ريشه کني بي سوادي زمينه قدرتمند توسعه فرهنگي

آیا دستگاه های هم مسئولیت ریشه کنی بی سوادی در استان به سامان هستند

آیا دستگاه های هم مسئولیت ریشه کنی بی سوادی  در استان به سامان هستند

علی رزم آرای
گروه فرهنگی : اشاره: از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. مع الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‏ کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم. و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته ‏کننده، برای مبارزه با بی سوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاءا… در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد…. امام خمینی (ره).سوادآموزی و توسعه¬آموزش از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون یکی از ارکان اصلی و بنیادین این انقلاب بوده و سپس یکی از سرفصل های مهم سیاست¬های راهبردی نظام اسلامی به¬ شمار آمده¬است. تأسیس سازمان نهضت سواد آموزی از سوی امام راحل(ره) و اطلاق اصطلاح فرایندمحور ِنهضت بر آن، حاکی از فوریت و ضرورت سودآموزی و ریشه کن شدن آن در کشور بوده و هست. امروزه نیز با توجه به تغییرات بی¬شمار در چهره نظری و عملی موضوع آموزش و سواد، در جهان و نیز تغییرات متأثر از آن در سطح کشور، این موضوع از چالش برانگیزترین موضوعات توسعه کشور، حداقل در سال¬های بعد از جنگ تحمیلی بوده است. ارائه مدل¬های مختلف، چالش¬های مختلف قومی و مذهبی خصوصا ً در مناطق محروم و مرزی ( روستایی و شهری) نسبت به رویکرد سوادآموزی و فرایند آموزش، عدم استحکام روابط بین سازمان و پیگیری در گستره تعهد و مسئولیت ¬مشترک تعیین شده بر مبنای برنامه¬های مختلف¬توسعه و سندچشم انداره، مشکلات اعتباری و نیز موضوع قرائت¬های مختلف از وظایف تعیین شده سازمان¬ها و دستگاه¬های دخیل در امر سواد آموزی و آموزش از جمله موانع وچالش¬های پیشرو در خصوص مبارزه با بی¬سوادی و توسعه آموزشی، تاکنون بوده¬است.در این بین سیستم آموزشی کشور یعنی نهاد آموزش و پرورش که هیچ¬گاه و از هیچ¬گونه تلاشی، به دلیل ذاتی بودن امر آموزش در شاکله سازمانی آن، جهت جریان¬سازی در خصوص ریشه کنی بی¬سوادی، فروگذار نکرده است اما در برهه¬های مختلف، گرفتار نابسامانی¬های سازمانی دستگاه¬های هم¬تعهد و هم¬مسئولیت در امر مبارزه با بی¬سوادی بوده و خود نیز در رکود روابط بین سازمانی وامانده¬است.استان آذربایجان¬غربی و کلانشهرارومیه نیز به دلیل واقع شدن در جغرافیایی محروم و مرزی، از گذشته¬های دور با معضل بی سوادی از نزدیک و درعمق درگیر بوده¬است. این استان از جمله مناطقی است که از حیث آمار در توسعه انسانی به دلیل پایین بودن شاخصه¬های اصلی آن ( یعنی آموزش، درمان و رفاه عمومی یا سطح سواد، بهداشت و سرانه درآمد) متأسفانه در رتبه¬های بسیار پایین قرار دارد. به گفته فریدون سیدمصطفوی مدیرکل آموزش و پرورش استان و نیز هوشنگ عطاپور، مدیر کل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری آذربایجان غربی، این استان جزو پنج استان بیسواد کشور است و طبق آخرین پالایش آماری، آمار بیسوادان در سطح استان ۱۸۳هزار نفر برآورده شده¬است. در همین راستا زمانی تقریبی برای ریشه کنی بی¬سوادی در استان در حدود ۵ سال برآورده شده است.این در حالی است که اخیرا یک تفاهم¬نامه همکاری در امر سوادآموزی فی مابین ۱۳ دستگاه اجرایی استان و اداره کل آموزش و پرورش منعقد گردیده است. که باتوجه به پیشینه نه چندان مطلوب تعاملات بین سازمانی در استان، معطل ماندن این سند تفاهم نامه¬ای و فراموش شدن آن دور از ذهن نیست.¬همین امر ضرورت پرداختن به موضوع توسعه آموزشی و سوادآموزی و آسیب¬شناسی وضعیت بغرنج آن در حوزه مدیریت استانی و منطقه¬ای، علی¬الخصوص در چهارچوب روابط بین سازمانی دستگاه¬های درگیر و هم¬تعهد و هم¬مسئولیت را دوچندان می-کند. ¬ چالش¬های موجود بر سر راه ریشه¬کنی بی¬سوادی: چالش¬های موجود بر سر راه ریشه¬کنی بی¬سوادی را می¬توان در نبود بانک اطلاعاتی مناسب و کامل از افراد بی سواد و کم سواد در کشور، بی تمایلی در میان بی سوادان به آموزش، شناسایی نشدن گروه¬های آموزش ناپذیر مانند معلولان ذهنی و جسمی، کندذهن¬ها و … در گروه¬های سنی مختلف، پایین بودن انگیزه در میان آموزش¬یاران و غفلت سازمان نهضت سوادآموزی در این مورد، ورود کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه¬ی بی¬سوادان، تعصبات قومی و ممانعت از تحصیل دختران در برخی شهرها و روستاها و … خلاصه کرد که از عمده چالش¬های مطرح شده در مسیر ریشه کنی بیسوادی از سوی کارشناسان حوزه¬ی آموزش و پرورش و سوادآموزی است. شایان ذکر است که این موارد به یک باره و یک سویه به کلیت نظام آموزشی کشور و استان باز نمی¬گردد که در عمده¬ی موراد، موضوعات بین سازمانی بوده و فعالیت پراکنده و هم¬عرض دستگاه¬ها و ارگان¬های مختلف دولتی علت اصلی ماجرا است!
