بررسی منازعات ایران وعثمانی در عهد صفوی

بررسی منازعات ایران وعثمانی در عهد صفوی

گروه تاریخی: یکی از مناقشاتی که همیشه در تاریخ ایران جریان داشته مربوط به مرزهای غربی و از زمان تشکیل امپراتوری عثمانی روی بقایای خلافت عباسی بوده است.
با تشکیل یک قدرت فراگیر شیعی در ایران، از آنجا که عثمانی خواهان احیای تمامی وجوه قدرت مذهبی خلافت عباسی و تعیین حکام سرزمین‌های اسلامی بود و از سوی دیگر حکومت شیعی صفوی چنین قیمومیتی را نمی‌پذیرفت، تضاد خواست‌ها و منافع دو قدرت بیشتر شد. در چنین شرایطی جنگ گریزناپذیر می‌نمود.
وقوع جنگ چالدران و شکست از عثمانی که در سال‌های اولیه قدرت‌گیری صفویان صورت گرفت، هشداری جدی برای حکومت تازه تاسیس درباره همسایه غربی بود، بنابراین در دوره‌های بعد به مرور فنون جنگ و دیپلماسی به منظور برقراری ارتباط با عثمانی توسعه پیدا کرد که از جمله این تلاش‌ها می‌توان به جنگ‌های دوره شاه طهماسب با فاصله اندکی از جنگ چالدران اشاره کرد که طی آن عثمانی با بهره‌گیری از خلأ ناشی از درگذشت سرسلسله صفویه کوشید این حکومت را ساقط کند.
دکتر فرهاد صبوری‌فر، عضو هیات علمی دانشگاه اراک طی سخنرانی خود در نخستین نشست تاریخ روابط خارجی ایران به بررسی دلایل مناقشه ایران و عثمانی و تلاش‌های شاه عباس به این منظور پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید متن سخنرانی این استاد تاریخ با موضوع »بررسی تدابیر دفاعی شاه طهماسب یکم صفوی در سایه مناسبات خصمانه ایران و عثمانی« است.
شکست صفویه از همسایه غربی
با تشکیل حکومت صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه، موقعیت جدید در ایران به هیچ وجه مطلوب و خوشایند همسایگان سنی شرقی و غربی نبود. پدید آمدن یک حکومت مقتدر شیعی که به لحاظ مذهبی با آنان همخوانی نداشت و تبلیغات مذهبی آن به‌طور فزاینده در فراسوی مرزهایش گسترش می‌یافت، زمینه لازم را برای تقابل و خصومت همسایگان فراهم ‌کرد. در دوره جدید هم ما همین وضعیت را به شکل جدید مشاهده می‌کنیم. به قول یونگ شاید تفاوتی میان دشمنی و احساس دشمنی وجود نداشته باشد.
اگرچه جمهوری اسلامی به دنبال تنش‌آفرینی مذهبی نیست اما حریفان ایران معمولا چنین شکلی از تنش را در منطقه و جهان القا می‌کنند و به این ترتیب احساس دشمنی شکل می‌گیرد.ازبکان نیز در مرزهای شرقی و شمال شرقی یک دلمشغولی طولانی را برای صفویان فراهم کردند اما قدرت امپراتوری عثمانی، در همسایگی غربی بسیار فراتر از ازبکان بود. این شرایط به وقوع جنگ چالدران منجر شد که شکست صفویان را در پی داشت.
عوامل محرک منازعات
پس از مرگ شاه اسماعیل منازعات صفویان و عثمانیان با یک شرایط نامتعادل تداوم یافت.
در این میان عوامل و محرک‌های سیاسی، مذهبی و اقتصادی نیز نقش مهمی در خصمانه‌تر شدن مناسبات ایفا کردند.
از جمله محرک‌های سیاسی می‌توان این عوامل را برشمرد: ۱) به اوج رسیدن قدرت عثمانی‌ها عامل سیاسی مهمی بود که در ترکیب با جاه‌طلبی‌های سلطان سلیمان زمینه تهاجم به ایران را فراهم کرد.
