- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -

بازشناسی فرهنگ ادبیات داستانی انقلاب در آینه نقد

Posted By admin On بهمن ۲۱, ۱۳۹۴ @ ۶:۲۱ ق.ظ In فرهنگ و هنر | No Comments

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:نویسنده ( گردآورنده) این نوشتار به سیاق مطالب مشابه خود در زمره و موضوعات مربوط به ادبیات و هنر و به ویژه از زاویه دید تخصصی، چندگاهی است که به مناسبت یا ضرورت به بازخوانی وضعیت و شرایط و نیز چگونگی حیات حرفه¬ای ادبیات و هنر در چهارچوب¬های کلانی همچون ادبیات انقلاب¬اسلامی (شعر، قصه و نیز نقد) هنرانقلاب اسلامی و… از زوایه دید صاحب¬نظران و بزرگان (که خود صاحب اثر و نیز اثر هستند- برای مثال در استان و ارومیه، توحید اصغرزاده دکترمحمدعلی ضیایی و نیز سعید سلیمان¬پور و دیگران به قامت مصاحبه و نوشتار) پرداخته تا به زعم خود مستندتر وعمیق¬تر پیرامون این چهارچوب¬های کلان اندیشیده تا واقعیت و حقیقت موجود در خصوص این عرصه¬های مهم ادبی وهنری دیده، گفته وشنیده شود. نوشتار منتشره در روز شنبه مورخه ۱۷/۱۱/۹۴ تحت عنوان» ادبیات انقلاب-اسلامی در نظرگاه تعریف و تحلیل« با محوریت کلیات و نیز شعر انقلاب¬اسلامی نمونه¬ی جدیدی از این نوع ارائه مستند از سوی نویسنده (گردآورنده) نوشتار حاضر بود.
نوشتار حاضر به عنوان واپسین قطعه از این مسیر در موضوع ادبیات انقلاب¬اسلامی به ادبیات داستانی این نوع از ادبیات نو و پر جاذبه تدوین و تنظیم شده است.آسیب شناسی ادبیات¬داستانی انقلاب¬اسلامی: »آیا بعد از سی سال گذشتن از تاریخ انقلاب اسلامی متولی فرهنگی این حوزه و نویسنده تکلیف خود را با مقوله ادبیات داستانی روشن کرده¬است یا خیر؟ روشن¬تر می¬پرسم: انتظار جامعه از این نوع ادبیات داستانی چیست؟ پس از پاسخ به این پرسش است که می¬توانیم از خود بپرسیم که: حال برای استفاده بهینه¬تر و حرفه-ای تر کردن ادبیات انقلاب¬اسلامی، چگونه و از چه ابزارهای داستانی باید استفاده کرد؟ چه بسا اساسی¬ترین علت عدم تالیف داستان و رمان¬های درخشان و تاثیرگذار با موضوع انقلاب اسلامی، توجه نکردن به ذات و جوهره ادبیات داستانی باشد. خطای بزرگ استراتژیک این است که انتظار داشته باشیم ادبیات داستانی یک رویداد مهم اجتماعی سیاسی مثل انقلاب¬اسلامی و یا دفاع مقدس را توجیه کند. در حالی که وقایع و انقلاب¬های مهم تاریخ بشری مثل انقلاب¬اسلامی مبرا از توجیه است. ضمن این که ادبیات¬داستانی ابزاری نیست که در این راه خرج شود. اما همین ابزار اگر مناسب به کار گرفته شود می¬تواند یک واقعه تاریخی فرهنگی را ماندگار و ابدی کند. نویسنده خوب حرفه¬ای با ابزار داستانی می¬تواند یک واقعه تاریخی سیاسی و فرهنگی را در عصر خود و قرن¬های بعد به خواننده نشان دهد. نویسنده، خواننده را به سفر زمان و لحظه¬ها می¬برد. او خواننده را وارد یک مقطع مهم وتأثیرگذار تاریخی مثل انقلاب¬اسلامی یا دفاع¬مقدس می¬کند تا خواننده آن لحظه¬های ناب را با پوست و گوشت خود لمس کند و ببیند ادبیات¬داستانی انتقال حس درونی یک واقعه یا لحظه است به خواننده. ادبیات داستانی عواطف خفته خواننده را بیدار می¬کند و به غلیان وا می¬دارد که البته از این راه درک خواننده از وقایع سرشارتر وعمیق¬تر می¬شود. تاکید می¬کنم وظیفه ادبیات¬داستانی نشان دادن لحظه¬های ناب زندگی است با جان و دل.
بی¬شک این نشان دادن ابزارهایی مثل ذهن و تخیل؛ فرم، افسانه و فولکور، عشق و… می¬طلبد. ادبیات¬داستانی با استفاده از ابزارهای خاص خود یک واقعه بزرگ تاریخی را با احساس عمیق نشان می¬دهد، توجیه نمی¬کند. به همین دلیل نویسندگانی که از پتانسیل و جوهره ذاتی ادبیات داستانی استفاده مناسب کرده¬اند، خالق رمان¬های ماندگار تاریخی شده¬اند حتی اگر آن رمان افسانه یا تخیل ذهن محض نویسنده بوده باشد….