علل و عوامل موثر در بی¬سوادی: علل و عوامل متعددی در بیسوادی موثرند؛ پژوهشگران و صاحب نظران کمبود بودجه را یکی از مهمترین دلایل بیان نموده و معتقدند برای رسیدن به هدف مورد نظر باید بودجه آموزشی تا چند برابر افزایش پیدا کند. همچنین به نظر می رسد که نهضت سوادآموزی کارکرد اولیه خود را از دست داده است پیشنهاد می شود ادغام آن در آموزش و پرورش جهت ایجاد هماهنگی بیشتر و بالا بردن کارآیی مورد بررسی قرار گیرد زیرا در شرایط فعلی انگیزه نهایی آموزش یاران استخدام در آموزش و پرورش است.عامل تعین کننده دیگر در این قضیه پدیده نامبارک فقر است. طوری که خانواده های فقیر و کم درآمد در روستاها و حاشیه شهرها کمترین انگیزه را برای با سوادکردن بچه ها دارند زیرا تأمین زندگی مادی مهم ترین خواسته ی آنهاست. بنابراین کودکان را از همان ابتدا جهت کمک به تأمین هزینه های خانواده به جای مدرسه به محیط کار می فرستند.این در حالیست که در جامعه ی شهری بحث پیشی گرفتن میزان ورود دختران به دانشگاه نسبت به پسران آن قدر شدت گرفته که گاهی منجر به تدوین قانون سهمیه بندی جنسیتی شده است، در مواقعی دیگر بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان و دانشگاهیان نسبت به آن واکنش نشان داده اند گرچه این عکسل العمل قابل درک می باشد اما انتظار می رود این گروه ها نسبت به موضوع پیشین نیز حساسیت و موضع گیری داشته باشند.پدیده دیگری که به امر بیسوادی دامن زده و آنرا تشدید نیز می¬کند عقب ماندگی بعضی از مناطق است؛ آمارها نشان می-دهند بیشتر بیسوادان کشور در استان¬های مرزی مانند سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی وجود دارد. به عقیده ی صاحب نظران چاره، توسعه¬ی همه جانبه این مناطق است، طوری که فاصله امکانات و برخورداری از زندگی در مرکز و پیرامون به حداقل برسد. وگرنه در به همان پاشنه خواهد چرخید. می¬دانیم که مبحث توسعه در جهان کنونی اجتناب¬ناپذیر و هدف عمومی کشورها شده است.
کشور ما ایران نیز در دو دهه¬ی اخیر گفتمان توسعه دانایی محور را به عنوان سیاست رسمی خویش مدنظر قرار داده است که در آن مقوله دانش و آموزش مهارت ها اهمیت بسزایی دارد. با توجه به اینکه توسعه ی یک جامعه، ملاک های روشن و علمی دارد که هر کشور به تناسب ارزش ها و بافت داخلی خود می تواند آنها را به کار گرفته و اساس پیشرفت جامعه خویش قرار دهد.
امابه طور یقین مسیر هر جامعه برای پویش به سمت توسعه از کانال ریشه کنی بیسوادی و بالا بردن نرخ سواد و سطح سواد گذرخواهد نمود. امروزه نگاه کسانی که در جهان به دنبال رشد، توسعه و اصلاحات هستند، ابتدا به آموزش و پرورش معطوف می¬شود و استحکام پایه¬های یادگیری و تعلیم و تربیت را مورد توجه قرار می¬دهند. دیگر روش سنتی آموزشی پاسخگوی جهانی که به سمت توسعه¬ی روافزون فن آوری اطلاعات می¬رود، نیست ونیاز به برنامه ریزی¬های فوری و متهورانه برای سازمان¬های آموزشی احساس می¬شود.از سوی دیگر تلاش¬های نظام آموزشی ایران در رشد و توسعه ی سوادآموزی قابل ستایش است اما اکنون در دنیای سرعت و دانش تقاضا برای نیروی انسانی تحصیل کرده و متخصص بیش از پیش احساس می¬شود و با سرعت زیادی در حال افزایش است.بنابراین رساندن نرخ بی سوادی به کمترین میزان ممکن بوده و تربیت نیروهای تحصیلکرده از مهمترین راهکارهای تسریع کننده دراین مسیر بوده و پاسخگوی بخشی از خلاء های عامل انسانی در این زمینه خواهد بود. ایران با داشتن جایگاه نه چندان خوب ۱۲۰ در بین ۱۷۸ کشور، رتبه چندان مناسبی در لیست ندارد. کشورمان از نظر نرخ باسوادی در خاورمیانه، پس از کشورهایی همچون قطر و بحرین و در میان همسایگان بعد از جمهوری آذربایجان و ترکیه قرار دارد. این جایگاه در خور نام ایران با تمدن کهن و قدمت چندین هزار ساله¬ی تاریخی نیست! سخن آخر اینکه با توجه به موارد گفته شده و بر شمرده شده پیرامون آسیب¬شناسی و تبین معضل بی¬سوادی و ریشه¬کنی آن در استان و در کشور و نیز عملیاتی شدن برنامه¬های مدون طرح شده در این مسیر که در کلیت اجرایی خود هم¬طرازی و عملکرد سازمان¬های هم¬تعهد و هم¬مسئولیت از سازمان آموزش و پرورش استان تا استانداری و … را می¬طلبد، ریشه¬کنی بی¬سوادی به سامان مساعد و اجرایی خود نخواهد رسید!

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۵:۵۲ ق.ظ

دیدگاه


× 6 = پنجاه چهار