اصلاح نگرش منفی به معلولان نیازمند فرهنگ سازی و حمایت دولت

اصلاح نگرش منفی به معلولان نیازمند فرهنگ سازی و حمایت دولت

عشرت کراری
گروه گزارش :معلولان به عنوان اقشار آسیب پذیر جامعه نیازمند توجه جدی دولت هستند و دولت باید با اجرای قوانین حمایتی تحولی اساسی ایجاد و بودجه این بخش را چند برابر کند و به اصلی ترین معضل و مشکل معلولان که نداشتن اشتغال و درآمد پایدار است، توجه ویژه_ای داشته باشد.
تعامل دولت با مرکزهای توانبخشی خصوصی و مردم نهاد به منظور حمایت از معلولان ذهنی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در این راستا سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور نیز با بخش آموزش، مرکزهای توانبخشی روزانه و شبانه این کودکان همکاری نزدیکی دارند. هرچند دولت به بخش خصوصی و مرکزهای توانبخشی معلولان ذهنی، یارانه پرداخت می کند اما با توجه به هزینه های زیادی که خانواده های این قشر جامعه و مراکز توانبخشی برای نگهداری از این کودکان با آن روبه رو هستند در عمل کافی نیست و نیاز به حمایت جدی تری دارند.اهمیت این موضوع سبب شد تا با »حسین نحوی نژاد« کارشناس امور توانبخشی گفت وگو کنیم.
*فرایند شکل گیری معلولیت ذهنی
معلولیت های ذهنی یا به اصطلاح »منتال« دسته ای از معلولیت ها را تشکیل می دهند که فرایند هوشی و استعدادهای ذهنی و فکری افراد دچار مشکل است. این معلولیت می تواند مادرزادی، ژنتیکی، حین بارداری و هنگام زایمان شکل گیرد. همچنین معلولیت اکتسابی هم وجود دارد که در اثر ضربه، بیماری، تصادف و مسایل دیگر به وجود می آید.
*تفاوت میان معلولیت ذهنی و بیماری روانی
به طور تقریبی ۲۵ درصد از جمعیت هدف سازمان بهزیستی در حوزه توانبخشی، کم توان ذهنی هستند. فرق این بیماری با بیماری های روانی در این است که بیماری های روانی با تغییر در فرایند ذهنی در یک مقطع از زندگی رخ می_دهد و فرد دچار اختلالات روانی می شود. در حالی که عقب مانده ذهنی همواره در فرایندهای ذهنی خود دچار مشکل است و IQ آی کیو در این افراد در حد پایین تری قرار دارد.
*تقسیم بندی میان معلولان ذهنی در فضاهای آموزشی
در سازمان بهزیستی با یک تقسیم بندی ساده برای عده ای که عقب ماندگی های مغزی خفیف دارند، شرایط تحصیل در دوره های ابتدایی و راهنمایی فراهم است که می توانند در آموزش_های غیر استثنایی و استثنایی درس بخوانند. بخش دیگری از این معلولان ذهنی شرایط تحصیل و گرفتن مدرک تحصیلی ندارند اما می توانند مهارت هایی نظیر خودمراقبتی نظافت شخصی و… را یاد بگیرند که در نهایت ممکن است به حوزه حرفه آموزی و برخی صنایع دستی و کارهای ساده مهارتی وارد شوند.
دسته دیگر هم معلولان ذهنی شدید و عمیق به شمار می روند که IQآی کیو بسیار پایینی دارند و امکان زندگی مستقل برایشان فراهم نیست و برای تغذیه، نظافت و مراقبت وابسته به مربی مراقب و خانواده هستند. برای عقب مانده های ذهنی فضای آموزشی مثل اکسیژن است در حالی که مرکزهای بهزیستی و آموزش و پرورش استثنایی برای این تعدادی که در کشور هستند کفایت نمی کند.
