انصراف از یارانه نقدی؛ روی دیگر سکه
مهرداد خدیر
گروه تحلیل: سیاست مورد توافق دولت و مجلس شورای اسلامی برای پرداخت یارانه نقدی در فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۹۳ این است که با توزیع فرمهایی برای خود اظهاری داراییها و درآمدها، دایره دریافت کنندگان یارانه نقدی به نصف یا دو سوم میزان کنونی تقلیل یابد.
تاکید بر صداقت در خود اظهاری شهروندان و تهدید به اخذ جریمه در صورت ارایه اطلاعات غلط به مثابه راهکاری در نظر گرفته شده که اشخاص کمتری برای دریافت یارانه نقدی ابراز تمایل کنند و در این صورت دولت نگران اعتراضهای احتمالی نباشد چرا که خود سرپرست خانوار انصراف داده است. قابل پیش_بینی هم هست که افراد متمکن که نپرداختن مالیات را بر دریافت یارانه ترجیح میدهند از این اندک بگذرند و ان را در کسب و کار جبران کنند. ضمن آن که در حال حاضر شمار جمعیت دریافت کننده یارانه نقدی از جمعیت کشور نیز بیشتر است و این به معنی آن است که گروهی از اموات نیز دریافت میکنند!
این اتفاق احتمالا به خاطر باطل نکردن شناسنامه آنان در بعضی مناطق یا پارهای سوء_استفادهها به وجود آمده است. مشکلی که البته با صدور شناسنامههای جدید رفع خواهد شد اما سوای این موضوع نیز پرداخت یارانه مساوی به همه اتباع کشور عملا قابل استمرار نیست. بر این اساس از نیمی از مردم خواسته شده خود انصراف دهند.
پیشنهاد آقای مهندس عباس پازوکی کارشناس برنامه ریزی شهری بر این نکته تاکید دارد که مردم اگر بدانند یارانه انصرافی صرف کدام پروژهها میشود انگیزه و اشتیاق بیشتری برای مشارکت پیدا میکنند. از این رو پیشنهاد کردهاند هر انصرافی به نفع پروژهای باشد و گزارش آن را نیز ارایه دهند.
در این پیشنهاد آمده مثلا اگر ساخت یک بیمارستان ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد ۲۰ هزار نفر به نفع احداث یا تکمیل همین پروژه انصراف دهند. در واقع، صرف راستی آزمایی کفایت نمیکند و به اعتماد سازی هم نیاز است.
وقتی بخشهایی از مردم از نوع برنامه سازیها و جهت گیریهای صدا و سیما ناراضی هستند آیا میتوان از آنان خواست از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند تا مثلا بودجه هزار میلیارد تومانی این سازمان در سال ۹۳ تامین شود!؟
تنها یک پنجم بودجه این سازمان در سال آتی ۲۰۰ میلیارد تومان است. ۱۰۰ میلیارد تومانی را که دو سه باشگاه دولتی در سال هدر میدهند نیز به این عدد اضافه کنید. این اعداد را به کل دریافتی خانوارهای چهار نفری در یک سال تقسیم کنید. چه عددی به دست میآید؟
موضوع پیچیده نیست. میخواهیم بگوییم مردم زمانی با طیب خاطر از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که احساس کنند این پول واقعا به دست نیازمندان میرسد نه این که خرج سفرهای غیر ضرور این یا آن آقای مدیر کل یا آزمون و خطاهای مدیریتی میشود.
من و شما انصراف بدهیم که فلان مدیر غیر_ورزشی دهها میلیارد تومان بدهی روی دست باشگاه دولتی بگذارد و بهمان بازیکن پورشه سوار شود؟ مشاور رسانهای رئیس جمهور سابق که در استخدام صدا و سیماست بارها گفته بود در ایام نوروز دو سوم کارکنان این سازمان به مرخصی و تعطیلات نوروزی میروند اما بیشترین فعالیت نیز در همین دو هفته انجام میشود. چرا همه مردم ایران باید بار تورم نیروی انسانی در یک سازمان را حمل کنند در حالی که درصد قابل توجهی از آنان خوراک فکری خود را از جاهای دیگر تغذیه میکنند؟ نمیخواهیم این سازمان تضعیف شود اما مگر آگهی نمیگیرند؟ نمیشود که هم بودجه کلان دریافت کنند و هم آگهی بگیرند و هم آن گونه که به تازگی و توسط مشاور رئیس جمهور فاش شده منابع بودجهای دیگر هم داشته باشند (داشتند).
