آیا می‌توان بدون هیچ باوری هم زندگی کرد؟

آیا می‌توان بدون هیچ باوری هم زندگی کرد؟

ناهید زمانی
گروه خانواده و سلامت: نمی‌دانم چگونه اما اگر کمی دقت کرده باشید، انگار هرچه حساس‌تر و دقیق‌تر به باورها و رفتارهای برخی از اطرافیان‌مان می‌نگریم درمی‌یابیم که هر روز بیشتر در لاک خود فرو می‌روند… شاید برخی از ما هنوز باورهایی را که قدمت آنان به اندازه عمرمان است، باور نداریم، وقتی که آرزویی داریم و به آن نمی‌رسیم، وقتی که خدا را صدا می‌زنیم و گمان می‌کنیم که صدایمان را نمی‌شنود… مدتی قبل، یکی از دوستانم خواندن جزوه‌ای را به من پیشنهاد کرد که شاید ظاهرش با یک جزوه درسی تفاوتی نداشت، حرف‌هایی هم که او قبل از دادن جزوه و ترغیب من برای خواندنش می‌گفت خیلی متفاوت نبود جزوه‌ای منتشر شده از انجمن پوچ‌گرایان، که شامل تاریخ این گروه و افکار آنان بود. جبر حاکم بر دنیا و ناتوانی بشر در تغییر برخی رویدادهای زندگی سؤالات بی‌پاسخ زیادی را درباره هستی و دین در اذهان‌مان باقی گذاشته، سؤالاتی از این دست که نقش دین در زندگی ما چیست؟ آیا بدون دین هم می‌توان خوب زندگی کرد؟ در واقع این انسان قرن ۲۱ است که در مواجهه با زندگی مدرنیته احساس ناامیدی و بی‌انگیزشی می‌کند. نیهلیسم یا پوچ‌گرایی را نمی‌توان فقط به برخی جوانان یا دانشجویان نسبت داد، زیرا همواره افرادی را در جامعه می‌بینیم که شاید تاکنون واژه نیهیلیسم، یک‌بار هم به گوش‌شان، نخورده باشد ولی بی‌آن‌که خود بدانند خصیصه‌های این گروه را دارند و به آن نیز عمل می‌کنند. افرادی که پس از وقوع حادثه‌ای شکست‌بار معنای زندگی برایشان از دست رفته است. یک فرد نیهیلیسم کسی است که برای امروزش زندگی می‌کند، نه خاطرات گذشته او را به خود مشغول می‌کند و نه آینده‌ای را برای خویش تصور می‌کند. امروز نیز برایشان سراسر بی‌انگیزشی و نا امیدی است حتی مصیبت‌ها و مشکلات دیگر او را بیش از حد غمگین نمی‌کند و یا لذت‌ها و شادی‌های متعارف او را خوشحال نمی‌کند؛ به عبارتی فردی خنثی در برابر هر نوع حادثه‌ای است.
*چرا این نوع گرایش‌ها عموماً در بین لایه‌های جوان اتفاق می‌افتد؟
در همین زمینه حسین میرزایی روانشناس بخش عمده‌ای از مشکلات جامعه مانند بیکاری، تأخیر در ازدواج و بسیاری از نابسامانی‌های دیگر، را ناشی از جامعه دانست و اظهار کرد: جامعه شناسان بیشتر بر نقش اجتماع در بروز مسایل اجتماعی تأکید دارند؛ در حالی که روانشناسان تأکید بیشتری بر شخصیت افراد دارند، در واقع اجتماع علت بسیاری از تعارضات فکری و گرایش‌های هنجاری متناقض با فرهنگ ماست. وی با اشاره به ویژگی‌های افراد پوچ‌گرا اظهار کرد: بی‌هدفی و بی‌معنایی نسبت به ارزش‌ها و احساس بی‌معنایی در زندگی و اصول آن حتی اگر به شکل وسیعی در بین برخی از افراد جامعه، وجود نداشته باشد باز هم مشکل‌ساز و زیاد به شمار می‌رود؛ زیرا این نحوه تفکر زندگی شخص را زیر و رو می‌کند و تبعات این نوع نگرش به زندگی، بقیه اجتماع را هم درگیر خواهد کرد و حتی ممکن است در محیط‌های آموزشی عده‌ای را جذب و یا حداقل برخی را دچار شک و تردید نسبت به ارزش‌ها کند. وی عنوان کرد: همه انسان‌ها همواره درگیر سؤالاتی می‌شوند و پرسش‌هایی از این دست که فلسفه این جهان هستی چیست؟ می‌شوند برخی نسبت به این سؤالات به پاسخ می‌رسند و برخی نیز با پاسخ‌های ضعیفی روبه رو می‌شوند. گاهی عده‌ای که به پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دسترسی نمی‌یابند به سراغ آیین‌ها و تفکرات کاذب می‌روند.
