اسماعیل آقا سیمیتقو زخمی درسینه آذربایجان

اسماعیل آقا سیمیتقو زخمی درسینه آذربایجان

قسمت اول
گروه تاریخ:سینه تاریخ معاصر غرب آذربایجان پر از صحنه های تلخ و دردناکی است، که روزگاری زخمی سخت را پشت سر گذاشته است. روزی که مردمانش آرام وساکت بدون این که گناهی کرده باشند هدف تیرهای آشوب، طغیان و زیاده خواهی های گروهی قرار گرفته و طعمه حریق شده، سوخته، وخاکستری از گذشته در خورجین خاطرات خود به یدک می کشد.
لایه لایه ورقهای تاریخ حاکی از عمق زشتی صحنه هائی است، که خالقین این آثار بی شک اکنون در دادگاه عدل الهی مورد بازخواست قرار گرفته اند و این که چرا بدون علت و تنها در جهت کسب منافع بیگانگان کورکورانه سر ارادت خم کرده و هم دین خود را به مشتی دلار و لیره ارزان فروخته اند جواب پس میدهند، آنانی که برای جلب رضایت بیگانگان هزاران نفر را مظلومانه و بی خبر به هلاکت رسانیده اند امروز روسیاهان تاریخند.
جنگ جهانی اول در ظاهر با کشته شدن آرشید وک فرانس فردیناند ولیعهد اتریش در شهر سارایوو در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ ششم تیر ۱۲۹۳شروع شد، به دلیل تضاد منافع دول بزرگ و خاصه ورود دولت عثمانی به صحنه جنگ مردم آذربایجان به دلیل داشتن اشتراکات دینی فرهنگی زبانی درکنار عثمانی ها قرار گرفتند، دراین آشفته بازار عده ای وارد میدان شدند و شروع به تعدی به مال و جان مردم کردند بدتر از همه اینکه این افراد حتی به کودکان هم رحم نکردند.
یکی از این افراد که در تاریخ معاصر یکی از نقشهای عمده را بازی کرده و هیچگاه جنایتهای وی در حق مردم بی دفاع از برگهای تاریخ پاک نخواد شد، اسماعیل آقا سیمیتقو (سیمکو) میباشد، فرد مرموز و دیوانه ایی که تنها برای انجام تکلیفهای دیکته شده بیگانگان هزاران نفر را به کام مرگ فرستاده است.
اسماعیل سیمیتقو که ایرانیان او را حسن ارفع و عثمانیها او را اوزدمیر غارتگر میدانند فردی از قبیله شکاک، پسر محمد آقا میباشد. بعد از مرگ محمد آقا ریاست قبیله به برادر ارشد او جعفر آقا واگذار شد.
قبیله شکاک به دو قسمت تقسیم میشود، عبدویها ساکن اطراف در چهریق واقع درقسمت شمالی دریاچه اورمیه که وابسته سمیتقو بودند و ممدودییها (مامدیها ) در بخش جنوبی وابسته به عمر خان عموی سیمیتقو بودند.
در زمان مظفر الدین شاه جعفر آقا نا فرمانی نمود و نظام السلطنه والی آذربایجان او را به تبریز خواست و او با هفت تن از کسان خود در تبریز به قتل رسید (تاریخ هیجده ساله آذربایجان) بعد از جعفر، سیمیتقو وارد میدان شد او هم گاهی فرمان میبرد وگاهی نافرمانی میکرد چون آذربایجان توسط سپاه روس اشغال شد سیمیتقو به آنان پیوست و بعد به عثمانی ها متمایل شد تا این که هنگام برگشت روسها او از آنها تفنگ و ابزارآلات جنگی فراوانی کسب نموده و نیرو گرفت.
(تاریخ هجده ساله آذربایجان) در جنگ مشروطه و استبداد میان مردم خوی و سردار ماکو، سیمیتقو به جنگ با نیروهای مشروطه رفته و به غارت روستاهای خوی پرداخت حتی در محاصره تبریز شرکت کرده و به سپاه روس که دشمن آزادی خواهان بود پیوست.
سیمیتقو که بعد از مرگ برادرش جعفر آقا بدست نظام السلطنه کینه سختی از ایرانیان به ارث برده بود در پی یافتن متحدانی بر علیه ایران بود به همین دلیل اول به سوی عثمانی ها بعد به سوی روسها وسر انجام به سوی انگلیسیها دست دراز کرد.
بعد از اتمام جنگ جهانی اول ستاد ارتش بریتانیا امیدوار بود با متحد نمودن ارامنه، آشوریان وکردها زیر سیطره سیمیتقو علیه عثمانی_ها بتواند شکست جبهه روس را جبران نماید ولی سیمیتقو با به قتل رسانیدن مارشیمون نقشه انگلیس را به هم زد.
