انتخابات و گذرواژه هایی بنام تکلیف ومصلحت

انتخابات و گذرواژه هایی بنام  تکلیف ومصلحت

اسفندیار سپهری نیا
گروه سیاسی: طبیعی است وقتی فردی فاقد شرایطی باشد که لازمه یک فرد نماینده به معنی کامل آن هست ، نخواهد توانست از بر مشکلات حوزه انتخابیه خویش برآید و صرفا به یارگیری در ادارات و دخالت و اعمال نفوذ در عزل و نصب افراد و وارد نمودن آشنایان و دوستان و بستگان در مراکز اداری و اجرایی و رتق و فتق امور شخصی و جناحی و باندی خود وخواهد پرداخت و آخر سر هم مشغول تجارت و ساخت و ساز و فعالیتهای اقتصادی آنهم در منطقه ای خارج از حوزه انتخابیه خود خواهد شد و اگر فرصتی دوباره بیابد بار دیگر وارد کارزار انتخاباتی در دوره و دوره های دیگر خواهد شد.
»تکلیف« و »مصلحت« واژه هایی هستند که نظیر بسیاری از واژگان مصطلح دیگر طی سه دهه گذشته وارد ادبیات سیاسی – اجتماعی ایران شده و در جامعه سیاسی امروز ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند . این واژگان از آن روی که ریشه ای عربی داشته و به نوعی از صبغه مذهبی نیز برخوردار می باشند در اغلب مواقع و بخصوص موسم انتخابات و در نزد برخی اشخاص و افرادی که وارد فعالیتهای سیاسی – اجتماعی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی ، خبرگان رهبری ، ریاست جمهوری و شورای اسلامی می شوند یا عاملی برای وارد کردن افراد مورد نظر خویش به گردونه چنین انتخاباتی میشوند ، قابل توجه و تأمل می باشد .در این بین این دو واژه در زمان پروسه انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر ، بخش و روستا بیش از انتخابات دیگر از بار معنایی و کاربردی ویژه ای برخوردار می باشند . بارها و بارها از سوی کسانیکه وارد مبارزات انتخاباتی شده اند شنیده ایم که در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چه انگیزه ای سبب شد تا وارد گود انتخابات شوید ؟ می گویند : بزرگان ، دوستان ، اطرافیان یا فلان جناح و حزب و دسته سیاسی » مصلحت « دانستند و از این هم پر رنگتر» تکلیف« نمودند که در انتخابات شرکت نمایم . این ادعا می تواند از دو علت ناشی شود ، اول اینکه فرد مزبور از آن درجه از شایستگی و لیاقت و توانایی و کارایی و اعتماد و مقبولیت برخوردار می باشد که اطرافیان وی با هر نیتی از ایشان خواسته اند یا می خواهند وارد تورنمنت انتخاباتی شود بی آنکه خود تمایل داشته یا نداشته باشد و دوم اینکه خود فرد خود را آنچنان شایسته حضور در مجلس یا شوراها ببیند که با توسل به این واژگان خویش را مکلف بداند که در جهت ارتقاء و رشد و پیشرفت منطقه یا حوزه انتخابیه خویش و یا هر قصد و نیت دیگر در مبارزات انتخاباتی حضور یابد بی آنکه این تحلیل یا ارزیابی را داشته باشد که آیا در بین مردم از آن مقبولیت و شایستگی علمی ، عملی ، کارایی و اجرایی لازم برخوردار می باشد یا خیر؟توسل افراد به استفاده از واژه »تکلیف« و»مصلحت« چه در حالت اول و چه در حالت دوم می تواند معایب و عوارض گوناگون بعدی و یا منافع و مزیت هایی را به همراه داشته باشد . چه اگر بر اساس رأی مردم وارد مجلس یا شوراها شود هرگونه عملکرد چه مثبت و چه منفی می تواند به حساب مصلحت اندیشان و تکلیف گران گذاشته شود و در حالت دوم وقتی فردی بنا به» مصلحت « و بر اساس یکسری اقدامات غیر دموکراتیک وارد مجلس یا شوراها شود در این صورت حضور وی به دلیل عدم برخورداری از پشتوانه سیاسی – اجتماعی مردم که نوعی دهن کجی به جامعه و قانون خواهد بود نخواهد توانست انتظارات و خواستهای مردم را برآورده و جامه عمل بپوشاند.سلاح »مصلحت«معمولا زمانی مورد استعمال قرار می گیرد که شرایط عادی یا معمولی مانع از تحقق امری یا موضوعی اعم از مثبت یا منفی بشود در آن صورت می گویند : »مصلحت« ایجاب می کند که فلان کار صورت بگیرد یا نگیرد ، فلان شخص در فلان جایگاه قرار بگیرد یا نگیرد یا فلان نامزد وارد مجلس بشود یا نشود ) . البته بسته به شرایط و اقتضای امر گاهی نیز با توسل به» مصلحت « از حضور فرد در یک جلسه یا مجلس ویا تحقق امری جلوگیری به عمل می آید و وادار به حضور یا انجام کاری میشود . در واقع کسانی در ارتباط یا حضور یا عدم حضور و تحقق یا عدم تحقق امری دخیل و تصمیم گیر می باشند که دارای جایگاه قانونی یا اجتماعی یا قبیله ای و گروهی و جناحی فراتر می باشند و این افراد هستند که تصمیم لازم را گرفته و عمل می نمایند .از منظر دیگر بین این دو واژه » تکلیف « و» مصلحت « ارتباط معناداری نیز دیده می شود ؛ بدین معنی که وقتی به فردی »_تکلیف « می شود که در انتخابات شرکت یا مسئولیتی را برعهده بگیرد در صورتیکه طبق شرایط عادی نتواند از عهده انتخابات یا آن مسئولیت برآید در آن صورت سلاح » مصلحت « به میدان می آید و فرد بر اساس» مصلحت« وارد فاز بعدی و عملیاتی میگردد . از این رو است که این دو واژه در موسم انتخابات بیش از سایر الفاظ و واژگان بار معنایی ویژه سیاسی پیدا کرده و در طول ایام انتخابات از مصطحترین واژگان به شمار می آید .