تاثیرپذیری الگوهای فرهنگی ارتباطات اجتماعی از رسانه ها

تاثیرپذیری الگوهای فرهنگی ارتباطات اجتماعی  از رسانه ها

امیر اشرفی
گروه فرهنگی:الگوهای ارتباطی به جهت فرهنگی و اجتماعی خنثی نیستند. هر الگوی ارتباطی، ساختاری را بر روابط انسانی حاکم می_کند که خود، آثار و تبعات فرهنگی و اجتماعی دارد. رسانه های توده ای، جزء جدانشدنی جامعه توده ای در سده بیستم بودند. آنها از راه نظام ارتباطی، ساختار اجتماعی مرکزگرا، عمودی و فرستنده محور را بازتولید می کردند؛ در این زمان، نظام سیاسی نیز متکی به دیوان سالاری سلسله مراتبی و تخصصی و احزاب سیاسی ایدئولوژیک بود، اما تحولات دهه های پایانی سده بیستم، به تدریج این نظم را به چالش کشید و با گذار جوامع غربی به مدرنیته سیال، نظم سیاسی غیرسلسله مراتبی و اهمیت یافتن روابط افقی و مورب اجتماعی در برابر روابط عمودی، نیاز به ظهور رسانه ای که چنین نظمی را بازتولید کند، پدید آورد.در چنین شرایطی، رسانه های اجتماعی به عرصه بازتولید روابط جدید قدرت و ارزشهای فرهنگی- اجتماعی متناسب با آن تبدیل شدند. یکی از چالش های اصلی رسانه های اجتماعی در فضای مجازی آن است که نامتمرکز بودن رسانه های اجتماعی، امکان نظارت و کنترل مرکزی را حتی برای ارائه دهندگان خدمات شبکه دشوار می کند.از سوی دیگر ارتباطات افقی، به اقلیت ها و گروه هایی که در نظم پیشین کم و بیش خاموش بودند یا نادیده گرفته می شدند امکان می دهد تا صدای خود را به گوش دیگران برسانند؛ که این امر منجر به بازتولید هویت های محلی در برابر هویت های مرکزی می شود.اگر انعطاف پذیری هویت مرکزی در برابر تکثر و تنوع این خرده گفتمان ها اندک باشد، تصادم و تعارض شکل می گیرد. همچنین، در عین حال که رویارویی با آرای مختلف و مردمان متنوع، منجر به افزایش رواداری نسبت به »دیگران« می شود، عمومی شدن جنبه های اختصاصی و دگرستیز هویت ها، منتج به تضادهای هویتی شده، در نتیجه، هم زمان دو پدیده هم زیستی بین خرده فرهنگ ها در محیطی تکثرگرا و تضاد و تخاصم بین آنها در محیطی هویت گرا شکل می گیرد که مشخص نیست کدام یک غالب می شود.چالش دیگر، گسترش روابط خارج از نظم های سنتی است. تا پیش از این، روابط اجتماعی بر اساس خویشاوندی، هم محله گی، همکاری و مانند آن و متکی بر تعلق به گروه های اجتماعی مرسوم صورت می پذیرفت؛ اما رسانه های اجتماعی، امکان ظهور روابطی را فراهم می کنند که در نظم سنتی، هنجارشکنانه است؛ مانند ارتباط گسترده و بی قید و بند افراد نامحرم و شکل گیری گروه های نوین اجتماعی که نامتعارف است.
در مقابل، ارتباطات مبتنی بر گروههای اجتماعیِ مرسوم تا حدی تضعیف می شود. به عنوان مثال روابط خانوادگی در محیط شبکه اجتماعی از استحکام کمتری برخوردار است و اعضای خانواده دوست دارند مستقل از یکدیگر شبکه های شخصی خود را گسترش دهند.به عبارتی دیگر، مفهوم نزدیکی و خویشاوندی تا حدود زیادی تغییر می کند و کسانی که دور هستند آشنا و آشنایان غریبه تلقی می شوند.
قاعده آن است که به طور عمده، رسانه های اجتماعی، ویژگی های جامعه خاستگاه خود را بازتولید می کنند و این بازتولید به صورت روشنی در تیررس رصد ما قرار ندارد و به صورت پنهان، تدریجی و عمیق رخ می دهد.بنابراین ضروری است ما رسانه های اجتماعی متناسب با ارزشها، نگرشها و هنجارهای فرهنگی خود را تولید کنیم.رسانه های اجتماعی اینترنتی یکی از اشکال نوین رسانه بوده که الگوی ارتباط خطی بین فرستنده و گیرنده را به چالش کشیده اند. در این شبکه ها، هر کاربر هم فرستنده و هم گیرنده است و کاربران با الگوهای متفاوتی که بستگی به شیوه طراحی شبکه دارد، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.معمول ترین الگوی ارتباطی، گراف های بی مرکز نامتقارن است؛ در این گراف ها هر کاربر بر حسب میزان فعالیت خود می تواند به هر تعداد کاربر دیگر که مایل باشد متصل شده و رابطه دوطرفه ای را برقرار کند. اما این تنها مدل ارتباطی در رسانه های اجتماعی نیست؛ بلکه امکان ارتباط از راه الگوی خطی نیز وجود دارد که برای نمونه در کانال های تلگرام مشاهده می شود.