اما قبل از قتل مارشیمون او با یک نقشه حساب شده جهت فریفتن سیمیتقو با دسته ای سواره و پیاده توپ وقورخانه عازم چهریق شد در گفتگوی مارشیمون و سیمیتقو سخن از سر زمین کردها به میان آمد که بنا به گفته مارشیمون تنها کیش ودین آن دو گروه کرد را از هم جدا کرده بود آنها اگر دست در دست هم میشدند میتوانستند با هم زندگی کنند وحتی سپاه بسیج کرده و تبریز راهم بگیرند.
ولی با قتل مارشیمون توسط سیمیتقو طرح از قالب اولیه خارج شد و ورق برگشت و بنابراین جیلوها، آشوریان و ارامنه دست به قتل وغارت مسلمانان زدند. درزمانی که جیلو ها مشغول قتل عام بودند هر کسی که می توانست فرار کند در راه خوی وتبریز توسط اکراد سیمیتقو غارت میشد برهنه و لخت در سرما رها می شدند. (تاریخ هیجده ساله آذربایجان)شرارتهای سیمیتقو درآذربایجان ادامه داشت تا اینکه سردار فاتح از یاران صمد خان شجاع الدوله به حکو مت اورمیه وسلماس منصوب شد (سلماس در سیر ..) او قصد آرام کردن سیمیتقو را داشت بنابراین در اواخر بهمن ۱۲۹۷-۱۹۱۸ به سلماس آمده وعازم چهریق شد ولی نتوانست با سیمیتقو که سودای بزرگی در سر داشت کنار بیاید او برای خاتمه جریان به سوی چهریق رفت ولی با نا پختگی کار او اکراد و سیمیتقو حریص تر شدند (تاریخ هیجده..) سردار فاتح جریان گفتگو های خود رابه مکرم الملک نایب ایالیه آذربایجان فرستاد واز او چاره خواست او چون سپاهی برای سرکوبی سیمیتقو نداشت به فکر ترور او افتاد.
(تاریخ هیجده….وسلماس درسیر …) بنابراین در اردیبهشت ۱۲۹۸ که با همکاری حیدر خان عمواغلو بمبی ساخته شده بود به اوفرستاده شد این بسته از راه خوی با نام مادرزن سیمیتقو فرستاده شده بود.
درجریان این ترور علی آقا برادرش وحدود??نفر از نزدیکان سیمیتقو کشته وزخمی شدند ولی به او صدمه ای نرسید.
(سلماس در سیر …) این بهانه جدید دستاویزسیمیتقو شد که دولت ایران را دشمن خونی خود میدانست چون این پیشامد در ۱۲۹۸رخ داد باعث بهانه ایی برای کردها و سیمیتقو شد وآنان را به آشوب وتاراج حکم داد. بعد از این جریان سیمیتقو دولت ایران را عامل قتل پدر، برادران وخویشاوندان خود اعلام کرده و به حملات خود به اورمیه افزود عامل بمب ساز وترور به دروغ جهانگیر میرزا همرزم حیدر خان اعلام شد و او بدون هیچ مشکلی توسط سپهسالار که دل خوشی از جهانگیر میرزا نداشت با اسکورت ۱۳سرباز قره داغی به اسماعیل آقا تحویل داده شد جهانگیر میرزا به طور فجیعی به قتل رسید وتمام سربازان قره داغی به جرم اینکه قاتلان جعفر خان قره داغی بودند از کوه به دره انداخته شدند.
سپهسالار ومکرم الدوله حاکم خوی نه تنها به جنایات سیمیتقو اعتراض نکردند بلکه به او لقب سردار نصرت دادند. بعد از این جریانات سردار فاتح ممتاز در معیت کنسول انگلیس وسواران هندی عازم چهریق گردید سردار فاتح از طرف دولت و والی حامل لقب سردار نصرت جهت اسماعیل آقای آدم کش ومقداری پول ویک قبضه شمشیر مرصع به جواهرات بود اما سیمیتقو به شرطی جوایز را پذیرفت که ضیاءالدوله حاکم اورمیه بر کنار شده وخود سردار فاتح حاکم اورمیه وسلماس شود.
او حتی خود نیز برای بر کنار کردن ضیاءالدوله حاکم اورمیه حرکاتی انجام داده بود او با فرستادن شصت سوار کرد به اورمیه می خواست خانه های ضیا ءالدوله را تصرف کرده وخود او را از حکو مت بر کنار نما ید که با هو شیاری مردم نقشه او عملی نشد.
