برجام ضرورتی ناکافی برای رشد و توسعه

برجام ضرورتی ناکافی برای رشد و توسعه

گروه اقتصادی: قصه اقتصاد ما همان باغی است که روزگاری هر چند آنچنان پربار نبود اما می‌توانست زندگی صاحبانش را خوب و بد بگذراند. اما رسید آن زمان که آرام‌آرام آب را بر روی این باغ بستند. باغ بدون آب کجا یارای تداوم حیات دارد. وقتی می‌رفت تا باغ به طور کامل خشک شود، باغبان تازه را اراده آن شد تا آب را باز کند. برداشته شدن تحریم آبی بود که به اقتصاد ایران روان شد. هر چند هنوز آن‌طور که باید جوی پرآب نیست اما چون گذشته نیست که به دنبال قطره‌قطره آب بودیم. نکته اما اینجاست که آب اگرچه ضروری است برای ثمردهی باغی خرم و فرح‌بخش، اما این عنصر به تنهایی کافی نیست. باغ نیازمند توجه و مراقبت است. باغ نیازمند خاک مرغوب است.
سال‌ها و دهه‌هاست که می‌گوییم به دلیل ساختار معیوب اقتصادی، خاک ما آنچنان مرغوب نیست تا با تلاش صاحبان باغ، برداشتی درخور توجه داشته باشیم. فراتر از این گویی سکنی‌گزیدگان باغ حال که آب جاری شده است، به جای آنکه بر آن باشند تا دستی بر سر درختان باغ کشند و به دنبال آن باشند تا صندوق‌های میوه را پر کنند، بر آن هستند که با یکدیگر بر سر آنکه جاری شدن آب خوب بوده یا بد با یکدیگر جنگ کنند. آیا منطقی است که در چنین فضایی فکر کنیم جوی آب می‌تواند معجزه کند؟ ما را چه شده است که به جای جهد و کوشش این‌گونه به سوی فرصت‌سوزی می‌رویم؟
برجام جز ضرورتی که بدون آن رشد و توسعه امکان نداشت، نیست. اما امر ضروری امر کافی نیست. بدون برجام رشد ممکن نبود لیک تنها با برجام هم رشد محقق نخواهد شد. این گزاره‌ای است که از همان ابتدای شروع مذاکرات هسته‌ای همه کارشناسان و حتی مقامات اقتصادی دولت نیز به آن اشاره داشتند. همبسته کردن برجام با رشد و غنای اقتصادی از سوی کسانی ادعا می‌شود که از روز نخست بر آن بودند تا جلوی شکل گرفتن هرگونه توافقی را در زمینه مناقشه هسته‌ای بگیرند. آنان بر این نظر هستند که وقتی تغییر در اقتصاد نامحسوس است، چه حربه‌ای بهتر از اینکه بگوییم قرار بر این بود برجام معیشت مردم را درست کند اما این‌گونه نشد.
حربه‌ای که به‌زعم آنان می‌تواند حمایت ملی را از آن سلب کند و در گام بعدی می‌توان به یک دوره‌ای بودن ریاست جمهوری آقای روحانی فکر کرد. غافل از اینکه این حربه شاید در کوتاه‌مدت جواب دهد اما در بلندمدت بدون تردید ناکارآمد است.
مساله آنجاست که طرف مقابل ابداً در قالب یک استراتژی منسجم نقدهای خود را سامان نمی‌دهد و هر لحظه و هر روز به ریسمانی دست می‌یازد تا بتواند با آن به دولت حمله کند. از همین حالا نیز مشخص است که برجام توانسته به میزانی محسوس بر روابط بانکی و فروش نفت و دسترسی به ذخایر ارزی موثر باشد. مشخص است که هر چه زمان می‌گذرد نیز آنچه امروز برای کارشناسان محسوس است برای عموم هم مشهود خواهد شد و آن زمان این حربه دیگر کار نخواهد کرد و کارساز نخواهد بود.
از سوی دیگر واقعاً مشخص نیست که چرا مرزهای نقد مخالفان دولت به سمت و سویی است که منافع ملی را هدف قرار داده است. آیا منتقدان می‌توانند پاسخ دهند که بدون برجام درآمد ارزی کشور، حجم تجاری ایران، میزان سرمایه‌گذاری، منفی بودن رشد اقتصادی و رشد فقر چه میزان بود؟ اگر آنان می‌انگارند بدون برجام هم می‌شد که اقتصاد توسعه یابد، امروز چرا به دولت کمک نمی‌کنند تا رشد بروز یابد. اگر آنان استراتژی دارند چه تفاوتی است که برجام باشد یا نباشد. از منظر آنان که برجام اثری بر اقتصاد ندارد پس چرا راه‌حلی برای اقتصاد ارائه نمی‌دهند؟ همین که بگوییم نقدینگی باید به تولید اختصاص یابد؛ قیمت‌ها باید کاهش یابد دستمزدها افزایش یابد؛ فقر ریشه‌کن شود؛ و گزاره‌های مشابه دیگر، این آرزوها عملی نمی‌شود. باید توجه کرد که اینها برنامه اقتصادی نیست، استراتژی نیست. اینکه گفته شود تولید ما، اقتصاد ما باید مقاوم شود نیاز به سیاستگذاری منسجم دارد. آیا منتقدان تاکنون چنین برنامه و سیاستی را ارائه داده‌اند؟تنش بیشتر در مورد برجام و عدم انسجام داخلی به معنای امتیازگیری بیشتر از طرف خارجی نیست. مدت‌هاست که دیگر میز مذاکره‌ای وجود ندارد، اتفاقاً این عدم انسجام باعث می‌شود تا ثمره‌ای را که باید از برجام به‌دست می‌آوردیم نتوانیم کسب کنیم و این نتایج محقق نشود. با افزایش تنش داخلی در مورد برجام، سیگنالی که سرمایه‌گذاران و بانک‌ها و تجار خارجی خواهند گرفت به غیر از این نیست که دیر یا زود ایران به برجام خاتمه می‌دهد و این به معنی بازگشت تحریم‌هاست.
