ادبیات داستانی ابزاری اصیل در دست مخالفان بدلی

ادبیات داستانی ابزاری اصیل در دست مخالفان بدلی

قسمت اول
گروه فرهنگی:فرهنگ و هنر همواره به عنوان یکی از اهداف اصلی مورد هجوم دشمنان نظام و انقلاب مطرح بوده است. اهمیت این حوزه همیشه مورد تاکید حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بوده است.
همچنانی که در سال‌های ابتدایی دوره کارگزاران سازندگی، مقام معظم رهبری طی بیاناتی هشدار شبیخون فرهنگی دشمن را به مردم و مسئولین گوشزد کردند. هدف دشمنان در تهاجم فرهنگی ترویج افکار و آرای غرب‌گرایانه است که در ‌‌نهایت خود استحاله فکری و فرهنگی قشرهای مختلف مردم و به خصوص جوانان را دنبال می‌کند. نقش روشنفکران متعهد در برابر شبه روشنفکران بیگانه با فرهنگ مردم، در این مقوله بسیار مهم است. همچنان که روشنفکران روشن ضمیر و بیدار و هوشیار این سرزمین در ارتقا و تعمیق فرهنگ عمومی مردم، تاثیر بسیار مثبتی بر جای می‌گذارند.
بررسی کلی تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که شبه روشنفکران غرب‌زده هیچ‌گاه با مردم همراه نبوده‌اند و به دلایل مختلف نظیر ضعف‌های خصلتی و انحراف‌های بینشی همواره در صف مقابل فرهنگ ملت مسلمان قرار داشته‌اند و البته باید اشاره کرد که با پیروزی انقلاب اسلامی فرصت و ظرفیت بی‌نظیری به وجود آمد تا این گونه روشنفکران پیرایه‌ها و زنگارهای ذهنی خود را در طراوت حضور بی‌بدیل مردم در صحنه‌ دفاع از ارزش‌های اسلام و انقلاب بشویند، اما افسوس که در این هنگامه تاریخی نیز نتوانستند این زنگار‌ها را بزدایند! یکی از مراکزی که عمدتاً عناصر به اصطلاح روشنفکر و ضدانقلاب در آن رخنه می‌کنند حوزه ادبیات است. آن‌چه مسلم به نظر می‌رسد این است که ادبیات داستانی در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب رشد چشمگیری داشته و بررسی‌ها نشان می‌دهد که در مقایسه با دهه‌های قبل اقبال عمومی به رمان و ادبیات داستانی رشد و نمو خیره کننده‌ای داشته است.
عرصه ادبیات هنر به ویژه ادبیات داستانی از دیرباز محلی برای بیان اندیشه‌ها و آمال بشری و ثبت غیرمستقیم وقایع تاریخی و تجربه‌های زندگی بوده و به همین دلیل همیشه مورد توجه نه تنها روشنفکران و اندیشمندان بلکه افسران اصلی براندازی نرم در سازمان‌های جاسوسی بوده است؛ که از این طریق بتوانند گفتمان خود را به صورت هنری به جامعه هدف تزریق کنند. بررسی کیفی رمان‌ها و داستان‌های شبه روشنفکرانه به خوبی آشکار می‌سازد که ارائه تصویری مخدوش، دگم، ارتجاعی و خرافه‌آمیز از مذهب و شخصیت‌های مذهبی از جمله‌ محورهای اصلی مورد تهاجم از گذرگاه ادبیات به شمار می‌رود.
نویسندگان این مطالب تلاش می‌‌کنند تا اسلام را در برابر آنچه مدرنیسم و دولت مدرن خوانده می‌شود، قرار دهند و شرع و شریعت را عامل عقب‌ماندگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ایران اسلامی معرفی کنند. همچنین تجربه مشاهده و مطالعه کودتاهای مخملین در سراسر دنیا، انسان را به این نکته رهنمون می‌کند که عموماً پس از شکست عناصر برانداز در کف خیابان، به سرعت زمین بازی را به حوزه ادبیات داستانی برده و سنگر خود را در آن حوزه بنا می‌کنند.
دشمنان پس از شکست برنامه‌هایشان در کف خیابان بلافاصله به صورت کاملاً عریان شروع به معرفی رمان‌هایی کردند که پیش از این توسط مراکز اصلی براندازی نرم به عنوان رمان‌های بر‌تر معرفی شده و جایزه‌های مختلف دریافت نموده‌ بودند.