تفکر بر کناری ضیاءالدوله نمی توا نست از ذهن عقب مانده وگرفتار تعصبات شده ی سمیتقو خطور کند بلکه کاملا معلوم بود ماهیت انگلیسی داشته ونشان از قدرت ضیاءالدوله در اداره ی حکومت اورمیه وسلماس بود.
اما وجود رابطه ی سیمیتقو با انگیلیس درمنابع کردی کاملا اثبات شده است (سیمیتقو تحت تاثیر طه نوه ی عبید الله کرد ) از سال ۱۹۱۹ در صدد جلب یاری بریتانیای کبیر برآمد به همین دلیل طه روانه بغداد شد تا موافقت دولت انگلیس را با تشکیل دولت بزرگ کرد جلب نماید اما حتی نماینده ی انگلیس ویلسون او را نپذیرفت. در جای دیگر کتاب جنبش ملی کرد آمده است در سال ۱۹۲۱ سیمیتقو با سر پرسی کاکس، نماینده ی انگلیس در حوزه ی خلیج فارس تماس گرفته و در ژانویه ۱۹۲۱ اعلام کرد که می خواهد با مامور انگلیس در اشنویه ملاقات کند وسرپرسی کاکس در۱۹ اوت ۱۹۲۱ با تماس سیمیتقو موافقت کرد گفتگوی سیمیتقو با مقامات انگلیسی توسط فردی به نام بابکرآغارسین یکی از قبایل عشایر مرزی با دولت انگلیس ادامه داشت.
سیمیتقو نیز در جرگه نامزدی حکومت ایران-در کنار رضاخان از طرف دولت انگلیس قرارداشت ولیکن جنایات سیمیتقو مستقیم یا غیر مستقیم از طرف انگلیس حمایت میشد. در جریان جنگهای سیمتقو در سال۱۲۹۸-۱۹۱۹از طرف دولت انگلیس ۲۵۰هزار لیره استرلینگ به اسماعیل آقا داده شد. (سلماس در سیر…) در جریان جنگ ۲۰ اسفند ۱۲۹۸کنلل لورنس صاحب منصب انگلیسی که اسیر شده بود مشغول آموزش قشون اسماعیل آقا بود او حتی از طرف آمریکاییان نیز حمایت میشد.
برای مثال: در کتاب سلماس در سیر تاریخ وفرهنگ آذربایجان آمده است: ((از طرف دیگر کردها توسط مسیو مولیر آمریکایی رئیس بنگاه خیریه اورمیه تغذیه می شدند)). هر جا سیمیتقو در تنگنای نیروهای دولتی قرار میگرفت مأموران سیاسی آمریکا با پرچم ستاره نشان که بر اتومبیل خود نصب کرده بودند از راه میرسیدند و به عنوان میانجی اورا نجات میدادند.
شرط اسماعیل آقا سیمیتو در مورد ضیاءالدوله پذیرفته شد ضیاءالدوله بر کنار وسردار فاتح خود حکومت اورمیه وسلماس را بدست گرفت با حکومت سردار فاتح شرارتهای سیمیتقو بالا گرفت و او مجبور به ترک اورمیه شد و بدون هیچ حرکتی حکومت اورمیه را بدست معاونش میرزا علی اکبر خان معروف به کنسول سپرده وبه تبریز حرکت کرد.
در تاریخ ۱۱صفر ۱۳۳۹میرزاعلی اکبر خان از اهالی تبریز که منشی کنسول روس در تبریز بود از طرف مخبر السطنه به حکومت اورمیه منصوب شد.
(تاریخچه اورمیه ) سیمیتقو هر روز به آشوبگری های خود می افزود او راه گلمانخانه که تنها راه ارتباطی اورمیه به تبریز بود بسته ومیرزا علی اکبر خان را زندانی کرده بود.
مردم سلماس با دیدن اوضاع اسفناک اورمیه به دنبال دفاع از سرزمین آذربایجان در برابر اکراد و سیمیتقو برآمدند سیمیتقو از آنها خواست اسلحه های خود را تحویل دهند در غیر این صورت زن وبچه های آنان را قتل عام خواهد کرد.لکستانیها با شنیدن شروط اولتیماتونیزمی سیمیتقو از سلماس و تبریز کمک خواستند ولی جوابی داده نشد بنابراین نبرد بزرگ لکستان در ۱۹آذر یا بقول کسروی در تاریخ ۱۸ساله آذربایجان در۲۷آذر ۱۲۹۸شروع شد.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۳۱ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۵:۰۷ ق.ظ

دیدگاه


3 − = هیچ