*زمان آزاد دوران جوانی، آشنایی با رسانه‌ها و مکتب‌ها را فراهم می‌کند
دکتر میرزایی اضافه کرد: برخی مشکلات و معضلات اجتماع نیز مزید بر علت شده است مشکلاتی که قشر جوان با آن روبه‌رو است همچون نابسامانی‌های اجتماعی، فرهنگی اقتصادی و سنی که در آن قرار دارند، زمان آزادی که در اختیارشان است، فرصت آشنایی با رسانه‌های مختلف را در اختیار جوانان قرار می‌دهند. جوانی که می‌خواهد صاحب مدرک و تخصص شود یکباره گرفتار بیکاری و مشکلات زندگی می‌شود. این مشکلات زمینه کشیده شدن به سمت این دیدگاه‌ها را تشدید می‌کند و به نوعی بی‌انگیزشی و بی‌توجه‌ای به ارزش‌های جامعه را به وجود می‌آورد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: جوانان به ویژه دانشجویان به دلیل وقت آزاد بیشتر نسبت به دیگر اقشار، حس کنجکاوی، روحیه لطیف، اطلاعات بیشتر و فرصت بیشتر در برخورد با دیگر فرهنگ‌ها و همچنین کمبودهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پتانسیل بیشتری جهت گرایش به این‌گونه افکار دارند.
*نمی‌توانیم جوانان را از هر شناختی نهی کنیم
وی ادامه داد: به جای اینکه در سطح جامعه نسبت به فرهنگ‌های دیگر عکس‌العمل‌های حذفی را بشناسانیم جوانان را با حقیقت و واقعیت موضوعات آشنا کنیم، زیرا دانشجو خودش می‌تواند بین خوب و بد تمایز قائل شود. معتقدم اکثریت جوانان ایرانی به سمت فرهنگ اسلامی- ایرانی گرایش دارند زیرا بیشتر دوران زندگی خود را در معرض تربیت اسلامی- ایرانی بوده‌اند لذا سعی کنیم در مواجهه با دیدگاه‌های مختلف بدون حب و بغض برخورد کنیم. وی به نگاه دقیق و کارشناسانه به دنیای امروز تأکید و خاطر نشان کرد: نمی‌توانیم جوانان را از هر شناختی نهی کنیم بلکه سعی کنیم آنان را آگاه کنیم، الگوسازی مناسب می‌تواند شرایط مطلوبی‌تری را برای جوانان به وجود آورد. مقصر اصلی کیست؟ سعید شریعتی مزینانی کارشناس علوم اجتماعی به معادل واژه نیهیلیسم در فارسی به معنای هیچ‌انگاری و نیست انگاری اشاره و خاطرنشان کرد: این تفکر که با نام نیچه گره خورده، می‌تواند در سطوح و لایه‌های مختلف فلسفی و هستی شناختی مابعدالطبیعی، معرفت‌شناختی، اخلاقی و سیاسی معانی متفاوتی را دارا باشد.
وی با یادآوری این مطلب که این نوع گرایش‌ها عموماً در بین لایه‌های جوان اتفاق می‌افتد، اضافه کرد: اگر بخواهیم به دنبال دلیلی بگردیم باید به نظام اجتماعی اشاره کنیم. قبل از آن باید مشخص کنیم که چه تعریفی از نظام اجتماعی داریم. نظام به معنی حکومت و نهادهای رسمی در جامعه نیست بلکه منظور نهادهای فرهنگی و اجتماعی کننده در جامعه هستند سازمان‌هایی که وظیفه‌شان انتقال معانی (در یک تلقی کلی) به جامعه است.
شریعتی خاطرنشان کرد: وقتی که نظام اجتماعی نمی‌تواند انجام مناسک دینی را توجیه کند فرد با این سؤال مواجه می‌شود که چرا باید آن‌ها را انجام دهد و در بین برخی از افراد نوع دیگری از دینداری جایگزین می‌شود و یک نوع دینداری شخصی، تجربی و حسی به وجود می‌آید و فرد بر مبنای فهم خود از دین، عمل می‌کند.