من و شما انصراف بدهیم که با بودجههای هنگفت احساس بی نیازی کند و پخش مستقیم گزارش خبری رییس جمهور منتخب مردم به مردم را یک ساعت به تاخیر بیندازد؟
یک مثال ملموس و روزمره دیگر: با این همه پول جریمه که راهنمایی و رانندگی بابت تخلفات و غالبا توقف در محل ممنوع به خاطر کمبود پارکینگهای عمومی در کلان شهرها دریافت میکند چند پارکینگ طبقاتی ساخته شده است؟از ابتدا پیدا بود که پرداخت یارانه نقدی به شیوهای که اجرا شده کاری قابل دوام نیست و در نهایت ره به جایی نمیبرد. افراد مختلف و از جمله این نویسنده بارها نوشته و گفته بودند که این کار به فرجام نمیرسد و هشدار داده بودند که حذفهای بعدی احساس ناخوشایندی ایجاد میکند و ایده کاهش و حذف بر اساس خود_اظهاری نیز ناشی از همین نگرانی است. اما به این پرسش هم باید پاسخ داده شود که چرا باید دستگاههای غیر مولد هزارها میلیارد تومان بگیرند و به هیچ جا هم پاسخ ندهند اما فلان کارمند از دریافت یارانه خود اعلام انصراف کند؟ حذف افراد البته کار مشکلی نیست. اما اگر این حذف بر مشارکت اجتماعی و سیاسی و احساس تعلق ملی در آنها اثر سوء بر جای بگذارد تکلیف چیست؟ اگر در انتخابات بعدی یکی پیدا شود و بگوید به حذف شدهها دوباره یارانه میدهد و رای جمع کند چه؟
انتظار این بود که دولت بودجه ریزی عملیاتی و صفر را محور قرار دهد و بعد سراغ یارانهها برود. به این معنی که دستگاهها طرح بدهند و بودجه بگیرند. نه این که پول بگیرند و برای هزینه کرد آنها برنامه ریزی کنند.
یارانه نقدی و غیر نقدی تنها یک روی سکه است. بودجه و بلعیدن بودجه ملی همان روی دیگر است. پس دولت هم باید راستی آزمایی کند و هم اعتماد سازی. این دومی به این است که جلوی نشتیهای بودجه را بگیرند.
گیرم که من و شما انصراف دهیم (انصراف ندهیم هم عملا تبخیر شده است) آیا قرار است دیگران همچنان بودجههای بی حاصل و کلان بگیرند؟ دولتی که باشگاه داری میکند و هیچ کس هم پی گیر عملکرد مدیرانی نیست که بدهی بر جای میگذارند و میروند چگونه میتواند از دیگران بخواهد نسبت به دریافتی اندک خود حساسیت نشان دهند؟چرا در دولت مصدق آن همه از اوراق قرضه استقبال شد و بعدتر نه؟ چون در آن مقطع دولت را از خود میدانستند و دیگر خواهی بر خود نگری چیره بود. چرا در آغاز انقلاب عطش پول بسیار کم بود و به مرور افزایش یافت؟
برخورداران میتوانند و باید که از یارانه نقدی انصراف دهند اما هنگامی که به عین ببینی که دیگران هم از دریافت بودجههای کلان انصراف دادهاند. زیرا یارانه نقدی تنها یک روی سکه است. روی دیگر بودجههای غیر ضروری است. پرداخت بودجه از محل فروش نفت و دریافت عوارض و مالیات به دستگاههایی که عملا بازدهی چندانی ندارند نیز مگر پرداخت یارانه نیست؟ آن هم یارانهای به مراتب کلانتر؟ آیا از این یارانه که با عنوانهای دیگری دریافت میشود نیز انصراف صورت میپذیرد و شاهد خواهیم بود فلان نهاد که درآمدهای جانبی و دهها شرکت دارد بودجه نخواهد یا کمتر بخواهد یا هزینه استخدام فرزندانشان را هم ما باید بپردازیم؟ مردمانی از اندک یارانه نقدی بگذرند که شرکتهای دولتی سرپا بمانند و زیان روی زیان انباشته کنند؟
کوتاه این که هم از مردم بخواهیم اگر نیاز ندارند از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند و هم از دستگاهها بخواهیم از بخشی از بودجهای که در واقع یارانه است صرف نظر کنند و البته چون به خودی خود انصراف نخواهند داد دولت و مجلس باید اعمال کنند و از ابتدا تخصیص ندهند.
هر قدر اطمینان دهید که درآمد مازاد، صرف تقویت نهادهای مدنی و صنفی و رفاه و آسایش مردم میشود انگیزه انصراف نیز فزونی میگیرد ولی اگر انصراف دهیم و ببینیم امکان یک دیدار ساده با یک مقام اداری همچنان فراهم نیست و سطح زندگی او با کارمندان اداره تحت اداره خود بسیار متفاوت است انصراف ولو با خود اظهاری باشد رضایت درونی در پی ندارد و گسل اجتماعی ایجاد میکند.
یک مرور ساده نشان میدهد چقدر از بودجههایی که اختصاص مییابد قابل کاهش است. همزمان یا حداقل پس از خوداظهاری مردمی برخی دستگاهها هم باید انصراف دهند یا در مسیر انصراف قرار گیرند. همان یارانهای که با عنوان بودجه دریافت میکنند.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۶:۰۸ ق.ظ