بازخوانی چهارمین دوره جشنواره نمایشنامه خوانی طلوع

بازخوانی چهارمین دوره جشنواره نمایشنامه خوانی طلوع

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره: چهارمین دوره از جشنواره نمایشنامه خوانی طلوع در اواخر اسفندماه سال گذشته در حالی برگزار شد که این دوره از جشنواره با آثار یکی از نویسندگان باسابقه بومی استان”علی صابر رضایی” چهره¬ای ویژه به خود گرفت. هر ۹ اثر ارائه شده در این جشنواره از سوی گروه¬های تئاتری بومی استان، از آثار فاخر این نویسنده برجسته استان بودند.
برگزاری ویژه این دوره از جشنواره از دو جهت درخور توجه بود: اول آنکه طرح آثار بومی و متون نمایشی قابل توجه و نیز نویسندگان زبردست حوزه تئاتر در گستره یک جشنواره منطقه ای و استانی می تواند وزن هنرهای نمایشی استان و منطقه را در کشور بالا برده و معرف چهره¬های مختلف تئاتری در گستره کشور باشد.
و دوم طرح قدرت و توان تئاتر استان و منطقه از حیث فرم های جدید و معاصر از جمله نماشنامه¬خوانی به شکل واقعی!
برای بررسی وآسیب¬شناسی بیشتر ودقیق¬تر گوشه و زوایایی مختلف این جشنواره را از لحاظ اجرایی و فنی با دو تن از افراد دخیل در برگزاری این جشنواره در قالب مصاحبه در میان گذاشته¬ایم که از نظر شما خوانندگان عزیز می¬گذرد.
مهندس علیرضا نوروزی رئیس حوزه هنری آذربایجان غربی:
ادعا نداریم که همه چیز جشنواره در حد کمال و به شکل تام و تمام بوده است….
*در یک نگاه کلی این دوره از جشنواره طلوع را چگونه دیدید؟
هنرمندان استان، خصوصاً تئاتری¬های عزیز معمولاً ارتباط خوبی با جشنواره ها دارند. در چهارمین دوره چنواره طلوع نیز با توجه به طرح آثار یکی از نویسندگان خوب تئاتری استان، نیز بزرگترین امتیاز حضور گرم و فعال هنرمندان بود که رنگ و بوی بسیار لطیف و شادی به ساحت جشنواره بخشید.
*ویژه کردن این دوره از جشنواره حول محور آثار یک نویسنده خاص اما شناخته شده بر چه اساسی انجام پذیرفته و محاسن آن چیست؟
در وهله اول ویژه کردن این دوره از جشنواره حول محور آثار یک نویسنده خاص اما شناخته شده استانی دلیلی جزء عمل به وظایف اجرایی در حوزه هنر و ادبیات است که کتوجه سازمان حوزه هنری استان است و ارزش گذاری نسبت به هنرمندان بومی در اشکال مختلف از این جهت است اما برگزاری و اجرا جشنواره به این صورت خاص نیز تجلیل از تلاش-های هنرمندی (علی صابر رضایی) بود که سال¬هاست زحمت کشیده و آثاری مکتوبی درخوری نیز به مجموعه ادبیات نمایشی بومی استان و ملی کشور افزوده است؛ و از دیگر سو معرفی و مطالعه و هنرنمایی در چهارچوب این آثار از سوی هنرمندان تئاتر استان جهت ایجاد همگرایی بین گروه های مختلف نمایشی و عموم مردم به عنوان مخاطب آن هم در جلوه¬¬ی بدیع و جدید نمایشنامه خوانی بود.
