بعد از شکست عاطفی خود آزاری نکنید

بعد از شکست عاطفی خود آزاری نکنید

گروه خانواده و سلامت: یکی از مهم‌ترین و اساسی‎‌‎ترین راه‌کارهایی که برای فراموش کردن غم‌ها و پیدا کردن روحیه‌ای با نشاط توصیه می‌شود، سرشلوغی است. اگر در طول روز ذهن‌تان و تمام انرژی‌تان وقف یک کار شود ناخودآگاه روحیه سابق خود را باز می‌یابید و دیگر از آن حالت خمودگی و افسردگی بیرون می‌آیید. هزاران بار برای هزاران نفر این اتفاق افتاده، که در میانه مسیری که به نیت ساختن آینده‌ای مشترک با کسی قدم برداشته‌اند، متوجه می‌شوند اختلافات و ناسازگاری‌هایی که باهم دارند آن‌قدر جزیی به نظر نمی‌رسد که بتوان از آن‌ها چشم‌پوشی کرد و تا آخر عمر با آن‌ها ساخت.
گاهی به این نتیجه می‌رسید که شکست در انتخاب خود را بپذیرید و در همان جایی که هستید تصمیم نهایی را بگیرید و جدا شوید. اما این آخر راه نیست که تازه اول راه است. تا مدت‌ها تلخی این شکست، همه زندگی‌تان را در برمی‌گیرد و هرکجا که می‌روید با تجدید خاطرات گذشته خود روبرو می‌شوید. حتی بارها در پی آن می‌شوید که دوباره رابطه را از سرگیرید. اما این را فراموش نکنید که هیچ‌کسی به اندازه خودتان نمی‌تواند در این روند فراموشی کمک‌تان کند.البته هیچ‌گاه نمی‌توانید شخصی که با آن خاطره ساخته‌اید را فراموش کنید و بهتر است بگوییم این مقاله بیشتر به شما کمک می‌کند تا آن فرد و خاطراتش را تا حدودی کم‌رنگ کنید تا کمتر آسیب ببینید. چیزی که در اینجا به آن اشاره می‌کنیم، چند راه‌کار عمومی است که جدای از سن، جنسیت، موقعیت زندگی و دیگر مسائل، معمولا تاثیر یکسانی روی افراد می‌گذارد‎.‎
به خودتان و زمان فرصت دهید‎ وقتی انسان فرد باارزشی را از دست می‌دهد، باید دوران سوگ خود را بگذراند. دوران سوگ معمولا با واکنش‌های متفاوتی همراه است. اول ممکن است انکار کنید که چنین اتفاقی افتاده است.
بعد کم‌کم این جدایی را قبول می‌کنید که این پذیرش همراه با نفرت و عصبانیت زیاد است. سپس ناامیدی به شما هجوم می‌آورد. در این برهه شما تمام هیجانات منفی را تجربه می‌کنید. اما چیزی که خیلی مهم است، پذیرش حالات خودتان است. سعی نکنید غم‌تان را سرکوب کنید.
به خودتان حق دهید که غمگین و گریان باشید. در واقع سوگ شما در این موقعیت، حدود شش مرحله دارد که در هر مرحله باید به خودتان فرصت دهید تا در پایان به ثبات روانی برسید.
این مراحل عبارتند از انکار واقعیت، خشم، یافتن گناهکار و مقصر، افسردگی، احساس ترس و ناامنی و در نهایت، پذیرش.
