر تفوق سیاسی و تجاری و سیاسی خود در ایران افزود، این امر تا حدی ناشی از صنعتی شدن روسیه و تا حدی توسعه آن در آسیای میانه و ایران بود.
در بازار ایران برای کار و اقلام و محصولات کشاورزی روسیه تقاضا ایجاد شد و ایران به بازاری برای کالاهای صنعتی روسیه شد و دولت روسیه نیز از شدت فشار سیاسی کاست و به وسایل مسالمت آمیز و رخنه اقتصادی متوسل شد، سیاستی که ماروین انتز آنرا »امپریالیسم روبل« نامیده است. آن چنان که حجم روابط تجاری آن کشور در سال ۱۹۱۴سه برابر آن در سال ۱۹۰۰ بود.
در حقیقت باید اعتراف کرد که نواحی شمالی ایران در این زمان عملا در دست روس‌ها و به جای حکومت مرکزی ایران، کنسول‌های روسی به امور این نواحی رسیدگی می‌کردند. در جنوب هم، انگلیسی‌ها منافع استماری خود را دنبال می‌کردند؛ از اینرو با شیخ خزعل حکمران عرب این منطقه همکاری داشتند تا از این طریق بتوانند موقعیت خود را تقویت کنند. در ماه مه۱۹۱۴ برابر با اردیبهشت ۱۲۹۳دولت بریتانیا کنترل شرکت نفت ایران و انگلیس را بدست گرفت و قوایی نیز برای حفظ در منطقه بیطرف موضوع قرارداد ۱۹۰۷گسیل داشت. در چنین شرایطی حکومت مرکزی ایران بسیار ضعیف شده و قدرت عملا درست روسای قبیله‌ها و مالکان بزرگ در مناطق مختلف بود.
از اینرو قدرت مرکزی توانایی مواجه با این قدرت‌های اشغالگر و زیاده خواه را نداشت. در سال ۱۹۱۴جنگ جهانی اول شروع شد. در اثر این جنگ بخش وسیعی از قاره اروپا درگیر این جنگ شد. دولت ایران با توجه به تحولات بین المللی و شرایط داخلی در این جنگ، رسما اعلام بی‌طرفی کرد. با این حال این خواسته یا فکر دولت ایران بود؛ آن هم در حالیکه به زودی صحنه درگیریهای قوای روسیه، عثمانی و دولت بریتانیا به ایران نیز کشیده شد و این کشور را اشغال کردند. این جنگ تأثیر مستقیم و مخربی بر اقتصاد ایران داشت.
ارتش‌های متخاصم و اشغال‌گری که وارد ایران شده بودند محصولات کشاورزی، دامی و حتی خود دام‌ها را نیز بین خودشان تقسیم می‌کردند. در چنین شرایطی شبکه‌های آبیاری کشور ویران شد. دهقانان و کشاورزان به جای آنکه در زمین کشاورزی مشغول به کار و فعالیت باشند به بیگاری از جمله جاده سازی گمارده شدند در نتیجه این سیاست اشغالگران، نیروی کار در روستا‌ها کم شد و بعضی از روستا‌ها عملا خالی از سکنه گردید. چرا که اقتصاد ایران بشدت وابسته زمین و کشاورزی بود. شدت ویرانی و صدمات اقتصادی ناشی از اشغال ایران در جنگ جهانی اول به حدی بود که بسیاری از محققان معتقدند تا سال ۱۹۲۵ به سطح تولید کشاورزی ماقبل جنگ هم برنگشت.
توسعه صنعتی دستخوش وقفه شد اما دادوستد و پیشه وری در سطح محلی باقی ماند. کشور با تورم دست به گریبان شد. تورمی که بی‌سابقه بود. در چنین شرایطی واردات بر صادرات پیشی گرفت.
در شمال نیز جابجایی تجارت وضعیت بدی را به وجود آورده بود. در سال ۱۹۱۸ قحطی شدیدی در کشور بوجود آمد که علت آن، پایان یافتن مازاد تولید و ارزش افزوده کشور بر اثر جنگ و مشکلات توزیع و احتکار محلی بود. بنا به برآورد‌ها، تلفات ناشی از قحطی بین یکصد هزار نفر تا دو میلیون نفر بوده است. این قحطی و فقر و بدبختی در ایران گویای این است مردمی که در شکل‌گیری جنگ هیچ نقشی نداشته و از آن هیچ سود و منفعتی نبردند تاوان این چنین سنگینی پرداخت کردند که به هیچ نحوی قابل جبران نبود. در چنین شرایطی دولت مرکزی روز به روز ضعیف‌تر می‌شد؛ به گونه‌ای که در زمان احمد شاه قاجار وضعیت نومید کننده‌ای بر کشور حاکم شده بود؛ تا جایی که بین سالهای ۱۹۰۹ تا۱۹۲۱ بیش از پنجاه بار کابینه تغییر کرد. این مسئله نشان دهنده این است که اوضاع مملکت بسیار آشفته بوده و هر دولتی که سرکار می‌آمد توان پاسخگویی به مشکلات را نداشت.
مشکلاتی که توسط ابرقدرت‌های جهان بواسطه جنگ جهانی بر مردم ایران تحمیل شده بود. در سال ۱۹۱۵ دولت روسیه و بریتانیا پیمان سری امضا کردند که در آن اسمی از استقلال ایران به میان نیامده بود. بلکه بر اساس این معاهده سری، دولت روسیه در منطقه مورد نفوذ خود یعنی صفحات شمالی آزادی عمل بیشتری بدست آورد و در عوض دولت بریتانیا اداره جنوب ایران را رسما در دست گرفت.
وقوع انقلاب ۱۹۱۷در روسیه، یک اتفاق خوشایند در روابط سیاسی این کشور با ایران بود که منجر به تخلیه شمال ایران از قوای روس شد و سرانجام حکومت جدید شورا‌ها در روسیه در سال۱۹۱۸ همه پیمان‌ها و امتیازهای دولت تزاری را در رابطه با ایران ملغی ساخت.
با این تغییر و تحولی که در ساختار سیاسی دولت روس شکل گرفت، سلطه روسیه بر اقتصاد سیاسی ایران که از آغاز سده نوزدهم تا جنگ جهانی اول، ایران را چونان منگنه? زیر فشار قرار داده بود پایان یافت و در عوض دولت استعماری بریتانیا تمام ایران را بدست گرفت و قوای خود را به صفحات شمالی یران اعزام کرد و کمک‌های را در اختیار دولت ناتوان ایران قرار داد.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۷ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۶:۱۶ ق.ظ

دیدگاه


− 5 = سه