مصطفی میرآخوری
گروه سیاسی:پس از پخش اخبار مربوط به اسید پاشی و ایجاد موج جدید تبلیغاتی و رسانه ای توسط شبکه های خارجی و همچنین تعدادی از روزنامه های داخلی، به ذهن اکثر افراد جامعه این مسئله متبادر شد که جنس اعمال صورت گرفته از جنس اتفاقاتی است که در دوران دوم خرداد شکل گرفت.
۱٫در انتخابات دوم خرداد و پس از شکل گیری رقابت میان ناطق نوری و خاتمی، جناح اصلاحات نیاز به این داشت تا هم گفتمانی به غیر از گفتمان حاکم دوران هاشمی رفنسجانی را ارائه دهد و هم باید به تخریب چهره ناطق نوری بپردازد. نسبت دادن لقب تندرو، افراطی و طرفدار طالبانسیم از جمله کارهایی بود که برای تخریب وی صورت گرفت. پس از روی کار آمدن چپ ها تحت عنوان اصلاح طلبان به رهبری سید محمد خاتمی، پروژه فتح سنگر به سنگر کلید خورد. تخریب چهره نهادهای حزب اللهی و دلسوز نظام، همچون سپاه پاسداران، بسیج، حوزه علمیه، مراجع تقلید و همچنین ائمه اطهار توسط روزنامه های اصلاح طلب صورت می گرفت. تا جایی که رهبر معظم انقلاب لقب شارلاتانیسم مطبوعاتی را به روزنامه های آن دوران دادند.
۲-دوران دوم خرداد، دوران شکل گیری روزنامه های زنجیره ای بود. روزنامه هایی که پس از شکل گیری و احیانا تعطیل شدن به دلیل فعالیت خلاف مقررات مطبوعاتی، مدیران مسئول آن ها به دنبال شکل گیری روزنامه ای دیگر می افتادند تا راه در پیش گرفته شده را ادامه دهند. حمید رضا جلایی پور در این خصوص می گوید: هنگامی که یک روزنامه تعطیل می شد ما دو روزنامه دیگر تاسیس می‌کردیم.
نقش روزنامه های زنجیره ای در آن دوران را می توان به عنوان بازوی تخریب کننده در نظر گرفت. آنچه که در این دوران در تخریب وجه حزب اللهی صورت گرفت بخش عمده ی آن بر دوش روزنامه های اصلاح طلب بود.
۳-یکی از موارد بسیار مهم در دهه ۷۰ برخوردهای بسیار تند با جوانان تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر بود. اکبر گنجی که در آن دوران به عنوان اکبر پونز و یا اکبر کاتر شناخته می شد به عنوان سردسته این نوع برخورد شناخته می شد. افراطی گری تا جایی پیش رفت که برخوردها به موی بلند و یا شلوار جین رسیده بود، همه چیز جهت تخریب چهره حزب اللهی ها میسر بود. اکبر گنجی بنا به گفته خودش در چند مورد اقدام به اسیدپاشی کرده بود. چه شد که اکبر گنجی در وزارت ارشادی که سید محمد خاتمی مسئولیت آن را بر عهده داشت مشغول به فعالیت شد و در دوران دوم خرداد به عنوان روشنفکر شناخته می شود و امروز هم به عنوان صاحب نظر در صدای آمریکا و بی بی سی فارسی به عنوان روشنفکر از نقض حقوق بشر سخن می گوید؟!
نکته دیگری که در این دوران به چشم می خورد مسئله ترورهایی بود که عنوان ترورهای زنجیره ای را به خود گرفت. یکی از این ترورها، ترورهای سعید حجاریان بود. حجاریان در یکی از سخنرانی های خود میگوید که درخت اصلاحات خون می خواهد؛ پس از چند روز سعید عسگر دست به ترور حجاریان می زند. سعید عسگر به عنوان نیروی حزب اللهی شناخته می شود که باعث از کار افتادن تئوریسین اصلاح طلبان شده است. اما باز جای سوال است که چطور عامل ترور سعید حجاریان در شهر ری مسئولیت ستاد میرحسین موسوی را برعهده می گیرد؟
۴-شکست اصلاح طلبان در انتخابات های ریاست جمهوری ۸۴، ۸۸ و ۹۲ باعث شده است تا اصلاح طلبان نیازمند یک سناریویی از جنس سناریوی دوم خرداد باشند. پس از روی کار آمدن دولت جدید شاهد آن بودیم که روزنامه های اصلاح طلب به دنبال ایجاد یک دو قطبی افراطیون – مردم بودند. این سناریو از هنگامی که مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی دولت برای تصدی وزارتخانه های مختلف رای نداد آغاز شد. تیترهای روزنامه های اصلاح طلب پس از روی کار آمدن دولت، مبین این مسئله است. این ادبیات خواسته و یا ناخواسته به دولت و رئیس جمهور هم سرایت کرد.
۵- طرح احیای امر به معروف و نهی از منکر و حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در »مجلس افراطی!« تصویب می شود. طرحی که می خواهد یک واجب شرعی را در جامعه احیا کند. چند روز پس از مطرح شدن تصویب این طرح، خبری مبنی بر اسیدپاشی در اصفهان منتشر می شود. اولین موج شکل گرفته با این عنوان ایجاد می شود که قربانیان اسیدپاشی بدحجاب بوده اند و اسیدپاش ها آمران به معروف و ناهیان از منکر بوده اند.این قضیه هم توسط رسانه های خارجی دنبال می شود و هم روزنامه های داخلی بر آن دامن می زنند و می گویند که علت اسید پاشی بدحجابی بوده است. این قضیه به صورت کاملا مهندسی شده در شبکه های مجازی منتشر می شود تا یک موج گسترده علیه امر به معروف و نهی از منکر صورت بگیرد.
از طرفی، در اجتماعات شکل گرفته در اعتراض به اسیدپاشی پلاکاردهایی به زبان انگلیسی در دست بود تا این قضیه بعد جهانی هم پیدا کند. حضور معاندین و فعالان فتنه ۸۸، کسانی چون محمد نوری زاد، نسرین ستوده، نرگس محمدی و… و سر دادن شعارهایی چون “لایحه امر به معروف نمی خوایم” در این تجمعات ابعاد دیگری از این قضیه را آشکار می کند.
رئیس جمهور نیز در سفر استانی خود به زنجان هشدار می دهد: مباد که تحت لوای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما ناامنی آغاز شود!
می توان گفت که امروز اسید سیاست است که بر صورت دختران شهر پاشیده می شود. اینکه احزاب اصلاح طلب و یا رسانه های معاند این چنین بر روی خبر اسید پاشی موج سواری کردند هیچ چیزی را به ذهن متبادر نمی کند جز اینکه راه دوران دوم خرداد در حال ادامه یافتن است. در دوران دوم خرداد هم برای تخریب چهره نیروهای دلسوز و انقلابی به اکبر پونز و سعید عسگر و قتل های زنجیره ای نیاز بود و امروز هم این اسید است که جای آن ها را گرفته است.
متاسفانه رئیس جمهور نیز در این میان با عدم تعریف خود از واژه اعتدال و برخی سخنان نابجا و نادرست و همچنین کمک در شکل گیری دو قطبی افراطیون- منتخب مردم به صورت ناخواسته به این جریان کمک کند.