بایسته های ارتقای تمدن نوین اسلامی و جامعه آرمانی

بایسته های ارتقای تمدن نوین اسلامی و جامعه آرمانی

رضا سیمبر
گروه جامعه :عده ای با بزرگنمایی ضعف ها و کمبودها در صدد هستند تا روحیه یاس و ناامیدی را در بین جوانان دانشجوی ما ترویج دهند، هدف عمده آنها همانا مک دونالدی کردن دانشگاه ها و بی تفاوت کردن آنها نسبت به آرمان های انقلاب است.
انقلاب ایران یک جنبش مبتنی بر هویت اسلامی بوده است که دانشگاه در تجربه سی و هفت ساله آن و در همه فراز و نشیبهای گوناگون انقلاب، به انحای مختلف پشتیبان و حامی عمل کرده است و اکنون معمای اصلی این است که چگونه دانشگاهها می توانند با استفاده از این میراث تاریخی، تمدنی و هویتی گران قدر انقلاب اسلامی، به سمت شکل گیری و ارتقای تمدن نوین اسلامی و نهایتا جامعه آرمانی اسلام حرکت کنند.
هستی شناسی اسلامی، هستی شناسی مبتنی بر ارزشها و نرمهای دینی است که مستخرج از قرآن و سنت می باشد. این هستی شناسی سکولار نیست و جهان در راستای اراده و تمشیت الهی و برای تامین تعالی و تکامل انسانی حرکت می_کند. زندگی و مرگ در این هستی شناسی بر اساس تکالیف و وظایف متعالی معنا پیدا می کنند و به این ترتیب علم بدون ارزش نیزمی تواند علمی خطرناک و آسیب رسان باشد. تجربه ی استفاده از دانش هسته ای برای ساخت بمب و کشتار هزاران انسان بی گناه در بمباران ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن در خلال جنگ دوم جهانی توسط آمریکا یکی از مصادیق این علم بدون وابستگی به تعهد و اخلاق است.
علمی که متاسفانه در تولید سلاحهای کشتار دسته جمعی قرار گرفته است و امروزه چند قدرت بین المللی به بهانه حفظ امنیت و نظم خود خواسته د ردنیا کلوپ انحصاری هسته ای خود را نیز حفظ کرده اند.
در همین حال ساختار نظام سلطه از دوران استعمار گری تا الان، ترجمان دیگری از علم بدون تعهد است که در آن چپاول گری، بهره_کشی انسانی، برده داری و مصرف گرایی تخریب کننده متجلی شده است.
علم بدون تعهد، علم مورد قبول اسلام نیست، دانشگاهی که در آن تعهد نباشد نیز به همین ترتیب نمی تواند که مورد قبول افتد.
در این هستی شناسی، علم تنها یک علم پوزیتویستی غربی نیست که مبتنی بر تجربه گرایی محض و یا عقلانیت گرایی رنسانسی باشد. علم و پیشرفت، معرفت شناختی دینی و متعالی دارد که بر اساس آن ارزشهای گرانقدر الهی به واسطه هدایت تشریعی در کنار هدایت تکوینی و عقل انسانی قرار می گیرند و وحی و حکمت متعالی چراغ راه بشریت در مکونات علمی و هدفمندی پیشرفت قرار داده می شوند.
حکمت متعالی، انسان شناختی ویژه خود را نیز داراست، انسان منحصر به انسان شناسی لذت جوی سکولار غربی نیست که صرفا آمده حظ خود را از دنیا ببرد. انسان کامل انسان متعالی است که در در پارادیمی از تکالیف و وظایف و در عین حال محظوظ به لذات و حقوق مشروع می باشد. بنا بر این در پیشرفت متعالی اخلاق و معنویت پشیبان علم قرار می گیرند تا علم در گندآبهای کفر و ضلالت گرفتار نگردد.بنا بر آن چه که در معرفت شناختی و هستی شناسی، پیشرفت متعالی گفته شد می توان نتیجه گرفت که این گونه تعالی گری در پیشرفت مستلزم هدف مندی در زمینه های گوناگون می_باشد که یکی از آنها رهایی بخشی است. البته معنای معرفتی رهایی بخشی می تواند ابعاد هم فردی و انسانی و هم ابعاد سیاسی و اجتماعی داشته باشد. در بعد فردی علم متعالی به گونه ای کاربرد پیدا می کند که بتواند انسان را از محنت های مادی و هم معنوی رهایی دهد و به این ترتیب نوع بشر انسان راحت تر زندگی کند و راحت تر سیر تعالی را با توجه به آموزه های دینی معرفتی بپیماید.
