افزایش ناامنی روانی زنان درجامعه

افزایش ناامنی روانی زنان درجامعه

فاطمه دهقان نیری
گروه اجتماعی: آمارهای تازه منتشر شده از افزایش چشمگیر خشونت های کلامی و مزاحمت های خیابانی برای زنان و دختران حکایت دارد؛ مزاحمت هایی که به دلیل ضعف اجرایی قانون در برابر افراد خطاکار و نگرش نادرست به زنان مورد تعرض واقع شده، به طور معمول با سکوت دردمندانه ی زنان همراه می_شود.
گزارش تازه منتشر شده ی نیروی انتظامی مبنی بر افزایش ۹۸ درصدی میزان مزاحمت برای زنان و دختران در سال ۱۳۹۳، حکایت از داستان کهنه اما تکراری زنانی دارد که بنا بر جنسیت خود، همواره در مکان های عمومی، تحت تعقیب صداهایی گوشخراش همانند روح های سرگردان و بی هدف هستند؛ موضوعی که مربوط به زمان، مکان و افراد ویژه هم نمی شود و تا دلتان بخواهد، انواع و اقسام مختلف دارد. مزاحمت های خیابانی برای زنان همچون آزار کلامی، نگاهی و جسمی که در برخی موارد به قتل یا خودکشی فرد آزار دیده منجر می شود، یکی از ده ها یا صدها تجربه یی است که بسیاری از زنان ما با حضور در عرصه_ی عمومی آن را به طور کامل احساس کرده اند تا جایی که به امری پایدار و تکرارپذیر تبدیل شده است. چنانچه »قنبرنژاد« نماینده معاونت راهبردی قوه قضاییه، در گزارش تازه ی خود از افزایش ناگهانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ موردی تجاوز به عنف از سال ۱۳۸۹ خبر داد و گفت: در سال ۱۳۹۳، حدود یک هزار و ۳۱۳ مورد تجاوز به عنف گزارش شده است که این آمار اگرچه در مقایسه با سال ۱۳۹۲ کاهش ۳۰ فقره یی را نشان می دهد اما در مجموع از سال ۸۹ تجاوز به عنف، افزایش ناگهانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ موردی داشته و همان رقم تقریبا ثابت است. قنبرنژاد با بیان اینکه میزان مزاحمت زنان و دختران در سال ۱۳۸۹، حدود ۷۲ هزار مورد بود، گفت: براساس آمار نیروی انتظامی مزاحمت زنان و دختران در سال ۱۳۹۳ به ۱۴۲ هزار و ۹۳۳ مورد رسید که افزایش ۹۸ درصدی داشته است. با نگاهی به این معضل اجتماعی بسیاری از زنان و دختران جامعه هر روز، به نوعی با آن روبه رو هستند، به اختصار به بررسی علت_های این چالش اجتماعی و معرفی عاملهای بازدارنده ی آن و نقش افرادی که در فضای عمومی شاهد این امر هستند، می پردازیم. متلک پراکنی، به تمسخر و زیر ذره بین گرفتن سایر افراد، نوعی ناهنجاری است که در سال ها با خوی برخی از مردم جامعه پیوند خورده است. فرهنگی که شوربختانه بیشتر جنس زن را مورد هدف قرار می دهد و کمتر شنیده یا دیده می شود که مردی در خیابان مورد آزار کلامی قرار بگیرد. فرهنگی که نه متلک پراکنان آن از جرم بودن آن آگاهی دارند و نه قربانیان از بابت آن لب به شکایت باز می کنند و همین عاملی بر افزایش روزافزون آن می شود تا آن جا که با آزار دادن دیگران تفریح می_کنند. غافل از این که متلک پراکنی و آزار کلامی در قانون جرم تلقی می شود و در صورت شکایت، دادگاهی برای رسیدگی آن تشکیل خواهد شد. بنا بر نظر کارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی، انگیزه و هدف مردانی که با قصد ایجاد مزاحمت های خیابانی قدم به این مسیر می_گذارند، چیزی فراتر از برآورده شدن نیازهای جنسی است. از نگاه آنان، احساس قدرت، نشان دادن برتری جنسی و تحقیر جنس مخالف بیشترین لذت را برای این افراد به ارمغان می آورد که در قالب مانور دادن با خودرو در مقابل مدارس دخترانه یا زنان عابر پیاده، تنه زدن و آزارهای جسمی خودنمایی می کند. بدون درنظر گرفتن این موضوع که شاید در گوشه ی دیگری از این شهر، فردی خطاکار، همین برخورد ناشایست را با مادر یا خواهران آنان داشته باشد. درکنار همه ی دلیل های به وجود آورنده ی زمینه ی آزارهای خیابانی برای زنان، نوع پوشش و چگونگی حضور آنان در اجتماع و مکان های عمومی نیز یکی از علت هایی است که به مردان مجوز می_دهد تا پا را فراتر از حد خود گذاشته و به حریم شخصی زنان وارد شوند و با استفاده از هر ترفندی به تخریب روحی و