تأملاتی در باب اثربخشی کارگاه های فرهنگی وهنری

تأملاتی در باب اثربخشی کارگاه های فرهنگی وهنری

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:چندی پیش از سوی حوزه هنری استان نشستی کارگاهی تحت عنوان تأثیر هنر اسلامی در اصلاح جامعه برگزار شد که نویسنده این نوشتار نیز جزء مدعوین این نشست بود. در وهله اول آنچه از عنوان این نشست انتظار می¬رفت، رهیافتی به ذات هنر، صورت معاصر آن و نیز کارکردهای مختلف وعمق نفوذ آن در عرصه¬های مختلف در دوران معاصر بود. اینکه از دیدگاهی ایدئولوژیک به نیز مقوله هنر نگریسته شود، امری عجیب و محال نیست! اما اگر این دیدگاه از ذات خود هنر، هم به عنوان نهاد و هم به عنوان فرایند آغاز نشود و در ادامه با چفت و بست مبانی دینی وارد گفتمان نشود، شاید اصطلاح هنراسلامی صورت ظاهری امری فرضی و یا استوار بر یک فریضه را به خود بگیرد که هنوز ثابت نشده است.از این منظر نیز خلاء بزرگی در عنوان این نشست از حیث نظری دیده می¬شد. نشست مذکور از لحاظ محتوایی فاصله عمیقی با عنوان خود داشت. از یک نظر این فاصله، بزرگترین مشکل کارگاه¬هایی از این دست خصوصاً ،کارگاه¬هایی که دارای بعد شهرستانی هستند، است. آن هم به چند دلیل. اولین دلیل بروز چنین مشکلی به شیوه اجرا و انتخاب مدرس کارگاه باز می¬گردد. متأسفانه اغلب مدرسانی که از مرکز کشور جهت هدایت کارگاهی مشخص در یک شهرستان، انتخاب می¬شود، از نظر شخصی دیدگاهی حاکی از عقب ماندگی یا بی سوادی اهالی شهرستان مربوطه به ویژه قشر فرهیخته آن دارند. گاهاً دیده می¬شود طرح مباحث مربوط به موضوع کارگاه به شکل ابتدایی و یا کلی انجام می شود و یا مدرس محترم به سلیقه خود فقط در پی ارائه مطالبی روتین و از پیش تعیین شده و چند بار تکرار شده در نشست¬های دیگر است. دومین دلیل، مشخص نبودن عرصه مباحث و طرح عنوانی کلی بر یک کارگاه مشخص است که می¬توان بر اساس آن هر نوع برداشتی از تک تک واژگان و یا اصطلاحات عنوان مذکور کرد و مطالبی را در خصوص تعریف و یا توصیف ظاهری این واژگان و اصطلاحات ارائه کرد و تکلیف نتیجه¬مندی کارگاه مذبور را از پیش یکسره کرد.سومین دلیل عدم ارائه مصادیق مربوط به یک کارگاه به شکل مشخص و نزدیک به چهارچوب¬های عینی عنوان آن از حیث جغرافیایی اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است. به نحوی که زمینه برگزاری کارگاهی مشخص با طرح مصادیقی خارج از دسترس و نیز توصل به مبانی تخصصی که با یک بازی زبانی و بیانی ظاهراً قدرتمند خلط می¬شود و نیز به بهانه اختصار به بیراه کشیده می¬شود.چهارمین دلیل به نیازمندی برگزاری چنین کارگاه¬های از حیث نتیجه¬مندی آن باز می¬گردد. اینکه مجریان و برنامه¬ریزان این کارگاه¬ها در مجموع به چنین می¬اندیشدند و آیا درپی گرفتن چه نوع خروجی از این کارگاه هستند و نتیجه عینی وعمل برگزاری چنین کارگاه¬های تا چه اندازه به اهداف آن نزدیک بود و یا نبود، است. در ادامه می¬توان به دلایلی نظیر تشریفاتی شدن برگزاری چنین کارگاهی که در حد بالای خود رفع نیازهای ثانویه مدعوین برای مثلاً اخذ فقط و فقط گواهی شرکت در کارگاه و … نیز اشاره کرد.