اما در بعد ساختار اجتماعی و سیاسی پیشرفت متعالی به دنبال رهایی بخشی انسان ها از نظام سلطه گری است و هر آنچه که باعث پسرفت انسانی در زمینه های مادی و معنوی باشد. نظام سلطه دیروز به شکل استعمارگری و در قالب بهره وری از مواد خام، تامین نیروی کار ارزان که مصداق بارز آن، متاسفانه، برده داری انسانها بود و بازار فروش کاپیتالیستی تبعیض آمیز به نحوی که در آن ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیر تر می_شدند، تجلی پیدا می کرد.
امروز استعمار نو با همان مولفه های سه گانه اما به شکل مدرن و زیبا نمایانه حرکت می کند به عبارت دیگر نظام سلطه ای که به واسطه مجاهدت های انسان های آزاده در طول قرن بیستم و به واسطه جنبش های ضد استعماری و رهایی بخش از در بیرون رانده شده بود اکنون با لباسی زیبا و تجملی و مجهز به بوق و کرناهای تبلیغاتی یا رسانه ای از پنجره وارد شده است.
باز به عبارت دیگر، متاسفانه داستان همان داستان تلخ و جانکاه دیروزی است. دنیای به ظاهر پیشرفته که اگر به عمق اش کمی با تدبر و تعمیق بنگرید، مملو است از فساد، تبعیض و بی_عدالتی، هرم دهشتناک فقر و غنا، نا برابری_های ناعادلانه بی توجیه و غیر منطقی و ضد انسانی. نظام سلطه ای که خود موجد جنگ است و با ترحم از آوارگانی که خود ساخته است، و از دستهای خالی شان و از جان های خسته شان فیلم می گیرد و به طریق ماهواره های مدرن به همه دنیا ارسال می کند.
اکنون کارگزاران استعمار نو در کشور ما، تمام تلاش خود را دارند که از پنجره وارد شوند. انقلاب اسلامی پایه های استعمار و استعمار نو را در کشور با تزلزل و بحران مواجه نمود و ساختار نو در جمهوری اسلامی به انحای مختلف نه تنها این مبارزه را در سطح کشور دنبال نمود، بلکه روح انقلاب اسلامی در سراسر دنیا، در جهان اسلام و خاورمیانه به ویژه منتشر گردید.این گونه بود که قدرتمندان جهانی با استفاده از مولفه های استعمار نو تلاش کردند تا در کنار عوامل سخت افزارانه تحریم، جنگ نیابتی از طرف رژیم عراق، و تحریم های ناجوانمردانه مستمر و تهدید به مقابله نظامی از ابزارهای نفوذ نرم هم استفاده کنند.
آنها از شیوه های تهاجم فرهنگی برای استحاله و منزوی ساختن به ویژه جوانان کشور، پروژه نفوذ در رده های مسئولان کشوری، شکل دادن به تهاجم فکری اجتماعی به خصوص از سمت رسانه های همسو به شکل عمل زنجیره ای و پروژه سازی های مختلف فکری تعاند با ساختارهای ارزشی انقلاب اسلامی، ایجاد و توسعه تفکر براندازانه از طریق بذر پاشی تفرقه قومی و مذهبی و دامن زدن به اختلافات درونی با هدف تضعیف وحدت ملی، تضعیف روحیه استکبار ستیزی در بین ملت، رسوخ افکار سکولار در بین جوانان به ویژه قشر دانشگاهی و خیلی از موارد مشابه عمل کرده اند.
در این میان دانشگاه به دلیل نقش مهم خود در بین سازمانهای درونی نظام جمهوری اسلامی ایران، هدف عمده این پروژه بوده است و به همین دلیل است که باید با دقت و نظاره گری هر چه بیشتری شاهد تحولات دانشگاه باشیم. قطعا دانشگاه بدون تعهد راحت تر می تواند مورد حمله دشمنان انقلاب اسلامی قرار بگیرد، فلذا کار فرهنگی کردن در دانشگاه ها و تقویت نیروهای متعهد هم در بدنه اعضای هیات علمی و هم دانشجویان از مهم ترین کار هایی است که باید توسط متولیان مد نظر قرار بگیرد.
رشد علمی که دغدغه مقام رهبری است و ایشان از فقدان پیشرفت لازم در این باره چندین بار است که اخیرا اظهار نگرانی کرده اند، مسئله مهمی است که شاخصه های آن و دلیل اظهار نگرانی ایشان خود نوشتار مستقلی می خواهد. اما در اینجا نکته مهمی که در رویه های استعمار نو باید روی آن تاکید کرد و از موکدات اصلی در دیدگاههای رهبری در خصوص دانشگاه هاست کار فرهنگی می باشد.
استعمار نو به تعبیر من به دنبال مک دونالدی شدن دانشگاه هاست. وقتی که اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، تاسیس شعبه مک دونالد در میدان سرخ مسکو به عنوان نماد غربی شدن روسیه مطرح گردید و به همین ترتیب در یکا یک کشورهای بلوک شرق که مک دونالد تاسیس گردید به عنوان ترجمان غربی شدن این دسته از ملت کشورها تلقی شد.
