به یاد بزرگمرد سایه ها شیرآهن کوه مردا….

به یاد بزرگمرد سایه ها شیرآهن کوه مردا….

علی رزم‌آرای
نام¬اش، محمدرضا باوندپور، پدرش غلامرضا نظامی بازنشسته و مادرش ماهپاره خانه دار. که در روز ۲۵ تیرماه ۱۳۳۲ به دنیا آمد. محله پنجراه و کوچه سیمیار او را هیچ وقت فراموش نمی¬کند در آن محله بود که قد گرفت، پهلوان شد، مثل یک درخت سایه داد و شاخسار پر سایه برای بچه هایی شد که الان هر کدام مردی موثر در این شهر و کشور هستند ویا شهیدی شدند که تاریخ به آن ها افتخار می کند.
پهلوان، برادر بزرگترش علیرضا را زود از دست داد، او هم یک نظامی بود، دو خواهرش اکرم و پروین و برادرش عادل رضا از او کوچکتر بودند و پهلوان از همه بزرگتر و مرد خانه.مرحوم باوندپور، با دیپلم (رشته عمران روستایی) از هنرستان کشاورزی (شهید بهشتی) فارغ التحصیل شد و بعد از قبولی کنکور، به علت مشکلات خانواده، رغبتی به ادامه تحصیل نیافت.از سال ۱۳۴۸، در سن ۱۶ سالگی، ورزش کشتی را برگزید که قبل از آن یکسالی هم در رشته وزنه برداری فعالیت کرده بود.در ورزش کشتی آزاد پهلوانی را آزمود و آداب آن ورزش را با اخلاق خوش اش آمیخت که می توان موفقیت هایش را چنین بیان کرد:
-۱۳۴۸، مقام اول کشتی استان (وزن ۷۵ کیلو) – مهاباد
-۱۳۵۲، مقام اول کشتی پهلوانی استان – میاندوآب
-۱۳۵۲، مقام اول کشتی آموزشگاهی استان – ارومیه
-۱۳۵۲، مقام سوم کشتی آموزشگاهی کشور (۷۰ کیلو) مشهد
-۱۳۵۲، دریافت لوح سپاس از فدراسیون کشتی کشور- بابل
-۱۳۵۳، مقام دوم کشتی کشور (وزن ۷۰ کیلو) – اصفهان
-۱۳۵۳، مقام اول کشتی استان (۷۴ کیلو)- ارومیه
-۱۳۵۴، مقام اول کشتی استان (۷۴ کیلو)- ارومیه-۱۳۵۵، مقام اول کشتی استان (۷۴ کیلو) – ارومیه-۱۳۵۵، مقام اول کشتی استان (۷۴ کیلو) ارومیه
پهلوان محمد، پس از استخدام در آموزش و پرورش با کسوت معلّمی، آموخته های دایره غیرت را تا بلندترین قله های استان و کشورش پهناداد و با ورود به عرصه کوهنوردی، ارتباط خود را با نسل جدید،معنی دار کرد و باز درخشید و خاطره آفرید که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-۱۳۷۰ مربی¬موفق¬درتشکیل¬¬انجمن¬کوهنوردی آموزش وپرورش ناحیه¬یک ارومیه
۲ -۱۳۷۲ مربی موفق تربیت بدنی – ناحیه یک ارومیه
۳- ۱۳۷۴ مربی ممتاز- ناحیه یک ارومیه۴-۱۳۷۵ مربی موفق تربیت بدنی استان – سازمان¬آموزش و پرورش استان۵-۱۳۷۵ مربی موفق مسابقات آموزشگاهی استان–سازمان¬آموزش¬و پرورش استان۶-۱۳۷۷ مربی ممتاز تربیت بدنی – آموزش و پرورش سیلوانا۷-۱۳۷۹ مربی¬موفق درفعالیت¬های نماز استان – سازمان آموزش و پرورش استان۸-۱۳۷۹ مربی و عضو موفق انجمن اولیاء و مربیان – آموزش و پرورش سیلواناتلاش بی وقفه مرحوم باوندپور، در سال ۱۳۷۴ با نشانه های نارسایی قلبی قدری متوقف می شود و به مدت ۱۵ روز بستری بودن او در بیمارستان طالقانی ارومیه دوستان اش را بر آن می دارد که بخواهند، او، با وجود دوستان صمیمی اش، چون دکتر پزشکیان و آقازاده، تحت نظر گرفته باشند امّا آمشمد، آیین پهلوانی و راز کوه را برای فراخ قلب خود، می پسندد تا اینکه در سال ۱۳۸۴، معلّمی را در مدرسه رزگه به کمال رسانده و بازنشسته می شود. وقتی این مربی پا به بازنشستگی می گذاشت، زندگی خود را به پای خانواده پدری اش ریخته بود تا در آن جا، صفا پژمرده نشود و فرزندان اش هم با پایان تحصیلات اش آماده ورود به جامعه می شدند، خیلی ها منتظر بودند او با وجود این همه دوست، آنهم، از جرگه مسئولین اثرگذار، چه فرصتی برای فرزندان خود خواهد خواست؟!
ولی هرگز بخاطر آنها، لب نگشود و دری را به صدا در نیاورد. چطور که در طول خدمت اش بعد از انقلاب، لقمه ای را در سایه و خلوت به کام خود و خانواده اش روا ندید.و تا آخر عمر شریف اش، همچنان در روستای بند، با کوهساران همسایگی کرد و از همان دامنه سبز طبیعت به تاریخ/۸/۱۳۸۵ به وادی آخرت راه یافت و یاد خود را در دلها، باقی گذاشت.آقا مشمد، قبل از این که، ما را ترک بکند، با گفته های و ناگفته هایش با ما حرف زده بود. پهلوانی¬اش در میادین کشتی، مداراهایش، دوستی های صمیمانه اش در گود پهلوانی، همنوردی در کوه ها، همدلی با کرد و ترک، از او کتابی منظوم در دلها نگاشته است. ساده می گفت، ساده می زیست، اهل مسجد بود، همه آدم ها را دوست می داشت.برای او فرق نمی کرد آنکه در دورترین روستا، محتاج باشد و یا او که در زیر آتش بیگانه از حرمت انسان ها و اسلام دفاع می کرد.او، بارها در میدان کشتی، کشتی شکسته حریف را به ساحل رساند. بارها کوله سنگینی همنوردش را بار خود ساخت.با نگاه ناپیدای خود، مستمندی را در کوچه ای خلوت یافت. کودکی را از روستایی گمنام، در میان کوه ها، به شهر آورد، دل اش را تسخیر کرد و مرهمی بر زخمی شد تا رضای خدایش را بجوید.پهلوان محمّد را خیلی ها می شناسند، پهلوانان خوش نام کشور و استان، مردمان مسئول رزمندگان اهل مسجد، کوهنوردان همه شهرها اهالی روستاهای کردنشین، کودکان و نوجوانان مساجد و مدارسی که گذر پهلوان به آنجا افتاده بود.او با تمام نشان های پهلوانی و معلمی اش از میان ما رخت بربسته است و دوستان¬اش همچنان خاطره¬هایش را در جمع همنوردان، و اهالی کشتی ورد زبان شان ساخته¬اند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۳:۵۷ ق.ظ

دیدگاه


9 × = نُه