وی اظهار کرد: وقتی سؤالاتی برای فرد در زندگی به وجود می‌آید از این دست که نقش دین در زندگی چیست؟ اساساً چرا باید دیندار بود؟ مگر نمی‌شود بدون دین هم خوب زندگی کرد؟ باید توجه داشت که نظام فرهنگی نتوانسته نقش دین را به جامعه بپذیراند. در نیهیلیست نامیدن این افراد مراقب باشیم شریعتی با بیان اینکه باید دید کسانی که خود را هیچ‌گرا می‌دانند آیا واقعاً براساس مبانی این تفکر، هیچ‌گرا به شمار می‌آیند یا نه، اظهار کرد: برخی از افراد نسبت به سیستم‌هایی که فعلاً موجود است بی‌باور یا بیگانه می‌شوند. در اینجاست که باید میان نیهیلیسم منفعل و نیهیلیسم فعال تفکیک قائل شویم. در نیهیلیسم منفعل، پوچی به همه زندگی و هستی فرد سیطره می‌یابد و فرد پوچ‌گرا هیچ بدیلی را برای سیستم موجود نمی‌یابد. وی با بیان اینکه باید میان نقد و هیچ‌انگاری تمایز قائل شویم یادآور شد: باید در نیهیلیست نامیدن این افراد مراقب باشیم، زیرا برخی افراد باورشان را به یک موضوع خاص از دست می‌دهند به طور مثال فردی باورش را به دموکراسی از دست می‌دهد و یا کسانی از جامعه حاضر نیستند از طریق نظام‌های رسمی به انجام برخی شعائر اخلاقی در جامعه بپردازند؛ من در مورد اینکه این افراد را نیهیلیست بدانیم تردید دارم. وی در ادامه به نیهیلیسم فعال اشاره کرد و افزود: در این نوع تفکر از پوچ‌گرایی، فرد به شیوه زندگی سیاسی اخلاقی و یا ارزشی موجود بی‌باور می‌شود و در صدد ایجاد نوعی نظام بدیل برای نظام موجود برمی‌آید. در خصوص عوامل گرایش به نیهیلیسم، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی مشهد با بیان اینکه باید دید معانی و ارزش‌ها چگونه در جامعه بازتولید می‌شوند، عنوان کرد: در هر جامعه‌ای چارچوبی از معانی و قواعد عمل وجود دارد که در جامعه مذهبی مانند جامعه ما بیشتر از مذهب نشأت می‌گیرد. البته باید پرسید که چطور می‌شود افرادی از جامعه باورشان به آن چارچوب‌ها را از دست می‌دهند؟ در پاسخ باید گفت مسئله این است که چارچوب‌ها و معانی ارزشی در جامعه و در میان نسل‌های مختلف بازتولید نشده است. ریشه این بی‌باوری را باید در درونی نشدن ارزش‌ها بدانیم.
وی ادامه داد: در این جاست که ریشه این بی‌باوری را باید در درونی نشدن ارزش‌ها در شخصیت فرد دانست و زمانی که فرد نقطه ارجاعی در رفتار، مناسبات و قضاوت‌ها برای خود نمی‌یابد همه این معانی برای فرد فرو می‌ریزد. باید این نکته را در نظر داشت که یکی از کارکردهای دین توجیه و توضیح است، به این معنا که به طور مثال دروغ نمی‌گوییم چون راستی را موجه می‌دانیم. وی با اشاره به اندیشه لائیک و بی‌باوری و نیهیلیسم مذهبی تأکید کرد: البته باید توجه داشت که یک فرد لائیک ممکن است به لحاظ مذهبی لائیک باشد اما در حوزه اجتماعی یک شخصیت کنشگر و فعال باشد.
در واقع لائیک بودن می‌تواند تنها یک وجهی از زندگی فرد باشد. وی به دلایل دیگر هیچ‌انگاری اشاره کرد و افزود: برای جامعه‌ای در حال تغییر مانند جامعه ما که تجربه تحولات عمیقی را دارد و در معرض جهان‌های فرهنگی متفاوت قرار می‌گیرد، تماس با دیگر فرهنگ‌ها گاهی باعث زیر سؤال رفتن باورهای فرد می‌شود. در این صورت سیاستگذاران فرهنگی باید به موضوعاتی از قبیل آئین‌ها و کیش‌های جدید مانند شیطان‌پرستی اندیشه‌های لائیک و نیهیلیسم حساس باشند.
شریعتی تصریح کرد: اساساً با تحلیل تاریخی این تفکر در می‌یابیم که هیچ‌انگاری می‌تواند تعبیری کاملاً اجتماعی و دارای ریشه‌های جامعه شناختی باشد. بنابراین نوع تربیت افراد در این تفکر بسیار مهم است، همچنین نقش محل‌های اجتماعی از جمله خانواده، مدرسه، محل زندگی نهادهای مذهبی مانند مسجد و کلیسا و … آموزش و پرورش و رسانه شایان توجه است. ?

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۲:۳۰ ب.ظ

دیدگاه


+ نُه = 14