لذا از پس از ناآرامی‌های ?? باید در حوزه ادبیات داستانی ردپای دشمن را جست‌و‌جو و تحرکات آنان را مورد توجه بیشتر قرار داد. اما یکی دیگر از نشانه‌هایی که گذاره فوق را تایید می‌کند، آن است که شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان نیز که تا پیش از این تمرکز اخبار و تحلیل‌های خود را بر موضوعات سیاسی قرار داده‌ بودند، اکنون در کنار موضوعات سیاسی به حوزه فرهنگ و هنر، خصوصاً به طور ویژه به حوزه ادبیات داستانی می‌پردازند.
شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند تا به هر نحوی شده مخاطب را جذب موضوع رمان مدنظر خود کنند یا حداقل در حد بضاعت خود برای این کتاب تبلیغی ولو اندک کرده باشند. با نگاهی کلی به شبکه‌های ماهواره‌ای می‌توان گفت که تقریباً همه این رسانه‌ها ماموریت دارند تا در گوشه‌ای از کار خود در معرفی و تبلیغ رمان‌هایی با مضامین براندازی یا ضد فرهنگی اقدام کنند.
از بی‌بی‌سی فارسی گرفته تا رادیو فردا، صدای آمریکا و رادیو زمانه تا دویچه‌وله و رادیو فرانسه و مابقی آن‌ها هر کدام به اقتضای خود، کم یا زیاد بنا به ماموریت سیاسی یا فرهنگی که برایشان تعریف شده است، به این مساله پرداخته‌اند. به عبارت دیگر میزان فراوانی مطالب در این‌باره یا کیفیت مطالب منتشر شده در این حوزه در این رسانه‌ها به دلیل متفاوت بودن ماموریت‌هایشان مختلف است. برای مثال دویچه‌وله، رادیو زمانه و رادیو فرانسه که رویکرد فرهنگی و اجتماعی بیشتری دارند، بیشتر از بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا به این حوزه توجه کرده‌اند. این رسانه‌ها سعی می‌کنند تا با تقسیم‌بندی‌های خودساخته به نقد سیاست‌های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی بپردازند.
آنان با جدا کردن »ادبیات در تبعید« از آثار ادبی داخل کشور، معتقدند که از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محدودیت‌هایی در این حوزه برای به اصطلاح روشنفکران ایجاد شده که آن‌ها را مجبور به ترک وطن کرده است. این رسانه‌ها در حالی این عبارات ناپخته را منتشر می‌کنند که به هیچ وجه این تقسیم‌بندی در ادبیات وجود خارجی ندارد و آن کسانی که در خارج از کشور به نفع و سفارش دشمنان این ملت قلم‌فرسایی می‌کنند، جزو این مردم به حساب نیامده و لذا رمان‌ها و حتی اشعار سفارشی نگاشته شده آنان نیز حتی بخش اندکی از ادبیات این کشور را نیز شامل نمی‌شود. در واقع باید اشاره کرد که نه تنها در طول سالیان متمادی بعد از انقلاب ادبیات در ایران رشد چشمگیری داشته بلکه باید متذکر شد که پیش از انقلاب نیز تنها آثار افراد متعهد و متعقد به اسلام در داخل کشور بوده که بر غنای ادبیات فارسی افزوده است.
این شبکه‌ها با حمله به جلال آل‌احمد به عنوان نقدکننده شبه روشنفکران غرب‌زده در کتاب »در خدمت و خیانت روشنفکران«، وی را مرتجع و سنت‌گرا معرفی کرده و از آن‌جا که وی منورالفکران را به دلیل نازل و سخیف کردن ادبیات داستانی تخطئه می‌کند، بابی برای نقد جمهوری اسلامی می‌گشایند و از نداشتن رسالت دینی و اسلامی ادبیات سخن می‌رانند.
این شبکه‌ها سعی می‌کنند تا با استناد به نویسندگان داستان‌ها و رمان‌های غیراخلاقی و هجو یا برخی اشعار شعرای معلوم‌الحال، گذاره خود را اثبات کنند. این اظهارات در حالی از سوی رسانه‌های ضدانقلاب مطرح می‌شود که به اعتراف دوست و دشمن اشعار الهی و اسلامی کسانی چون لسان‌الغیب بوده که نه تنها حافظ و نگهدار اصلی ادبیات فارسی بوده است، بلکه تراز رشد آن را به یکباره از فرش به عرش می‌برد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۷:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


نُه + = 11