« تنوع وسیع موضوع¬ها: »تنوع وسیع موضوع¬ها نیز یکی از خصایص برجسته ادبیات داستانی ما در پس از انقلاب است. دگرگونی¬های بنیادی و اساسی‌ای که در تمام شئون زندگی انسان در پس از انقلاب پدید آمد و حوادث شگفت‌ وپیچیده و فوق‌العاده متنوعی که در همین دوران‌ِ کوتاه رخ داد ( از مسائل خاص انقلاب در بحبوحه آن و پس از پیروزی‌اش گرفته تا مقاومت‌ِ شگفت هشت‌ساله مردم در جنگ تحمیلی و…) خود، سرچشمه و مایه‌ای فوق‌العاده غنی و بی‌پایان برای کار‌ِ نویسندگان ما شد. امکانات شکلی آن [: ادبیات پس از انقلاب] بسیار متنوع و متعدد است. پس از آن، موضوع مهم جنگ است: شهرهای ویران فکر مقابله با نیروی خارجی؛ مسئله آوارگان جنگ، و پس از آن… از هر دیدگاه که به مسئله بنگرید، مقطع سال[: دهه] شصت، برای ادبیات اهمیت اساسی دارد. اگر کلیه این مضامین را با هم ترکیب کنید، به طور کلی، چیزی بالاتر و مهم‌تر از هر نوع ترکیبی از مضامین در سراسر جهان را خواهید یافت. ما، از نظر مضامین اجتماعی امیدها و نومیدی¬ها، و سرنوشت¬های فردی و جمعی، در موقعیتی فوق‌العاده غنی قرار گرفته‌ایم… هیجان¬های اجتماعی و تاریخی ما وسیع‌تر، گسترده‌تر وعمیق‌تر از ملل مشابه است. آزادی¬های بسیاری که پس از خفقان دوران دراز سلطنت پهلوی¬ها ـ به‌ویژه در سال-های اولیه پس از پیروزی انقلاب ـ برای نویسندگان به وجود آمد، نیز باعث شد که آنان، بسیاری از موضوع¬هایی را که سال-ها پیش در ذهن داشتند اما سانسور رژیم گذشته اجازه چاپ و نشر آنها را نمی‌داد، به قالب داستان درآورند و به چاپ برسانند. مجموعه این عوامل، تنوعی بسیار به موضوع¬های داستان¬ها داد. اما، ‌از اینها که بگذریم و در یک نگاه کلی‌تر، خود ادبیات¬داستانی انقلاب و ادبیات داستانی جنگ،‌ به‌طور خاص، دارای شاخصه‌هایی ویژه، حتی در میان مجموعه داستان¬های پس از انقلاب هستند؛ که هر یک ‌بحث و تحلیلی جدا را می‌طلبند…..« (چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب- رضا رهگذر خبرگزاری فارس)تعریف وباز تعریف: »جریان ادبیات¬داستانی انقلاب¬اسلامی درکلیت خود مجموعه ارگانیکی است که هر یک از اجزاء در آن نقشی مشخص دارند. بدان معنی که همانطور که حیات کل وابسته به اجزاء است، حیات اجزاء نیز وابسته به تک تک اجزاء هم پایه و کلیت قوام یافته بر اساس آن است. از این رو نه تنها یک داستان یا یک نویسنده نمی¬تواند برای دست¬یابی به ادبیات-داستانی انقلاب کافی باشد، بلکه مجموعه¬ای از داستان¬های مناسب، بدون ارکانی چون نقد ادبی، تئوری و نظریه پردازی ادبیات و آموزش داستان و حوزه نشر و تبلیغ، نمی¬توانند امر ادبیات¬داستانی انقلاب را محقق سازند. این حقیقت روشن، امری است که در نوع نگاه رایج به ادبیات داستانی عموما نادیده گرفته می¬شود. بلکه سرمایه¬گذاری و توجه اهالی داستان و سیاست گزاران آن عموما متوجه یک یا دو رکن از ارکان مقوم ادبیات داستانی است و کلیت ادبیات داستانی و لوازم آن عموما مد نظر قرار نمی¬گیرند. اینکه آیا این ارکان در یک رتبه قرار دارند و چه نسبتی با یکدیگر دارند خود جای تأمل دارد. اما آنچه مهم است این است که در طول عمر ادبیات¬داستانی انقلاب از میان دوازده رکن ادبیات داستانی انقلاب: اصول موضوعه، آموزش نظریه¬پردازی، پژوهش، آفرینش، نقد ادبی، نشر ترجمه، مدیریت و اجرا، جذب و ساماندهی حمایت و تبلیغ، اقتباس؛ عموما به دو رکن توجه ویژه شده¬است.
این دو رکن چیزی نیست جز نویسنده و داستان (محتوا و موضوع). چنین انتخابی از میان ارکان متعدد حوزه ادبیات¬داستانی تنها در محدوده ذهن باقی نمانده بلکه عموم برنامه¬ریزی¬ها اولویت سنجی ها و سرمایه گذاری¬ها را بدین سمت و سو سوق داده است. کافی است به جشنواره¬های این حوزه دقت کنیم یا نحوه حمایت¬ها را از این دو حوزه بررسی نماییم تا صدق این گفتار معلوم شود. نتیجه این توجه بی_تقارن در حوزه ادبیات¬داستانی موجب شده است مولود پدید آمده چون کودکی بنماید که سری بزرگ و قلبی ضعیف دارد. چشمانی زیبا و دست¬هایی افلیج دارد. چنین کودکی با وجود برخی برجستگی¬ها بیمار تلقی می¬شود. قطعا چنین واقعیتی برای ادبیات داستانی مطلوب نیست. این کودک زمانی می¬تواند بر روی پای خود بایستد، به سرعت گام بردارد و مدارج ترقی را طی کند که از چنین نقصانی بری باشد. از میان دو رکنی که بیش از دیگران بدان توجه شده نیز به نظر می¬رسد نویسنده، بیش از داستان مورد توجه قرار گرفته است. گرچه نویسنده بدون داستان قابل تصور نیست.


Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir

URL to article: http://www.araznews.ir/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%8a-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%d8%af%d8%a8%d9%8a%d8%a7%d8%aa-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%d9%8a-%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8/

Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.