بازیابی دوباره سلامت روان‌تان به گذراندن این دوره دارد. اما این را به خاطر داشته باشید که نباید یکباره خودتان را به دست غم بسپارید. باید سعی کنید در هر مرحله مثل یک مادر مراقب خودتان باشید‎.‎
از دیده ببرید‎ بیخود نگفته‌اند که »از دل برود، هرآنکه از دیده برفت«. وسایل، عکس‌ها، یادبودها و هر چیزی که شما را یاد آن فرد می‌اندازد را از زندگی‌تان پاک کنید. حتی اگر دوست مشترکی دارید که با دیدنش و حرف زدن با او به یاد خاطرات قدیم می‌افتید و حرف آن شخص به میان می‌آید، ارتباط‌تان را با او تا حدودی کم کنید‎.‎
به زندگی برگردید‎ یکی از مهم‌ترین و اساسی‎‌‎ترین راه‌کارهایی که برای فراموش کردن غم‌ها و پیدا کردن روحیه‌ای با نشاط توصیه می‌شود، سرشلوغی است. اگر در طول روز ذهن‌تان و تمام انرژی‌تان وقف یک کار شود ناخودآگاه روحیه سابق خود را باز می‌یابید و دیگر از آن حالت خمودگی و افسردگی بیرون می‌آیید. پس بهتر است یک پروژه درسی یا شغلی تمام وقت و سخت را قبول کنید و مشغول انجام دادنش بشوید. این کار دو فایده دارد. یکی اینکه وقت‌تان را صرف کار مهمی می‌کنید، دوم اینکه او را در ذهن‌تان کمرنگ می‌کنید‎.‎
تا زمانی‌که کار مطلوبی برای‌تان پیدا نشده می‌توانید کلاس‌های مختلف بروید، ورزش را خیلی جدی دنبال کنید و حتی دورهمی‌های دوستانه بگذارید. عضویت در خیریه‌ها، شرکت در اردوهای جهادی و کمک کردن به کودکان ناتوان در درس‌هایشان می‌تواند کمک بسیار زیادی به روحیه زخم خورده‌تان کند‎.‎
ببخشید تا فراموش شود‎ یکی از مهم‌ترین اصول در کارما و انرژی درمانی این است که کسانی که به تو بدی کرده‌اند را ببخشی. این کار باعث می‌شود از حجم زیاد سنگینی قلب‌تان کاسته شود و البته بخشش خواه‌ناخواه منجر به کم‌رنگ شدن و فراموش کردن عمل و شخص مورد نظر می‌شود. چراکه کینه و دشمنی انرژی زیادی از انسان می‌گیرد. انگلیسی‌ها عبارتی دارند که می‌گوید »forgive and forget‎« یعنی تا چیزی را نبخشید، فراموش نمی‌کنید‎.‎
رشد کنید‎ توران میرهادی می‌گوید: «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنید». بهترین و بزرگترین کاری که در مواجهه با غم می‌توانید انجام دهید این است که به خودتان فکر کنید و بیش از پیش خودتان، ضعف‌هایتان، نکات مثبت و خوب‌تان و بایدها و نبایدهایتان را بشناسید. بعد از آن ببینید دلیل این شکست چه بوده. کجاها اشتباه کرده‌اید و چه کار باید بکنید تا این اشتباهات تکرار نشوند. شکست‌تان را تحلیل کنید و از خود بپرسید چه درسی از این شکست می‌گیرید؟ اگر لازم است با یک مشاور خبره در این باره مشورت کنید. هر کاری می‌توانید برای پیدا کردن خودتان و درس گرفتن از این اتفاقات انجام دهید‎.‎
سراغ این کارها نروید‎ ‎_ ‎آدم شکست خورده و غمگین، عطش دیدن فیلم و شنیدن موسیقی‌های غمگین را دارد. این کار مثل آن است که یک کاردک دست بگیرید و به جان زخم خود بیفتید. پس سعی نکنید با انجام این کارها خودتان را در چاه ناامیدی بیندازید‎.‎
‎_ ‎هرجا می‌روید، اگر کسی متوجه حال ناخوش‌تان شد و از شما علتش را پرسید، سفره دل‌تان را برایش باز نکنید. از آن بدتر این است که دائم از نامزدتان بدگویی کنید. این کار جز افزودن به حال بدتان و خوشحال کردن دشمنان‌تان سود دیگری ندارد‎.‎
‎_ ‎از اشتباه‌ترین کارهایی که افراد شکست خورده در روابط‌شان انجام می‌دهند این است که سریع به دنبال یک رابطه جایگزین می‌گردند. این کار مثل از چاله به چاه افتادن است چراکه در چنین موقعیتی میزان خطا و اشتباه بیشتر از مواقع عادی رخ می‌دهد. تا تمام نشدن دوران سوگ و بازگشت به روال عادی زندگی‌تان، به هیچ عنوان به گزینه‌های ازدواج‌تان پناه نبرید.