روانی هدف خود بپردازند. در واقع رویارویی و ناهمگون بودن فرهنگ سنتی با فرهنگ وارداتی غرب، اختلالاتی را در نوع پوشش و پذیرفتن این پوشش از سوی برخی افراد جامعه ایجاد کرده است که شوربختانه تاکنون هیچ طرح مناسبی برای پر کردن این فاصله اندیشیده نشده است. هر چند متلک پراکنانی که با خلا وجدان دست و پنجه نرم می کنند، بی توجه به پوشش زنان و تنها برای وقت گذرانی یا تفریح، همه ی زنان را به یک چشم نگاه کرده و قربانی را مورد خشونت کلامی و جسمی قرار می دهند. از دیدگاه روان شناختی و جامعه شناختی، زنان آسیب دیده از آزارهای کلامی و غیرکلامی چنان سرخورده و منفعل می شوند که گاه برای رویارویی با پیامدهای این تعرض، حضور اجتماعی خود را در جامعه محدود می کنند. مزاحمان خیابانی نیز در نبود پیگردهای قانونی و بازدارنده های ویژه، بر عمل خلاف خود اصرار می ورزند و در برخی مواقع کار صرفا از یک مزاحمت خیابانی، گفتن چند کلام به عنوان متلک فراتر می رود و جای خود را به جرم های بیشتر می دهد. در انواع مزاحمت ها، حقی از حقوق شهروندان ضایع می شود، اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم می کشد و نه فرهنگسازی گسترده یی برای کاهش بار مزاحمت_ها اندیشیده می شود. مشکل های ساختاری جامعه در کنار معضل های شخصیتی و روانی، دلیل مهم دیگرِ افزایش این پدیده ی شوم اجتماعی است. نبود فرهنگ استفاده ی درست از فضاهای اینترنتی، بیکاری، اعتیاد، سردرگمی جوانان میان فرهنگ سنتی و نوگرا، سکوت قربانیان آزارهای خیابانی و همچنین اطمینان فرد خاطی از نبود برخورد قانونی دست به دست هم داده اند تا این فرزند فرهنگ ناخلف، همچنان به تخریب شخصیت روحی و روانی زنان و دختران جامعه بپردازد. عمق فاجعه زمانی معلوم می شود که اعتراض زن یا دخترِ مورد تعرض کلامی یا جسمی واقع شده، نادیده گرفته می شود و حتی به تهمت زدن، دروغ گویی و مقصر بودن متهم می_شود. به همین دلیل زنان مورد تعرض واقع شده در برابر این گونه آزارها سکوت کرده و از پیگیری آن منصرف می شوند. غافل از این که مشکل از مردانی است که بی توجه به شخصیت و پوشش زن، به خود اجازه ی وارد شدن را به حریم خصوصی و شخصی آنان می دهند و هراسی از کیفر و مجازات ندارند و همچنین غافل از این که طبق ماده ی ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی »هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین نماید، به حبس از ۲ تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد«. پیش از هر چیز، فردی که به چنین رفتارهایی روی می_آورد و با متلک پراکنی سعی در تغییر ذهنیت افراد و خودنمایی دارد، باید با خود بیاندیشد نتیجه ی به خطر انداختن امنیت روانی فرد مورد هدف خود چیست و اگر در موقعیت مشابه همین اتفاق برای اعضای خانواده وی می افتاد چه واکنشی داشت؟ از طرفی هر کدام از اعضای جامعه به عنوان کسانی که با دیگران سوار بر یک کِشتی هستند و سرنوشت مشترکی دارند، ولو به اندازه ی تذکر زبانی یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد، باید به این رفتار ها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد. در حقیقت رویارویی با این ناهنجاری در جامعه نیازمند نوعی نظارت همگانی و اجتماعی است. همچنین نبود درک درست از جایگاه زنان در جامعه از دیگر دلیل های اصلی رواج فرهنگ زشت اهانت به زنان است که این نکته پیوند مستقیمی با کم کاری نهادهای فرهنگی، رسانه ها، آموزش و پرورش و خانواده دارد. در این زمینه صدا و سیما به عنوان گسترده ترین وسیله ی ارتباط جمعی می_تواند نقش بسیار موثر و مفیدی در آگاهی بخشی ایفا کند. البتـه در این میان، نقش زنان نیز بی تاثیر نیست، چون سکوت اختیار کردن و انفعال زنان مورد تعرض های کلامی و جسمی از طرف مردان مزاحم، باعث تقویت این رفتار در آنان و ادامه ی این رفتار در برابر نسل بعدی زنان و دختران خواهد شد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۷:۵۷ ق.ظ

دیدگاه


+ 8 = دوازده