اما چرا برگزاری چنین کارگاه¬های در بعد ویژه و تخصصی خوود، عملاً دارای هیچ برد مؤثری حتی در راستایی اهداف کوتاه مدت خود نیز نیستند؟برای پاسخ گویی به چنین سؤالی ابتدا به ساکن باید دیدگاه مشخصی را در نظر گرفت و بر اساس آن دیدگاه به حلاجی سؤال فوق پرداخت. نویسنده این نوشتار بر آن است که تا زمانی که از برگزاری چنین نشست¬های کارگاهی به تعبیری نظیر جمع¬اندیشی نرسیده باشیم و صرف برگزاری چنین کارگاه¬های را با کلاس¬های دانشگاهی یا دوره¬های ضمن خدمت و دیگر عناوین مشابه، یکسان فرض کنیم،عملاً هیچ نتیجه¬ای در خصوص اثربخشی و برد عملی، اجرایی چنین کارگاه¬های را نخواهیم گرفت. نویسنده این نوشتار در گذشته نیز حول محور موضوعاتی چون نشست¬های جمعی، جشنواره¬های مختلف¬الابعاد و نیز کارگاه¬های تخصصی برگزارشده در استان و کلانشهر ارومیه اصطلاح و عنوان جمع¬اندیشی ادبی، هنری و علمی را طرح و مورد پردازش قرار داده است:¬
»دریک نگاه جمع اندیشی تنها آینه شفاف وروشنی است که من فردی و جمعی انسان در آن رویت می‌شود، مورد پرسش و نقد قرارمی‌گیرد، پالایش می‌شود، دگرگون می‌شود، حتی مورد روایت واقع می‌شود، پس فقدان این نهاد مهم و روحیه‌های جمع اندیشانه به معنای جمود و عدم تحرک در گستره یک جامعه و اجتماع انسانی آن به شمار می‌آید. البته این فقدان صورت‌های متفاوتی دارد یعنی فقط به معنای نیست و نبود تعریف نمی‌شود. نا کارآمدی و سترونی ( نازآیی و عدم آفرینش فرهنگی و هنری) هم از صورت‌های فقدان به شمار می‌آیند. جمع¬اندیشی خود نیز صورت‌ها و کارکرد‌های متفاوتی دارد.برای مثال کارگاه های اموزشی هنری و یا مطبوعات که خود بهترین نمونه‌های جمع اندیشی هستند یا تئاتر و سینما و حتی نمایشگاه‌های کتاب ، عکس ، نقاشی و …از مهمترین جلوه‌های جمع اندیشی که خصلتی ساختاری‌تر و ارکانی‌تری دارد همان کارگاه های هنری آموزشی است .اگر مثلا ً مطبوعات کارکردی با واسطه (خود مطبوعات به عنوان واسطه عمل می‌کنند) درذهن وعین مخاطب انسانی خود در گستره جامعه دارند، در مقابل جمع‌های کارگاهی بی واسطه عمل می‌کنند. این مهمترین خصلت فضاهای جمع اندیشانه کارگاهی است.در کنار این ،جمع‌های کارگاهی هنری،، ادبی وعلمی و … به واسطه طرح جزء به جزء مقولات از بعد عمقی‌تر و ادامه‌دار‌تر در فرصتی باز و حجمی کلان از کنفرانس و مقاله و سخنرانی و… برخوردارهستند. پس وجود و فعالیت چنین فضاهای جمع‌ اندیشانه متن مهم جمع اندیشی‌های اجتماعی و فرهنگی ( تدریس دانشگاهی، ارائه آثار هنری و پروژه های کلان شهری و..) را تعریف و نشانه گذاری می‌کنند: جمع اندیشی از تولید تا پالایش، از نقد تا تحلیل، از تغییر تا تثبیت و به عبارتی پویایی درونی آن، نما و جلوه اجتماعی و بیرونی آن را می‌سازد.«
جمع¬اندیشی نیاز معاصر ما در جهت به روز شدن از حیث اطلاعات جدید و نیز شیوه¬های مختلف اجرایی و نیز تبادل افکار در سطوح مختلف است. آینده فرهنگی و علمی کلانشهرارومیه و استان از بعد نظری در گروه برگزاری صحیح و اثر بخش چنین نشست¬های کارگاهی است.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۴ ق.ظ

دیدگاه


3 × هفت =