به همین ترتیب، مک دونالدی شدن دانشگاه به معنای دور افتادن انها از ارزشهای معرفتی اسلامی است که در آن فقط فرهنگ غربی حاکم باشد و از تعهد اسلامی و دینی دور افتد. همان طوری که اشاره شد پیشرفت از نظر ما یک پیشرفت متعالی است و از لحاظ معرفت شناختی، هستی شناسی و انسانی نیز با نگاه غربی متفاوت است.
حال کار فرهنگی کردن در دانشگاه به معنای این است که دانشگاه های ما با ارزش های معرفتی و شناختی و به ویژه در زمینه علوم انسانی به جلو بروند که در این زمینه قطعا اعضای هیات علمی دانشگاه_های ما رسالت بسیار مهمی را به عهده دارند.
در این شرایط است که به خوبی متوجه می_شویم، کشور ما در شرایط کنونی و با حفظ پایمردی در تعهد به پیشرفت متعالی با گزاره_هایی که در بالا به آن اشاره شد سخت نیازمند سرعت بخشی به پیشرفت علمی جهت جبران عقب ماندگی و استمرار حرکت علمی می باشد. متاسفانه عده ای به دلایل مختلف از جمله ناآگاهی و عدم بصیرت لازم و مکفی پیشرفتهای علمی ایران را باور ندارند و حتی باز متاسفانه این موضوع را بین قشر جوان دانشجو ترویج می_دهند. این در حالی است که جبهه سلطه و حتی رژیم صهیونیستی از پیشرفت علمی ایران تاکنون سخت نگران می باشند و به انحای گوناگون نیز این نگرانی را بروز داده و ابراز می_نمایند.
اکنون با توجه به عقب ماندگی تاریخی علمی کشور و با توجه به چیرگی تفکر سکولار و غربی در نظام دانشگاهی در قبل از انقلاب اسلامی، ما نیازمند آن هستیم که مراقبت کنیم به هیچ وجه از سرعت علمی کشور کاسته نشود، چرا که به این ترتیب فاصله ما از حرکت علمی در دنیا بیشتر خواهد شد. مسئولین دانشگاهی ما موظف هستند تا سرعت پیشرفت ما را حفظ کرده و حتی آن را ارتقا ببخشند. در این راستا پژوهش محور شدن دانشگاه ها، اجرای دقیق و مدبرانه نقشه جامع علمی کشور، توجه به کیفی کردن آموزش و پژوهش، تعیین و تعریف اجرای دقیق و منطبق با واقعیات شاخص های علمی، ارتقای وضعیت ارتباط دانشگاه و صنعت از مهم ترین موکدات نقشه راه ما خواهد بود.
همان طوری که اشاره رفت در راستای توانمندی پیشرفت متعالی در کشور، نیازمند به دانشجویان و اساتید مومن، متخلق به اخلاق،معتقد به پارادیم های هویتی انقلاب اسلامی، معتقد به آرمان ها و ارزش های اسلامی و دوستدار پیشرفت ایران و نظام اسلامی هستیم که در عین حال از بصیرت لازم سیاسی و دینی برخوردار باشند.
باید که در این راستا در جوانان شوق و امید و اعتماد به نفس ایجاد کرد. افق امید و نشاط در توان مندی ها و ظرفیت های فراوان کشور به آنها شناسانده شود و تلاش کرد تا آنها خود را در سرنوشت موفق کشور شریک بدانند.
افراد ایجاد کننده ی یاس، عده ای روشنفکران غرب زده هستند که فقط آنچه در دنیای غرب اتفاق می افتد را می پسندند و با نگاه تحقیر و کم بینی به فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما نگاه می_کنند. اینان معتقدند که راه موفقیت ما همان راهی است که غرب پیموده است و باید سکولار بشویم و فرهنگ غربی را اتخاذکنیم.متاسفانه باید گفت که عده ای در درون دانشگاه ها این نشاط را نشانه گرفته اند. با قلم و سخنان خود روحیه انزوا و عقب ماندگی را به جوانان القا می کنند. از ایرانی، البته علیرغم ضعفهای نسبی که داریم و باید برطرف کنیم تصویری غلط و عقب افتاده تصویر می کنند. و سودای رفتن از کشور را در آنان ترویج می دهند.
همان طوری که حضرت آقا نیز تاکید دارند باید به جوان های انقلابی و مومن، خوش روحیه متدین و دارای عزت نفس میدان داد به گونه ای که فضا دست آن ها باشد. امروزه کارگزاران نظام سلطه به گونه ای عمل می کنند که تفکر و اندیشه عناصر فعال، هوشمند و نخبه کشور را به گونه ای تغییر دهند که این ها اهداف و راهبرد_های آنان را برآورده سازند و این امری است که باید نسبت به آن آگاه بوده و برای مقابله با آن برنامه ریزی کنیم.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۵:۵۵ ق.ظ

دیدگاه


× 9 = نُه