امپراتوری گوک‌ترک‌ها ترکان آسمانی

امپراتوری گوک‌ترک‌ها ترکان آسمانی

قسمت دوم
گروه تاریخ:اتحاد ایستمی‌خان و انوشیروان ساسانی:ایستمى براى تحقق خواست خود که از میان برداشتن دولت هیاطله بود، به متفق نیرومندى نیاز داشت و انوشیروان هم که در صدد خاتمه بخشیدن به تجاوزات و تهدیدهاى هیاطله و اعاد? اعتبار دولت ساسانى بود، به دنبال متحد توانایى مىگشت و این دو خیلى زود از بالاى سر هیاطله متوجه وجود یکدیگر شدند و علایم و پیام‌هاى تفاهم را رد و بدل کردند و به سرعت به هم نزدیک گشتند.
سفیران ایستمى براى مذاکره به دربار انوشیروان رفتند و انوشیروان نیز آن‌ها را به گرمى استقبال کرد و اتفاق لازم براى برانداختن دولت هیاطله به زودى صورت گرفت. یکى از مظاهر این نزدیکى، ازدواج انوشیروان با دختر ایستمى بود. به نوشته مسعودى نام این دختر که مادر هرمزد چهارم می شد، فاقم و به ثبت ابن بلخى قاقم و به نوشته یک اثر متأخر تاکوم بوده است.
سقوط دولت هیاطله:در این هنگام گوک‌ترک‌ها به سیحون نزدیک شده بودند و به نظر مىرسید که هیاطله را از همین منطقه مورد تعرض و حمله قرار دهند.
هیاطله هم که شاهد نزدیک شدن دو رقیب نیرومند خویش بودند و خود را در میان دو آسیاسنگ تحت فشار مىدیدند، براى جلب حمایت دولت چین به خاقان آن کشور روى آوردند؛ اما اقدام سریع ترک‌ها و ایرانىها امپراتورى چین را در مقابل عمل انجام یافته قرار داد.
به قول خواندمیر: »انوشیروان از این جانب و سپاه ترکان از آن طرف متوجه استیصال پادشاه هیاطله گشتند?.« در اندک مدتى ترکان تحت فرمان ایستمى سرزمین‌هاى سغد و تاشکند و فرغانه وسمرقند و بخارا را به تصرف درآوردند و بر راه کاروان روى آسیاى داخلى مسلط شدند. نیروهاى دولت ساسانى هم از جانب غرب به حرکت درآمدند و دولت هیاطله در فاصله سال‌هاى ?۶۵?-?۵۶۳ م. برافتاد و قلمرو آن بین متفقان تقسیم گردید و به قولى رود جیحون و به قولى دیگر رود مرغاب مرز بین دو کشور شناخته شد.
جنگ ایستمی خان با دولت ساسانی:با گرفته شدن سهم غنائم به دست انوشیروان، تخم نفاق از همان روز امضاى قرارداد توافق بین آن‌ها کاشته شد و به قول بلنیتسکى »این تعیین حدود صلحجویانه مناطق نفوذ، مدت زیادى به طول نینجامید؛ حتى قبل از پایان دوران پادشاهى خسرو، درگیرى شدیدى میان ایران و خانات [ترک] صورت گرفت.« . یکى از علل عمده شدت‌یابى اختلاف و تبدیل آن به درگیرى و نبرد بین دولت‌هاى ساسانى و گوک‌ترکان مسئله در دست داشتن کنترل جاده ابریشم بود
در ابتداى استیلاى گوک‌ترک‌ها بر آسیاى میانه و اطاعت سغدیان از آن‌ها، دولت ایران شاید براى کنترل عرضه و تقاضاى ابریشم و نیز ضربه زدن به دولت نوبنیاد گوک‌ترک از طریق محروم کردن آن از حقوق گمرکى و عواید این تجارت پر منفعت، خرید و فروش آن را متوقف کرده بود و بنابراین سغدیان که از بسته ماندن جاده ضرر دیدند، اربابان جدید را براى ایجاد ارتباط با دربار ساسانى تشویق و تحریک کردند.
هیأت اولی که از جانب دولت گوک‌ترک به دربار ساسانی فرستاده شد، با مخالفت انوشیروان به نتیجه‌ای نرسید و هیأت دوم نیز توفیقی به دست نیاورد و حتی به روایتى اعضاى هیأت به دست عوامل دولت ایران مسموم گردیدند. بعد از آن هم انوشیروان به اتباع خود دستور اکید داد تا از خرید ابریشم از سغدیان خودارى کنند.
گؤک‌ترکان وقتى از اقدامات و مذاکرات دیپلماتیک نتیجه‌اى نگرفتند، بر آن شدند تا خود راه ابریشم را بگشایند و از آن‌جایى که در آن زمان حمله به ایران و تصرف راه ابریشم براى ترکان نامیسر بود، متوجه گشودن راهى جدید از طریق شمال دریاى خزر و رشتهکوه قفقاز و دریاى سیاه به بیزانس و تجارت مستقیم با آن امپراتورى شدند.
گشودن چنین راهى مستلزم تصرف اراضى شمالى و به تبعیت درآوردن اقوام و قبایل ترک و غیر ترک ساکن آن سامان بود و اقدام به چنین مهمى نزدیک شدن به ابرقدرت بیزانس و جلب رضایت و حمایت آن را ایجاب مىکرد. در تعقیب همین سیاست بود که ایستمى هیأتی سیاسى را به قسطنطنیه اعزام کرد. این هیأت به گرمی پذیرفته شد و نهایتاً پیمانی بین امپراتوری گوک‌ترک و بیزانس منعقد گردید.