افزون بر آن، الگوی سلسله مراتبی نیز وجود دارد که برای مثال در شبکه آموزشی Edmudo رواج دارد. در این الگو یک معلم در بالای هر مجموعه از کاربران قرار می گیرد و برخی مسائل مانند اشخاصی را که می توانند در جمع، تحت آموزش وی وارد شوند، مدیریت می کند. الگوی دیگر که می تواند در رسانه های اجتماعی استفاده شود الگوی ستاره ای است. در این الگو یک نفر در مرکز قرار می گیرد و بقیه به وسیله او به هم مرتبط می شوند. الگوی ستارهای سلسله مراتبی نیز قابل طراحی است. این الگو در جایی که ارتباطات نیازمند یک مدیریت و کنترل مرکزی است اهمیت می یابد، مانند یک شبکه اجتماعی نظامی.
افزون بر کاربران، دو نقش آفرین دیگر نیز در الگوی ارتباطی اهمیت دارند:اولین مورد، ارائه دهنده خدمات شبکه اجتماعی است. این ارائه دهنده شخص یا سازمانی است که سرویس شبکه را فراهم کرده، قواعد و سیاست های کار در آن را طراحی می کند و از آن به جهت فنی و اقتصادی نگهداری و پشتیبانی می کند. طراحی نوع الگوی ارتباطی در وهله نخست با ارائه دهنده شبکه اجتماعی است و کاربران بر اساس الگوی ساختاری اولیه ای که وی فراهم کرده است، با یکدیگر ارتباط می گیرند.
در واقع ساختار شبکه ای و اصول حاکم بر طراحی شبکه ها، شکل دهنده و قوام دهنده به کنش اجتماعی در بستر این شبکه ها است. برخلاف آنکه بسیاری با استناد به در هم ریختگی مرز میان تولید و مصرف در این شبکه ها و عدم مشارکت مالک و نیز بستر شبکه اجتماعی در فرآیند تولید محتوا و شکل دهی به روابط اجتماعی، بستر ارتباطی را از فرآیند شکل گیری محتوا و ارتباط حذف می کنند، اما ساختار و الگوی طراحی دسترسی و روابط اجتماعی در رسانه های اجتماعی همانند ظرف به روابط اجتماعی شکل می دهد.نقش آفرین دیگر، سازمان های رسانه ای هستند. این سازمان ها که پیش از این، در الگوی ارتباط خطی حاکم بر رسانه های جمعی، تولیدکننده و فرستنده پیام بودند، اکنون تنها می توانند یکی از نقاط شبکه باشند. بنابراین مزیت و مرکزیت سنتی خود نسبت به مخاطب را در این محیط جدید از دست داده اند و می کوشند با تلفیقی از مدل ارتباط جمعی و ارتباط شبکه ای هم زمان از مزیت های هر دو فضا بهره برند. از یک سو محتوای حرف های را در فضای رسانه های جمعی تولید و منتشر کرده و از سوی دیگر از راه بازنشر آن در شبکه اجتماعی با کاربران تعامل می کنند.
موضوع دیگری که در کلان حوزه رفتار کاربر در رسانه های اجتماعی با آن روبه رو هستیم سرمایه اجتماعی رسانه های اجتماعی است. هر چه تعداد کاربران یک شبکه بیشتر باشد هر کاربر با شانس بالاتری برای یافتن هم فکران و دوستان و یا همکلاسی های قدیمی روبه رو است و همین طور فرصت بیشتری برای شبکه سازی های گسترده تر و متنوع تر دارد.
این ویژگی باعث شده که رقابت شبکه ها نسبت به یکدیگر، حالتی مشابه ظروف مرتبط روی ترازو را پیدا کند؛ یعنی شروع حرکت و کوچ به رسانه های اجتماعی ممکن است در آغاز حاصل خدمات صرف و کیفیت شبکه باشد اما از یک مرحله به بعد، این جذابیت، تنها یکی از عوامل است و بخشی از علت استقبال یک باره از یک شبکه، همین افزایش تصاعدی سرمایه اجتماعی شبکه است.این ویژگی و تمایل ذاتی، خود عامل تکثر و تثبیت اباحه گری اجتماعی و لیبرالیسم سیاسی است؛ زیرا سرمایه اجتماعی اساساً در فضایی قابلیت تحقق حداکثری را می یابد که همه تفکرات و گرایش ها قابلیت ظهور و بروز داشته باشند. زیست در چنین فضایی که دارای سازوکارهای حداقلی برای کنترل ارزشی است، خود مسبب بازتولید و تحکیم کنش مبتنی بر لیبرالیسم در فضای مجازی است. کنشی که در اثر افزایش سهم زیست مجازی در کل زمان زیستی هر فرد، قوام دهنده رفتار در همه شرایط حقیقی و مجازی زندگی خواهد بود.از ویژگی های ساختاری رسانه های اجتماعی که بگذریم، چالش بازتولید ارزش های فرهنگی و اجتماعی غربی به عنوان کارکرد این شبکه ها مورد توجه است. این چالش ناشی از آن است که این شبکه ها در جوامع غربی شکل گرفته و توسعه یافته اند و به طور طبیعی طرح کاربرد آنها متناسب با نیازهای فرهنگی و اجتماعی آن جوامع است و وقتی در دیگر جوامع نیز به کار گرفته شوند، تا حدی آن ارزش ها را بازتولید می کنند. البته این امر، مطلق، قطعی و مکانیکی نیست. فناوری ها در جوامع مختلف ممکن است مورد استفاده های گوناگون قرار گرفته و کارکردهای مختلفی از آنها مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال، ایرانی ها در استفاده از اینستاگرام، متن را به صورت عکس منتشر می کنند، حال آنکه این شبکه برای چنین کاربردی ساخته نشده است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۴:۵۲ ق.ظ

دیدگاه


یک + = 2