*برخی انتقادات نسبت به شیوه داوری و نتایج آن مطرح بوده است، این انتقادات چگونه ارزیابی و پاسخ گویی می¬شود؟
انتقاد از روند برگزاری و اطراف و اکناف جشنواره¬ها و یا برنامه¬های خاصریال سنتی رایج در این زمینه است. طبیعی است که در چنبره رقابت های جشنواره¬ای عده راضی و عده¬ای ناراضی باشند. ادعا نداریم که همه چیز جشنواره در حد کمال و به شکل تام و تمام بوده است اما در هر حال عوامل جشنواره و دوستان همکاران بنده درحوزه¬هنری بیشترین تلاش خود را به کار بستند تا این جشنواره به بهترین نحو ممکن برگزار و اجراشود. به هر حال در صورت وجود هرگونه انتقادو پیشنهاد آماده شنیدن نظرات و پیشنهادات هستیم.
*حوزه¬هنری ارومیه در زمینه هنرهای نمایشی چه جایگاهی در گستره استان و کلانشهرارومیه دارد؟
حزوه هنری استان به دو دلیل عمدتاً در بخش نمایش¬های صحنه¬ای کار زیادی نمی¬تواند انجام دهد:الف: به دلیل کمبود بودجه، ب: عدم وجودئ امکانات صحنه¬ای مناسب اعم از سالن اجرا و ….
اما در خصوص اشکال دیگر اجراهای نمایشی اعم از تئاتر خیابانی و نمایشنامه خوانی و … جایگاه مناسبی در بین هنرمندان و در میان دستگاه¬های اداری و سازمانی دارد.
در موقعیت¬ها و مناسبات مختلف که امکان اجرای تئاتر خیابانی و … وجود دارد، با مشارکت نهادها و ارگان¬ها مختلف تعداد قابل توجه¬ای کار اجرایی در قالب تئاتر خیابانی و … از سوی حوزه هنری به اجرا می¬رسد. در اجرایی این برنامه¬ها نیز بیشترین سعی ما استفاده از هنرمندان نقاط مختلف استان است.
*همکاری متقابل انجمن نمایش استان و اداره فرهنگ و ارشاداسلامی در این زمینه با حوزه هنری چگونه است؟
در این زمینه نیز خوشبختانه ارتباط حوزه هنری با کلیه دستگاه¬ ارتباطی خوب و هنرمندانه است که در این بین کمبود منابع مالی دستگاه¬های فرهنگی هماهنگ¬تر از قبل بوده و همکاری خوبی در برخی از برنامه ها داشته¬ایم.
*اهداف عمده حوزه هنری از حمایت و برگزاری چنین جشنواره¬ها را چیست؟ و برنامه¬های آتی حوزه در این زمینه؟
کنار هم بودن خصوصاً هنرمندان متعهدی که در راستای اهداف و سیاست¬های نظام مقدس جمهوری اسلامی گام بر می¬دارند، شادی و نشاط بخشی به جامعه و بهینه¬سازی اوقات این هنرمندان و نیز استعداد یابی از بین هنرمندان شرکت¬کننده از اصلی-ترین اهداف حوزه هنری است که در آینده نیز این برنامه¬ها با گام¬هایی محکمتر و مؤثرتر ادامه خواهد داشت و نیز برآنیم تا در صورت حمایت مسؤلین و تأمین منابع مالی مورد نیاز یک پلاتوی کوچک تئاتر نیز در ساختمان حوزه هنری ایجاد نمایم که امیدواریم تحول آفرین در زمینه تئاتر باشد. در آخر برای تمامی هنرمندان عزیز استان سال ۱۳۹۴ را سالی پر از خوشی و کامیابی و موفقیت آرزومندم. با تشکر از پرسنل روزنامه آرازآذربایجان که در ساحت فرهنگ و هنر به چنین موضوعاتی اهمیت فراوان می¬دهند.
علی صابررضایی:
*متن¬های بومی اکثراً موضوعی تازه و نو دارند که قابل عرضه هستند….