قابل تأمل تر اینکه در همان موسم انتخابات همچنان که به استناد » تکلیف« حضور برخی افراد واجب می شود هرچند شاید فاقد جایگاه و پایگاه مردمی و اجتماعی باشد از سوی دیگر از حضور برخی افراد که شاید از شایستگی ، توانایی ، تعهد و مقبولیت عمومی جهت حضور در مجلس یا شوراها نیز برخوردار باشند جلوگیری می نمایند و بدین ترتیب از واژه »مصلحت« به عنوان یک شمشیر دو لبه که نقش فراقانونی خود را ایفا می نمایند استفاده می شود . در چنین مواقعی چنین استنباط می شود که واژه » مصلحت « جای قانون را می گیرد و افراد تصمیم گیر بی توجه به الزامات قانونی و دور زدن قانون اقداماتی غیرقانونی و غیرموجه را در لفافه ای از» تکلیف و مصلحت « به انجام میرسانند و موجب تضییع حقوق افرادی می شوند که در موقعیتی خلاف نظر و عقیده تکلیف گران و مصلحت اندیشان و یا به عنوان رقیب انتخاباتی افراد مورد نظر آقایان قرار گرفته و یا بنا به » مصلحت « آقایان نبایستی وارد مجلس و شوراها شوند .چه بسیار افرادی که در طوی سالها و دوره های گذشته از طریق همین سلاح »مصلحت و تکلیف« و با استناد به موادی از قانون انتخابات توسط افرادی که خود را واجد مصلحت و تکلیف می دانستند رد صلاحیت شده اند و از حضور در فرایند انتخابات یا مجلس باز مانده اند .این امر در شرایطی اتفاق می افتد که در یک جامعه مردم سالار که کشور ما هم در این دسته از کشورها قرار میگیرد ، هیچ اصراری بر حضور یا عدم حضور افراد در در انتخابات وجود ندارد و اصولا تکلیف و مصلحت جایگاهی در پروسه انتخابات نداشته و این قانون و مقررات می باشد که تشخیص می دهد فرد وارد مبارزات انتخاباتی بشود یا نشود. بر همین مبناست که اگر فرد کاندیدا صلاحیت لازم را از نظر تعهد ، تخصص ، تجربه ، کارایی و لیاقت که در قوانین و مقررات مربوطه لحاظ شده است ، کسب نماید میتواند وارد فعالیتهای انتخاباتی شده و با دیگر رقبا در شرایطی برابر به رقابت بپردازد.در چنین جوامعی هیچگونه تکلیفی و مصلحتی بالاتر از عمل به قانون و رعایت ضوابط و مقررات وجود ندارد. داشتن برنامه منسجم ، منطقی ، کاربردی ، متناسب با شرایط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی منطقه ، داشتن مقبولیت عمومی ، اشتهار به راستی ، صداقت ، پاک دستی ، امانت داری و اعتبار اخلاقی و اجتماعی و سیاسی ، داشتن دانش و سواد دانشگاهی و فعالیتهای علمی و تحقیقی ، دارا بودن سلامت جسمی و روحی و فیزیکی لازم از مهمترین خصوصیاتی است که فرد کاندیدا در یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار می بایست داشته باشد تا بتواند از پس مسئولیت بزرگی که مردم با انتخاب وی به عنوان وکیل و نماینده قانونی بر دوش وی می گذارند برآید . اما اگر فردی بدون داشتن این شرایط صرفا بر اساس مصلحت و تکلیف نزدیکانش وارد مبارزه شده و به هر ترتیبی وارد مجلس یا نهادهای مردم سالار دیگر شود مسلما نخواهد توانست به وظیفه خطیر خویش عمل نماید . کما اینکه در طول سه دهه گذشته نیز بودند کسانیکه بدین شیوه وارد مجلس و سایر نهادها شدند اما نتوانستند غیر از چند اقدام نه چندان مهم ، کاری از پیش ببرند و همچنان حوزه انتخابیه خویش را از امتیازات گوناگون بی بهره گذاشتند و کوچکترین اقدامی در جهت رفع محرومیت چندین ساله در زمینه های گوناگون و رفع معضلات خانمانسوزی مثل اعتیاد ، بیکاری ، فساد و … ننمودند.
طبیعی است وقتی فردی فاقد شرایطی باشد که لازمه یک فرد نماینده به معنی کامل آن هست ، نخواهد توانست از بر مشکلات حوزه انتخابیه خویش برآید و صرفا به یارگیری در ادارات و دخالت و اعمال نفوذ در عزل و نصب افراد و وارد نمودن آشنایان و دوستان و بستگان در مراکز اداری و اجرایی و رتق و فتق امور شخصی و جناحی و باندی خود و … خواهد پرداخت و آخر سر هم مشغول تجارت و ساخت و ساز و فعالیتهای اقتصادی آنهم در منطقه ای خارج از حوزه انتخابیه خود خواهد شد و اگر فرصتی دوباره بیابد بار دیگر وارد کارزار انتخاباتی در دوره و دوره های دیگر خواهد شد.
اینکه چنین اشخاصی در دنیای باقی که جناح و باند و حزب و دسته و گروه و تکلیف و مصلحت و اصولگرایی و جبهه پایداری و اصلاح طلبی و اعتدالگرایی دیگر جایی در حساب و کتاب اخروی نخواهند داشت چه پاسخی در مقابل اقدامات خویش و تضییع حقوق افراد و مردم ، به خداوند متعال خواهند داد فقط خدا می داند و بس. اما این افراد بدانند که دیگر در آن دنیا مصلحت و تکلیف باعث ورودشان به بهشت یا عدم ورودشان به دوزخ نخواهد شد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۵:۰۵ ب.ظ