*خدمات موثر سازمان بهزیستی در کنترل معلولیت ذهنی
در حال حاضر خدماتی که به این افراد در سازمان ارایه می شود شامل مبحث پیشگیری است؛ نظیر اختلالات مادرزادی که می تواند عقب ماندگی ذهنی ایجاد کند، بحث مشاوره_های ژنتیک که آموزش های لازم داده می_شود و همچنین مشاوره های قبل از ازدواج به خصوص در خانواده هایی که سابقه اختلال ذهنی در آنها دیده شده که این مبحث در برنامه ششم توسعه، اجباری شده است. بخشی دیگر هم به بیماری های متابولیک ارتباط دارد که بعضی نوزادان نمی توانند شیر معمولی مصرف کنند، چون عقب ماندگی ذهنی ایجاد می کند و باید شیر خاصی را استفاده کنند که سازمان بهزیستی این دسته را هم بحث پوشش و شیر خاص را در اختیار آنها قرار می دهد. یکی از عوامل عقب ماندگی ذهنی، اختلال تیرویید است. کم کاری تیرویید می تواند به اختلال های ذهنی منجر شود که اگر زمان نوزادی و به موقع مورد تشخیص قرار گیرد، می_توان اقدام های لازم را انجام داد.
*چگونگی تحصیل و کار معلول های ذهنی
هرسال شماری از این کودکان در آزمون های ورودی مدرسه های استثنایی پذیرفته می شوند. تعدادی که نمی توانند این مراحل را ادامه دهند برای مرحله بعدی که سن بالای ۱۴ سال است وارد مرکزهای روزانه حرفه آموزی می شوند تا مهارت های ساده نظیر نجاری، صنایع دستی، باغبانی و گلکاری را بیاموزند و در کنار آن عملیاتی مثل کاردرمانی، گفتار درمانی و فیزیوتراپی هم برای آنها انجام می شود. در معلولیت های شدیدتر که امکان نگهداری در خانواده نیست، مراکز نگهداری وجود دارد؛ در این مراکز در سن زیر ۱۴ سال جنسیت جدا نیست و بالای ۱۴ سال جنسیت جدا می شود. در کنار این دسته، کودکانی هم هستند که در خانواده نگهداری می شوند و از حمایت های سازمان بهزیستی نظیر دریافت مستمری و تهیه وسایل مورد نیاز برخوردار هستند.
*اهم مشکلات در خانواده های دارای معلول ذهنی
مشکل فرهنگی مهم ترین مشکل خانواده ها محسوب می شود، چرا که جامعه هنوز معلول پذیر نیست و در عمل آمادگی پذیرش معلول را ندارد. تمسخر، نگاه دلسوزانه و اینگونه مشکلات، خانواده ها را دچار انزوا می کند و این خانواده ها ترجیح می دهند با دیگران رفت و آمد نداشته باشند. گسترش مراکز مردم نهاد می تواند در جهت رفع مشکلات خانواده های دارای معلول ذهنی که درد مشترک دارند، کمک کند. با گسترش این نهادها و حضور صدا و سیما و مطبوعات به نظر می رسد بخشی از این مشکلات فرهنگی حل شود. اگر یکی از این کودکان گم شود هنوز ساختاری برای پیدا کردن و برخورد با آنها نیست. باید برای سازمان بهزیستی، پلیس و مراکز مردم نهاد کدهایی تعریف شود که در صورت بروز مشکل، بدانند با معلول های ذهنی چه رفتاری داشته باشند. خانواده های دارای فرزند معلول ذهنی نیاز به دریافت خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی دارند، هر خانه ای را به این افراد اجاره نمی_دهند در رفت و آمدها و سوار اتوبوس یا مترو شدن مشکل دارند و این مسایل هزینه ها را بسیار بالا می برد. سازمان بهزیستی هم امکانات بسیار محدودی برای ارایه خدمت دارد و در عمل خانواده ها با فشار اقتصادی روبه رو می شوند و در نتیجه، این فرزندان به عنوان عامل مشکلات از دیده پنهان می مانند، خانواده ممکن است با اینها برخورد بدی کند و از توانبخشی آنها غافل شود. برای بچه های معلول در خانواده ها آنچنان که باید هزینه نمی شود و متکی به دولت هستند. باید در این زمینه فکر اساسی شود، کارگاه های حرفه آموزی و سپس اعتماد نیاز است، چرا که بسیاری از این افراد تا سالمندی رشد می کنند اما در خانه ها، کوچه و خیابان سرگردان هستند یا این که در مراکز رسوب می کنند و می مانند.