*برگزاری جشنواره¬های نمایش نامه¬خوانی را در کل چگونه ارزیابی می¬کنید؟
نمایش نامه خوانی که اخیراً در کشور ما هم باب شده و از کمبود امکانات اجرایی صحنه¬ای هم رنج می¬برد، در واقع خوانش خاص و اجرای نشسته از متن نمایشی است که بالاتر از نمایش رادیویی و پایین¬تر از اجرایی صحنه¬ای قرار دارد و در انواع مختلف سطح¬بندی می¬شود. اگر گروهی متن نمایشی را به قصد خوانش برای تعداد از تماشاگران بدست بگیرد این نوع از نمایشنامه¬خوانی را نمایشنامه خوانی روی دست می¬گویند که هفتمین جشنواره طلوع نیز تقریباً به همین نحو برگزار گردید.
در کل برگزاری چنین جشنواره¬ای درقد و قامت خاص خود، در شهر ما، اتفاقی بود نادر و تقریباً تکرار ناشدنی! اینکه از یک نویسنده بومی ۹ متن نمایشی در ژانرهای مختلف توسط بیشاز هفتاد نفر از هنرمندان تئاتر ظرف دو روز، صبح و بعداز ظهر به اجرا در آید، قابل تقدیر بوده و من از این بابت از هنرمندان جوان و باتجربه تئاتر شهرمان تشکر و قدردانی می¬کنم.
در مورد سؤال مطروحه نیز باید گفت قطعاً هر حرکتی که موجب مطرح شدن هنر تئاتر در میان مردم گردد اعم از برگزاری جشنواره یا غیره بسیارمغتنم است بنابراین برگزاری هر نوع جشنواره بهتر از عدم برگزاری ان خواهد بود.
*سطح کیفی خوانش¬ها را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
سطح کیفی خوانش¬ها در کار چهار یا پنج گروه قابل قبول بود و نشان از تمرینات کافی نفرات در حد نمایشنامه¬خوانی را داشت. اما دیگر گروه¬ها به علت کمبود وقت در تمرین و اشتباه در انتخاب متن به سطح قابل قبولی از اجرا در خوانش نرسیده بودند که مطمئناً اگر فرصت کافی برای تمرین وجود می¬داشت، کیفیت اجرایی کارشان را بالا می¬بردند.
ارتباط و نسبت خوانش¬ها با متن آثار را چگونه دیدید؟
هنرمندی که هدایت خوانش گران را عهده¬دار است، ادعای کارگردانی دارد، بر همین اساس باید مدنظر داشته باشد که انتخاب متن، اولین گام و مهمترین گام او در خوانشی موفق است. متن باید با توجه به توان و وقت خوانش¬گران و توانایی تحلیل کار¬گردان انتخاب شود.
بر همین مبنا در بعضی از آثار اجرا شده توازن لازم بین متن و گروه اجرایی، قدرت اندیشه و توان تحلیل کارگردان وجود نداشت.
در مقابل بعضی از آثار اجرا شده، انتخاب متن صحیح و توازن لازم ما¬بین متن و خوانش از ان ارتباط منطقی وجود داشته و در نتیجه اجراهایی بالنسبه موفقی ارائه شده بود.
*ترکیب گروه¬ها و انتخاب نفرات تا چه با روح آثار مطابقت داشت؟ ( آنچه را که در مورد خوانش آثارتان انتظار داشتید، در خوانش¬ها اتفاق افتاده بود- به شکل شخصی و نه از نگاه عرف داوری؟!)
معمولاً در تئاتر، مابین نمایش¬نامه¬نویس ومؤلف متن از یک سو و کارگردان اثر اجرایی از دیگر سو، اختلاف دیدگاه وجود داشته و در این مسیر بحث و جدل هم در می¬گیرد.