چون در این صورت، شخصی را انتخاب می‌کنید که فقط ناجی شما باشد و احتمالا در این بین همه معیارهایی که برای ازدواج دارید، فراموش می‌شوند‎
زمانی که ما نمیتوانیم در برابر مشکلات دوام بیاوریم و آن ها بر ما غلبه میکنند،به معنای این است که شکست خورده ایم.شکست خوردن میتواند بر اساس عوامل زیادی باشد که البته اگر نا امید نشویم و در برابر این عوامل سخت بایستیم شکستی در کار نخواهد بود.چه بهتر که بتوانیم بر شکست غلبه کنیم و شکست را شکست دهیم.
راه‌های زیادی برای غلبه بر شکست و رسیدن به اهداف‌مان وجود دارد.
شکست «درد« دارد. دست‌کم تجربه‌ی آزاردهنده‌ای است؛ چیزی که بسیاری از ما تمام تلاش‌مان را می‌کنیم تا با آن روبه‌رو نشویم. گاهی تأثیرات یک شکست می‌تواند تا مدت‌های طولانی باقی بماند و در ذهن ما، رد پایش را به جا بگذارد و یک مانع ذهنی ایجاد کند که باعث شود در سال‌های بعدی زندگی، به سختی بتوانیم بر آن غلبه کنیم. اما باید راه‌هایی را نیز برای غلبه بر شکست یاد بگیریم. پس با ما همراه باشید.
وقتی شکست می‌خوریم، معمولا به فکر فرو می‌رویم، به دنبال معنای جدیدی برای زندگی‌مان می‌گردیم و جواب‌ها و راه‌حل‌های ممکن و بالقوه را برای رسیدن به اهداف‌مان بررسی و کشف می‌کنیم. در حقیقت، شکست بخشی ضروری از مسیر رسیدن به اهداف‌مان است. شکست، به عنوان نوری هدایت‌کننده در زندگی عمل می‌کند و مانند آب و خاک که فرساینده‌های مهربان طبیعت هستند‌، آب‌دیده‌مان می‌کند و نقش مهمی در بهبود تک‌تک فعل و انفعالات بعدی و جریان زندگی‌مان دارد.
اما هر چقدر هم که در مورد اهمیت شکست در زندگی دلیل و برهان بیاوریم، در مواجهه با آن، آن‌قدر درگیر ناراحتی‌هایش هستیم که به سختی می‌توانیم منفعتی در آن ببینیم. وقتی تمام آن چیزی که از شکست می‌بینیم و درک می‌کنیم، درد و شکنجه است، غلبه بر شکست برای رسیدن به اهداف و آرزوها دشوار می‌شود.
من هم شکست‌های بسیار بدی را تجربه‌ کرده‌ام و می‌دانم تا چه اندازه دردناک و آزاردهنده است و همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مطمئنا شکست، ردپاهایش را در زندگی‌ام به جا گذاشت، و این به سادگی ماندن اثر یک زخم عمیق نبود. التیام آثار شکست‌هایم خیلی طول کشید، اما در آن میان، به فهم و درک مهمی رسیدم، تقریبا همان چیزی که سایر افراد هم بعد از شکست به آن پی‌ می‌برند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل ازعصرایران ، این را هم فهمیدم که راه‌های زیادی برای غلبه بر شکست و رسیدن به اهداف‌مان وجود دارد. اما همه‌ی این راه‌ها نیازمند ایجاد یک تحول اساسی در طرزفکر هستند. لازم است به زندگی با نگاه خاصی بنگرید و افکارتان را در جهت درستی هدایت کنید و بذر موفقیت را بکارید تا در آینده محصولش را برداشت کنید.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


− 4 = هیچ