بازگشت تحریم‌ها هم که برگشت به دوره گذشته و مشکلات پیش از این است. باید به یاد آوریم که در گذشته تحریم آرام‌آرام حوزه‌های مختلف را تحت‌تاثیر قرار داد و شاخ و برگ منحوس آن بر تمام پیکره اقتصاد نمایان شد و حال دیگر وقت آن شده که این خزنده شوم خشک و متلاشی شود. با وجود چنین ضرورت و اهمیتی، باید به گونه‌ای رفتار کنیم که سیگنال‌های نامناسب ناشی از مسائل مربوط به برجام از ایران انعکاس پیدا نکند و طیف‌های مختلف سیاسی کشور مراقب این نکته باشند. در این مورد باید متذکر شد که چندان منطقی به نظر نمی‌رسد که در چنین شرایطی سرمایه‌گذاران خارجی ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را بپذیرند. این در حالی است که اقتصاد ایران به چنین سرمایه‌هایی نیاز دارد و ما نباید چنین ضرورت‌هایی را فراموش کنیم.
آیا عاقلانه است که با چنین جنجالی که هنوز در مورد برجام وجود دارد، خارجی‌ها سرمایه خود را به این کشور بیاورند؟ این حساب دو دوتا چهارتاست که تداوم بحث‌ها در مورد برجام و قرار نگرفتن آن به عنوان یک سند ملی خودبه‌خود تجار و سرمایه‌گذاران را از کشور ما دور می‌کند.باید توجه کرد تا همین‌جا نیز دعواهایی که در آمریکا بر سر برجام وجود دارد به زیان ما عمل کرده است، آنگاه ما چطور با دست خویش می‌توانیم این خسران را بیشتر کنیم؟ ما نباید اجازه دهیم که چنین عواملی چه از داخل و چه از خارج به فرصت‌های ما در دوره اجرای برجام آسیب وارد کند. کشور ما به چنین فرصتی نیاز مبرم داشته است. آیا این نادیده انگاشتن منافع ملی نیست؟ وقتی پذیرفته شده که محدودیت‌های هسته‌ای را قبول کنیم، می‌بایست بیشترین منافع مفروض در برجام را نیز از آن خود کنیم؛ این امر تنها در سایه وحدت بر سر سیاست خارجی که به برجام منتهی شده امکان دارد.با رسیدن فصل انتخابات ای‌بسا منتقدان دولت بخواهند در مورد ثمرات برجام سخن بگویند و عیبی بر آن نیست و می‌توان درک کرد که مبارزات انتخاباتی نیازمند چه فضایی است و این را طرف‌های خارجی و سرمایه‌گذاران نیز درک می‌کنند، اما در شرایط فعلی این امر خبری به جز نامعلوم بودن آینده برجام برای آنان ندارد.
برجام به طور حتم و یقین ضروری بوده است اما این برای رشدی که رفاه شهروندان ایرانی را افزون کند، ابداً کافی نیست. دولت بدین گزاره اعتقاد داشته است و در آینده امید می‌رود با درک منافع ملی و خواستن خوشبختی بیشتر برای جامعه ایرانی منتقدان نیز آن را باور کنند. بعد از برجام دولت موظف به تحقق شعارهای اقتصادی است که پیش از این وعده آن را به مردم داده بود. دولت موظف به انجام اصلاحات است. دولت موظف به ملموس کردن نتایج برجام است. به نظر می‌رسد که با تشریح معضلات اقتصادی و راهبردهایی که دولت یازدهم برای رفع آنان دارد، حتی تغییری کوچک در سطح رفاه عمومی می‌تواند مردم را به ادامه راه قانع کند.
آبی که در حال حاضر در میان این جوی روان شده، نیازمند باغبانی است که بتواند خاک مرغوبی تهیه کند، هرس به قدر کفایت انجام دهد و نگهداری از درختان را امری پایان‌ناپذیر برای خود بداند. همه اینها زمانی می‌تواند نتیجه‌بخش باشد که باغبان بخت‌برگشته در بیم توقف دوباره آب در جوی نباشد. این شاید بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین خواسته‌ای است که این باغبان خواهان آن است. خود به سختی آن را بازکرده است اما بسیارند آنانی که می‌خواهند جوی را کور کنند و برای همیشه با خیالی راحت خشک شدن باغ را به نظاره بنشینند. این با حضور مردم و بزرگان میسر نخواهد شد و هدفی که برجام برای اقتصاد ایران داشته است، به‌زودی آشکارتر از گذشته عملی خواهد شد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۸:۳۶ ق.ظ

دیدگاه


− 2 = دو