آیا تحصیل تنهاراه فرار از بدبختی است
گروه اجتماعی: این روزها اگر نگوییم تمامی خانواده ها، حداقل درصد قابل توجهی از آنها به نوعی درگیر مساله اشتغال فرزندان تحصیل کرده شان هستند. دیگر همه می دانند فارغ التحصیل بیکار بودن چه دردی است.تا همین چند سال پیش تحصیل در دانشگاه و داشتن حداقل مدرکی از آموزش عالی، مزیتی بود که بسیاری به داشتن آن افتخار می کردند و بسیاری هم برای برخورداری از موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب، درس می خواندند.آن روزها شعار بسیاری از افراد این بود »راه فرار از بدبختی تحصیل است«. ورود به دانشگاه و تحصیلا ت عالیه، تضمینی بود بر یافتن شغل مناسب و ازدواج موفق.اما این روزها; این روزها این آرزوهای نه چندان بزرگ تبدیل به سرابی شده که حتی پیش از انتخاب رشته ، فرد را وادار می کند در درجه اول بازار کار را بسنجد و در نهایت علا قه خود را!تعداد افرادی که به رغم میل و علا قه خود در یک رشته دانشگاهی تحصیل می کنند کم نیست. نگاهی به دور و اطراف حکایت ازواقعیت تلخی دارد که گریبانگیر نسل جدید دانشجویان شده.اگر هم در این میان دانشجویی براساس علا قه دست به انتخاب رشته زده، نگرانی از نیافتن بازار کار در ترم آخر خود را به وضوح نشان می دهد.دانشجو، سر در گم میان دو راهی تحصیل در رشته مورد علا قه یا در نظر گرفتن بازار کار مرتبط با رشته دانشگاهی، در نهایت با یک معضل مواجه می شود; »بیکاری«. مسئله بیکاری یکی از ویژگیهای کشورهای جهان سوم است. در این کشور ها بیکاری بصورت حاد دیده می شود یعنی برای افراد زیادی که شایستگی و استعداد کار کردن دارند کار فراهم نیست. برای اکثر مردم ، بیکاری وضعیت خوشایندی نیست زیرا فاقد کار بودن هنگامی که شخص به آن نیاز دارد و نداشتن منابع لازم برای گذراندن یک زندگی رضایت بخش، علاوه بر سختی مادی رنج روحی به همراه می آورد.تحقیقات نشان می دهد از میان خیل کثیر فارغ التحصیلا ن دانشگاه در بین آقایان در تهران و شهرهای بزرگ، مسافرکشی و کار در آژانس نخستین مقصد شغلی فارغ التحصیلا ن بیکار محسوب می شود.کارشناسان بر این باورند که اشتغال فارغ التحصیلا ن در حرفه ای نامتناسب با مدرک تحصیلی هر قدر هم که درآمدزا باشد به نوعی بیکاری محسوب می شوددر حالیکه کارشناسان بر این باورند که اشتغال فارغ التحصیلا ن در حرفه ای نامتناسب با مدرک تحصیلی هر قدر هم که درآمدزا باشد به نوعی بیکاری محسوب می شود.امروز، با یک واقعیت غیرقابل انکار روبه رو هستیم و آن این است که نظام آموزشی ما در سطوح آموزش و پرورش و آموزش عالی بیمار است و باید مسئولا ن دولتی و نمایندگان مجلس به فکر انقلا بی در این نظام آموزشی باشند.هزینه های اقتصادی بیکاری درجامعه به عنوان یک چالش بزرگ اقتصادی تا حد زیادی شفاف، آشکار و قابل محاسبه است، در حالیکه نتایج غیراقتصادی و بعبارت دیگر معنوی بیکاری معمولا مخفی است و به راحتی نیز قابل محاسبه نیست. نتایج بررسی ها نشان می دهد که بیکاری مهم ترین عامل فقر در ایران است. حدود ۶۰ درصد از خودکشی ها در ایران بطور مستقیم با مساله بیکاری در ارتباط است. فقدان فرصت شغلی مناسب برای قشر تحصیل کرده و نخبگان جامعه ایران موجب بروز معضل فرار مغزها شده است. برکسی پوشیده نیست که نیروی کار آسیب پذیر ترین عامل تولید است و در صورت از دست رفتن یا آسیب دیدن دیگر قابل جبران نیست. به گزارش فارس، نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه در ادامه به اقدامات انجام شده توسط دولت ایران برای مبارزه با بیکاری در سال های گذشته اشاره کرد و افزود: دولت ایران اقداماتی همچون آموزش حرفه ای، تاسیس پایگاه داده های اطلاعات، اعتبارات یارانه ای و تخصیص مستقیم بودجه به برخی بخش های اقتصادی که از بیکاری بیشتری رنج می برند را در پیش گرفت، ولی تاکنون این اقدامات نتایج مختصری به همراه داشته است.در بیشتر کشورهانظام آموزش چه در مقطع متوسطه یا دانشگاهی با اهداف خاصی طراحی شده که مهمترین آن ارتباط با مراکز کارآفرینی و بنگاههای خدماتی و تولیدی یا کانونهای تحقیقاتی است، دانشگاه در کشورهای پیشرفته به گونهای طراحی نظام تحصیلی خود میپردازند که ورود به آن چندان دشوار نیست، اما خروج از آن، کار هر کسی نخواهد بود، این وضعیت بویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی بیشتر دیده میشود. دانشجوی تمام وقت پس از فارغالتحصیلی به سطحی از مهارت میرسد که توانایی پذیرش مسوولیتهای تخصصی را دارد، در حالی که در ایران، دانشگاههای داخل نهتنها با مراکز و بنگاههای خدماتی، تولیدی، کارآفرینی و تحقیقاتی ارتباط اندکی دارند، بلکه ضرورت این ارتباط هم احساس نمیشود. شاید به همین خاطر دانشگاههای داخلی از نیاز روز جامعه بیخبرند و در بیشتر موارد، مهارت دانشجویان دردی از بازار کار دوا نمیکند و بسیاری از کارفرمایان، دانشآموختگان تازهوارد را افراد بیتجربهای میدانند که از سپردن امور تخصصی به آنان ابا دارند.نگاه کارشناسی دیگری افزایش سطح تحصیلات را به معنی افزایش تقاضا برای ورود به بازار کار قلمداد میکند که در صورت نبود یا کمبود فرصت شغلی و عدم پاسخگویی به جمعیت مشتاق ورود به بازار کار، سرخوردگی اجتماعی در میان جوانان افزایش مییابد.نهایتا هنوز بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو و نیازهای آتی بازار کار تناسب و هماهنگی وجود ندارد. ادعای مسئولان وزارت علوم و سیاستگذاران نظام آموزش عالی این است که براساس رسالت تعیین شده این وزارتخانه مسئول ارتقای آگاهی و سطح تحصیلات عمومی است و نمیتوان به صرف کمبود فرصت شغلی، افراد را از ادامه تحصیل بازداشت. که افراد میتوانند با ادامه تحصیل در دانشگاه در انجام وظایف خود موفقتر باشند، به طوری که یک مادر با تحصیلات لیسانس از مادری با میزان تحصیلات سیکل در انجام وظایف مادری موفقتر است. در حالی که نگاه کارشناسی دیگری افزایش سطح تحصیلات را به معنی افزایش تقاضا برای ورود به بازار کار قلمداد میکند که در صورت نبود یا کمبود فرصت شغلی و عدم پاسخگویی به جمعیت مشتاق ورود به بازار کار، سرخوردگی اجتماعی در میان جوانان افزایش مییابد.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۸:۳۰ ق.ظ