۱ نظر

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 
  1. +1

    با سلام . احتراما مقاله ای که به قلم اینجانب در این وبسایت منتشر شده و احتمالا در روزنامه آراز آذربایجان هم منتشر شده و بطور اتفاقی در این وبسایت مشاهده نمودم بدون ذکر منبع اصلی بوده و مستحضر هستید که اینجانب تاکنون غیر از یادداشتی که در اولین روزهای انتشار روزنامه وزین آراز آذربایجان و مرتبط با این نشریه ارسال نموده ام مقاله یا یادداشتی نفرستاده ام و بنابرین طبق اخلاق روزنامه نگاری اقدام درست و صحیحی نمی باشد. از اینرو ضمن ابراز گلایه از این اقدام لطفا ترتیبی اتخاذ فرمایید که من بعد مقالات یا یادداشتهای اینجانب همراه با ذکر منبع اصلی منتشر شود.

    1. 0

      سلام ؛ آقای سپهری نیا، نام پدید آورنده اثر نوشته می شود چرا که این اثر در وب سایت های متعددی نشر یافته است کاملا باید حق بدهید حال به چند وب سایت در اثر یاد شده اشاره کنیم؟ بنابراین به نام پدید آورنده اکتفا شده است.

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 

دیدگاه


هفت + = 8