*ضرورت حمایت و توجه دولت
توجهی که در حال حاضر به معلولان ذهنی صورت می گیرد توجهی ناکافی است و باید شرایط عوض شود. با مستمری ماهیانه ۱۰۰ یا ۱۵۰ هزار تومان به خانواده دارای معلول چطور می شود مشکل را حل کرد؟ مقدار مستمری باید دستکم ۱۰ برابر شود که نیاز است تا دولت و مجلس تحولی اساسی در این راستا ایجاد کنند و بودجه این بخش چند برابر شود، چرا که در غیر این صورت نمی توان حرکت چشمگیری انجام داد و نیاز به سرمایه گذاری در این زمینه وجود دارد.
*اجرای طرح مراقبان برای توانمند سازی خانواده های دارای معلول
در طرح مراقبان به افراد آموزش و پول داده می شود تا کمک حال خانواده هایی باشند که دارای معلول هستند. این طرح برای ۱۵ هزار تن در حال اجرا است در حالی که دستکم برای ۴۰۰ هزار تن باید در کشور انجام شود که نیاز به تامین اعتبار دارد. هر پولی که برای طرح مراقبان هزینه شود به معنی اتلاف منابع نیست و برعکس سرمایه گذاری است و اگر بتوان یک خانواده را در راستای توانمند سازی معلول تقویت کرد انگیزه نگهداری از معلول بالا می رود. پدر و مادر در خانواده های دارای معلول ذهنی، تمام انرژی خود را صرف فرزند معلول ذهنی می کنند و فرصت رسیدگی به کسب و کار را نخواهند داشت، به این ترتیب به اقتصاد و اجتماع آسیب وارد می شود. »لیلا فتحعلی پور« مادر مبینا کودک مبتلا به سندروم دان است. گفت وگوی ما را با او می خوانید.
*مشکل های نگهداری از کودک مبتلا به سندروم دان
مبینا مبتلا به سندروم دان است، از بدو تولد متوجه این مشکل در او شدیم. علت نه ازدواج فامیلی و نه ژنتیکی بود. پدر مبینا پس از تولد او ما را ترک کرد اما چند سال بعد دوباره نزد ما برگشت و ما صاحب فرزندی سالم شدیم. مبینا تا سه سالگی در منزل نگهداری و از کاردرمانی و گفتار درمانی سازمان بهزیستی بهره مند می شد پس از ۳ سالگی او را به مرکز توانبخشی آوردیم.
به دلیل نیاز شدید مالی، در این مرکز مشغول به کار هستم تا بتوانم از مخارج زندگی بر بیایم. پدر مبینا راننده است و به سختی زندگی می_کنیم. مبینا تاکنون پنج عمل جراحی داشت چرا که از مشکلات شدید دندان، گوارش و لوزه رنج می_برد. این بچه ها عادی نیستند تا به راحتی درمان شوند بنابراین مجبور به هزینه های زیاد برای درمان او شدیم و با مشکلات زیادی که داریم نیازمند حمایت هستیم.
*مبتلایان به سندروم دان، بی آزار و مهربان
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، این کودکان هیچ اذیت و آزاری ندارند، فقط کمی لجباز هستند که آن هم با زبان محبت حل می_شود. در ارتباط با آموزش آنها هم اگر یک کودک عادی، مطلبی را بار نخست یاد بگیرد برای این کودکان باید۱۰ تا ۲۰ بار تکرار کرد تا یاد بگیرند. مبینا صبح ها به مدرسه کودکان استثنایی می رود و بعدازظهرها به مرکز توانبخشی می آید، او بسیار مهربان و زیباست.
EMAIL.agazadeh1@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۷:۰۳ ق.ظ

دیدگاه


6 + = هفت