علت اصلی این بحث و جدل نیز به تفاوت ذهنیت نمایش نامه¬نویس و دنیایی دلپذیر و بدیعی که او در ذهن خود پرورده و با حس و حال درونی خود روی صفحات سفید کاغذ ثبت کرده، به ناگاه از حیطه¬ی اختیار او خارج شده و بدیت شخص دیگری به نام کارگردان سپرده می¬شود؛ شخص کارگردان نیز با ذهیت خاص خود و بر مبنایی اندیشه¬های هنری و خیالی خود با توجه به برداشتی که از متن دارد، در صدد عینیت بخشیدن و زنده کردن متن است. مسلماً تفاوت نگاه¬ها و تحلیل¬ها در خارج کردن اثر از قالب ذهنی و عینی کردن وجود آن، تأثیر خود را در تولید نمایش از متن اثر نشان می¬دهد و همین تفاوت¬ها منشاء اختلاف است.
معمولاً خالق اثر یعنی نویسنده تصور می¬کند که تحت الشعاع خالق دوم اثر یعنی کارگردان نمایش قرار گرفته و حقوقش بسبت به متن از دست رفته است. در مورد آثار من، به دلیل اینکه خود من در امر کارگردانی هم تجربیاتی دارم لذا کارگردان¬های آثار را آزاد گذاشته بودم تا هر نگاه و تحلیلی که از درون اثر نشأت بگیرد، اعمال کنند، مشروط بر اینکه تأثیرگذاری و ارتباط با تماشاگر دچار وقفه و آسیب نشود. بنظرم بعضی¬ از کارگردان¬ها در کارشان موفق شده بودند. هر چند که تحلیل انها و حذف و اضافات¬شان را شخصاً قبول نداشتم و ندارم اما تحلیل و نگاه خاصی داشتند که من علی¬رغم عدم پذیرش آن، لذت هم می¬بردم. در کل فکر می¬کردم در آینده شاید کارگردان¬هایی با نگاه و تحلیل جدید به سراغ آثار من که شامل بیش از پنجاه نمایشنامه است، بیایند و به اجراهای متفاوت دست بزنند.
*برخی از صاحب نظران نمایش¬نامه¬خوانی و اجرای قدرمت بیانی آثار نمایشی را ، در کل، پایه اصلی اجرای حرفه¬ای آثار می¬دانند، آیا این گونه¬است؟ یعنی اجرای قدرتمند حسی و بیانی یک اثر می¬تواند معیار محکمی برای اجرای کامل و صحنه-ای آن باشد؟
معمولاً در نمایشنامه¬خوانی از امکانات معمول اجرا مانند لباس، نور، طراحی صحنه و جلوه¬های ویژه بصری خبری نیست و تنها قدرت و توان بیانی و حسی خوانش¬گر در میان است و قابلیت، جذابیت و قدرت ادبی هنری متن!
بنابراین اگر گروهی در نمایشنامه¬خوانی یک اثر ، موفق عمل کند قطعاً اجرای صحنه¬ایی قابل قبول تری ارئه خواهند داد.
برخی از صاحب-نظران، نمایش¬نامه¬خوانی را یک قدم مانده به اجرایی صحنه¬ای توصیف می¬کنند.
یعنی کار تحلیل، بیان، حس و آکسان¬گذاری، تأکیدات و بازی در سکوت و تبادل نگاه¬ها و میمیک چهره¬ها همه تکمیل شده و فقط حرکت (میزانسن) باقی¬مانده …. اگر در هنگام نمایشنامه¬خوانی یک گروه، ارتباط با تماشاگر وتأثیرگذاری به حدی باشد که تماشاگر در حالت ایستاده حدود یک ساعت نمایش را در اصطلاح گوش بدهد و بشنود، واقعاً اجرای صحنه¬ای چنین گروهی غوغا خواهد بود.
در همین جشنواره نمایش¬نامه¬خوانی شاهد بودیم که در یکی از خوانش¬ها به دلیل استقبال زیاد تماشاگران از کار و پر شدن سالن، تعداد زیادی از تماشاگران ایستاده و سرپا ناظر و شنونده خوانش بودند.