در همین زمان پیمانى نیز بین گوک‌ترکان و امپراتورى چین بسته شد و در حقیقت یک اتفاق مثلث نظامى بر ضد شاهنشاهى ساسانى شکل گرفت. چندى بعد قبایل ترک ساکن کرانه‌هاى شمالى خزر و ولگا نیز به این اتحاد جلب گردیدند.
مدت‌ها بعد دولت ساسانى هم در صدد یافتن متحدانى برآمد و پس از تقسیم اتحادی? گوک‌ترک به دو بخش شرقى و غربى، از سویى با گوک‌ترکان شرقى و از سوى دیگر با آوارهاى ساکن شمال دریاى سیاه پیمان اتفاق بست و در مقابل دشمنان خود یک اتفاق مثلث پدید آورد.
با آغاز جنگ ایران و روم در ۵۷۱ میلادی، گوک‌ترک‌ها به خراسان حمله کردند؛ اما کارى از پیش نبردند و بعد از رسیدن لشکر ایران عقب نشستند و ناگزیر اندکى بعد به امضاى قرارداد صلح با انوشیروان که خود درگیر جنگ با بیزانس بود، رضایت دادند.
ایستمى بعد از امضاى قرارداد صلح در خراسان بود که متوجه شمال بحر خزر شد و گوک‌ترکان در نخستین سال‌هاى دهه ?۷۰? سده ?۶? م. تا دربند پیش آمدند?. خود ایستمى خان نیز به دنبال پیشاهنگان گوک‌ترک در حدود سال ۵۷۱م. وارد قفقاز شد و قبایل ترک اون اوقور و نیز قبایل آلان ایرانى تبار ساکن آن سامان را به اطاعت درآورد و قلمرو امپراتورى گوک‌ترک تا شمال دریاى سیاه گسترش یافت.
ایستمى خان مدتى بعد از بازگشت از قفقاز در سال ?۵۷۶ م. درگذشت و پسرش قراچورین (بلاى سیاه یا بزرگ) به جانشینى وى رسید و لقب تاردو خان یافت. وى ضمناً به بیلگه کاقان (خاقان دانا) نیز معروف است.
امپراتوری گوک‌ترک در زمان جانشینان ایستمی:در زمان تاردو خان در نتیجه نزدیکى آوارها-دشمنان گوک‌ترکان- به بیزانس، میان? گوک‌ترکان و بیزانس به سردى گرایید و بینشان جنگ افتاد. در این هنگام قلمرو امپراتورى گوک‌ترک از سواحل دریاى سیاه تا شمال چین و منچورى گسترش داشت.
بعد از به قدرت رسیدن تاردو امپراتوری گوک‌ترک به دو دولت گوک‌ترکان شرقی و گوک‌ترکان غربی تجزیه شد و کوه‌هاى آلتاى به عنوان مرز خانات شرقى و غربى تعیین گردید. بر خاقانات شرقى اولاد بومین و برخانات غربى اولاد ایستمى فرمان مىراندند. در آخرین سال‌هاى سلطنت هرمزد چهارم (?۹۰-۵۷۹ م.) خزرهای تحت فرمان گوک‌ترکان در حدود سال ?۵۸۵ م. به ارمنستان و اران یورش بردند. از سویى هم آشفتگىهایى در داخل ایران به وقوع پیوست که به سرنگونى هرمزد منجر گردید. در این سال‌ها، حملات گوک‌ترکان غربى که خود به تازگى از اغتشاشات درونى فراغت یافته بودند، به سرحدات شرقى ساسانى شدت بیشترى گرفت.
نیروهاى خاقان ترک که در منابع اسلامى شابه (شاوه، ساوه، ساو و …) نامیده شده، در طى سال‌هاى ?۹-۵۸۸ م. در حدود بادغیس وارد ایران شدند(البته در مورد خاقان بودن یا نبودن شابه نظریات مختلفى وجود دارد). این حمله به وسیله بهرام چوبین دفع شد و یلتکین (به معنای همانند باد) پسر ساوه تسلیم شد و با ساسانیان پیمان صلح امضا نمود. در جریان قیام بهرام چوبین، وی با نژادگان ترک حاکم بر منطقه بخارا و بارمودا (پرموده)، خود متحد شد. در ارتش بهرام سربازان ترک حضور داشتند. گوک‌ترکان غربى با استفاده از آشفتگیهاى درونى ابتداى سلطنت خسرو پرویز، طخارستان را که در شمال رشتههندوکش قرار گرفته، متصرف شدند؛ اما بحران سیاسى داخلى خودشان و درگیرىهاى مداومشان باگوک‌ترکان شرقى و نیز چین به آن‌ها اجازه بهره‌بردارى اساسى از اوضاع آشفته دولت ساسانى را در این برهه از زمان نداد. خسروپرویز بعد از استقرار بر تخت سلطنت، سنباط باگراتونى ارمنى، مرزبان گرگان را مأمور فرونشاندن آشوب‌هایى که شاهزادگان هیاطله در مرزهاى شمال شرقى کشور برانگیخته بودند، کرد.
ادامه دارد

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۷:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


× چهار = 24