۲) کوشش برای براندازی یا تضعیف حاکمیت صفویان و ایجاد یک حکومت دست‌نشانده در ایران عامل سیاسی دیگری بود که عثمانی‌ها را به شرق کشاند.۳) امکان از دست رفتن آناطولی به واسطه خطر صفویان نیز عامل دیگری بود. ۴)تحریکات برخی از فرماندهان و اشخاص سیاسی دو طرف عامل دیگری بود که در تشدید منازعات نقش مهمی داشت. در این میان پناه بردن دو تن از چهره‌های شاخص صفوی به دربار عثمانی بیش از دیگر موارد خودنمایی می‌کند که یکی از آنان برادر شاه طهماسب به نام عباس میرزا بود و به تشدید خصمانه شدن مناسبات انجامید.
۵) نگرانی عثمانی‌ها از هم‌پیمانی صفویان و دولت‌های اروپایی عامل سیاسی دیگری بود که عثمانی‌ها را در یورش به ایران مصمم‌تر کرد. از دوره شاه اسماعیل حرکت‌هایی به این منظور شده بود اما در این دوره هنوز به ثمر نرسیده بود اما در هر حال ترس آن موجب تحریک عثمانی بود.
از محرک‌های مذهبی عثمانیان در تهاجم به ایران نیز باید به این موارد اشاره کرد: ۱) عثمانی‌ها ادعای احیای خلافت اسلامی را داشتند. این هدف به منظور تمرکز امور معنوی سرزمین‌های اسلامی تحت لوای حکومت عثمانی دنبال می‌شد.
از منظر عثمانی‌ها قیام صفویان گمراه نافرمانی و تمرد در برابر خلافت محسوب می‌شد. این رویکرد تا به امروز نیز در دستگاه دیپلماسی ترکیه باقی مانده و ایجاد نوعی فضای دو قطبی در سیاست خارجی این کشور کرده است. به این صورت که از یک‌سو خود را کشوری اروپایی می‌دانند و در تلاش برای حضور در اتحادیه اروپا هستند و از طرف دیگر می‌کوشند در دنیای اسلام نقش‌آفرینی کنند.
۲) عثمانیان قیام‌های مذهبی درون مناطق شرقی خود را اغلب در اثر تحریک صفویان می‌‌دانستند و به همین دلیل لشکرکشی‌های خود علیه صفویان را اغلب جهاد فرض می‌کردند.
اصلی‌ترین محرک اقتصادی عثمانیان را می‌توان تمایل آنان به تسلط بر راه‌های تجاری باستانی میان شرق و غرب که از ایران می‌گذشت دانست. این عامل مکملی بر سایر محرک‌ها محسوب می‌شد.
تدابیر دفاعی شاه طهماسب
در مورد اینکه شاه عباس چه تدابیر دفاعی را به این منظور اندیشیده است باید اشاره کرد که در این دوره چهار جنگ در حدود ۲۰ سال صورت می‌گیرد. در مرحله اول و دوم این جنگ‌ها که یک سال و نیم است و طی آن عثمانیان به ایران لشکرکشی می‌کنند که یا صفویه را براندازند یا به‌گونه‌ای آن را تجزیه کنند که دست‌نشانده شود.
اما شاه طهماسب از رویارویی مستقیم پرهیز می‌کند، البته یک‌سری مسائل اقلیمی و طبیعی ایران نیز به یاری صفویان می‌آید اما آنچه روی داد تنها محصول تصادف نیست چراکه شاه طهماسب تجربه جنگ چالدران را به خاطر دارد. وی طی چهار جنگ کاری می‌کند که عثمانیان از تصور اولیه خود مبنی بر توان براندازی صفویه عقب‌نشینی کردند. این امر ناشی از تدابیر دفاعی است که از سوی شاه طهماسب اندیشیده شد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش ، نوع شبیخون زدن، شیوه امحای منابع و نوع مبارزه و اقدامات دفاعی صفویه در این دوره، در نهایت عثمانیان را ناچار به پذیرش و انعقاد قرارداد آماسیه در سال ۹۶۲ هـ .ق کرد.
هرچند در این زمان بخش‌هایی از ایران در بین‌النهرین به‌خصوص بغداد از دست رفت اما در مقایسه با خواست عثمانی برای دستیابی به تمامی ایران این امر بهای اندکی است که صفویه پرداخت کرد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۹ ق.ظ

دیدگاه


− یک = 4