هر متن نمایشی برای اجرای صحنه¬ای ، کارگردانی، بازیگری، فضاسازی، موسیقی و…ویژه دنیای خود متن را طلب می¬¬کند! دنیای متن با دنیاهای شخصیت¬ها، بازیگران، نویسنده و کارگردان در هم تنیده شده و دنیای تولید شده¬ی مخصوص تئاتر را ارائه می¬دهد.
هر کارگردانی که توانسته باشد این دنیاها را درهم آمیزد و دنیای نمایش را بروز بدهد، کار خود را بلد است و چنین کارگردانی شایسته تمجید است. البته بیفزایم تأثیرگذاری و ارتبط گیری مخاطب و زیباشناسی تئاتر را که باید در این موارد نیز موفق عمل شده باشد.
*کشش و دنیایی دورنی متن آثار در این زمنیه چه نقشی دارد؟ آیا هر اثری را می¬توان دارای چنین خاصی دانست؟ به عبارتی هر اثر نمایشی قابلیت خوانش را به تنهایی دارد و یا باید داشته باشد؟
به نظر من هرمتن نمایشی اگر کامل و دقیق و بی¬نقص نوشته شده باشد، کشش و دنیای درونی خود را آشکار می¬کند و قطعاً توان آن را دارد که خوانده شود. حالا چه به صورت انفرادی چه بطور جمعی. البته یادآوری می¬کنم که در خوانش جمعی از سوی یک گروه، این امر نوط به مهارت کارگردان در تحلیل درست از درون¬مایه متن است. بعضی از کارگردان¬ها صرفاً نظر خود را به ظاهر قضیه معطوف می¬نمایند و از رسوخ به لایه¬های درونی متن به هر دلیل ابا دارند یا اینکه عاجز هستند.
در این صورت خواه یا ناخواه بین رفتار و گفتار شخصیت¬ها تفوات و یا حتی تنافض مشاهده می¬شود و کارگردان مجبور می¬شود بسیاری از دیالوگ¬هایی که در ارتباط با لایه¬های درونی متن است را حذف کند. در واقع خواسته یا ناخواسته درون مایه متن را از بین می¬برد و فقط پوسته ظاهری باقی می¬ماند. به همین دلیل در اجراها نیز علی¬رغم تلاش بازیگران موفقیت چندانی حاصل نمی¬شود و کشش ذاتی و درونی اثر نمود پیدا نمی¬کند.
پس هر اثر نمایشی را که نویسنده به قصد ونیت اجرا نوشته باشد، قابلیت خوانش را دارد. به شرط آنکه کارگردان در انتخاب متن به توان بازیگران و توانایی خود از تحلیل درست متن اطمینان داشته باشد و به انتخاب درست دست بزند.
*آسیب¬شناسی و طرح دیدگاه¬هایتان نسبت به این دوره از جشنواره طلوع؟¬
جشنواره طلوع حرکت خوبی در زمینه شناساندن متن¬های نمایشی است. بخصوص اگر تلاش¬ها در جهت شناسایی نویسندگان بومی باشد، ارزشمندتر است.
ما باید در زمینه تئاتر به توانایی¬های استان و شهر خودمان تکیه کنیم. آثار را که از هر جهت سمبل تئاتر استان و شهرمان است را در جشنواره¬های منطقه¬ای و کشوری شرکت دهیم تا نویسندگان و هنرمندان شهرمان معرفی شوند.
بعضی از کارگردان¬ها متن¬های چندبار اجرا شده تهران را دست می¬گیرند که معمولاً در جشنواره-های منطقه¬ای توفیقی حاصل نمی¬شود. متن¬های بومی اکثراً موضوعی تازه و نو دارند که قابل عرضه هستند.
آروز می¬کنم که با تلاش مسئولین و بخصوص هنرمندان تئاتر و دوستداران تئاتر و حامیان آنها بتوانیم به جایگاه شایسته¬تری برای تئاتر شهر و استان¬مان دست پیدا بکنیم. انشاء ا…

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۴:۲۶ ق.ظ

دیدگاه


× 9 = سی شش