آموزش زبان‌ها مادری فرهنگی سرمایه‌ای است که وقتی به ما رسید آسمان ترکید …!

آموزش زبان‌ها مادری فرهنگی سرمایه‌ای است  که وقتی به ما رسید آسمان ترکید …!

سنبله برنجی
سرمایه‌ی پاسداشتنی و میراث جاودانه‌ی فرهنگی هر ملتی فرهنگ و زبان و ادبیات آن مردم است و مهم‌ترین وظیفه وزارت آموزش و پرورش حفظ هویت ملی و پاسداری از میراث فرهنگی است و ضرورت ایجاب می‌کند این مهم همواره جزو وظایف اصلی و تعریف شده‌ی آن وزارتخانه تلقی گردد و با لطایفی خاص صیانت از سرمایه‌ی فرهنگی را در میان افراد جامعه ترویج داده و پاسداران فرهنگی را تحسین و ترغیب نماید. اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با صراحت بر آموزش زبان‌های قومی و محلی در کشور تأکید می‌نماید و آموزش آن را در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد گذاشته، ولی این قانون تاکنون اجرایی نشده، موضوعی مهم و در عین حال حیاتی که تاکنون اندک بهایی به آن داده نشده تا تعمداً به ورطه‌ی فراموشی سپرده شود، اما جای بسی امیدواری است که جناب آقای روحانی رئیس جمهور منتخب مردمی به یکی از وعده‌های انتخاباتی خویش وفادار ماند و فتیله‌ی امیدی نوشعله را در قلوب اقوام مختلف روشن ساخت و ثابت کرد به صورت جدی پیگیر این مسأله غامض است تا قومیت‌های کشور از آموزش زبان مادری بی بهره نمانند.
ایران مهد تمدن‌های باستانی و پرآوازه است. فرهنگ کهن برآمده از این دیار غنی همچون فرش مخملینی فریبنده و هزار رنگ و هزار نقش را می‌ماند که در عین شگفت‌انگیزی دل را می‌برد و عقل را مبهوت می‌سازد. هر عقل سلیم و با انصافی اعتراف می‌کند مردم این سرزمین هنرپرور به درازای تاریخ کهنسال خویش که با غرور و تفاخری ستودنی در هم آمیخته شده است در سده‌های طولانی فرهنگ‌های غنی و پربار، آیین‌ها و باورهای کهن، گویش و زبان‌ها و قومیت‌های مختلف را تقویت نموده تا موجب بالندگی پایدار این سرزمین زرخیز گردند و در فتح کرسی‌های افتخار آفرینی جهانی نقشی به سزا ایفا نمایند. «زبان» یکی از ارکان مهم اجزای زندگی تلقی شده و نشانگر تفکرات و رفتارهای جوامع انسانی است. هر فردی هر قدر که به زبانی غیر از زبان مادری تسلط داشته باشد، اما زبان مادری را بهتر درک می‌کند و این زبان مهم‌ترین و حیاتی‌ترین شیوه‌ی ارتباطی برای بیان احساسات، هیجانات و اضطرابات و عواطف قلبی است که بر زبان جاری می‌گردد. زبانی که هر فرد در نخستین گام گویشی در زندگی برای اولین بار به آن تکلم نموده و ارتباط کلامی را برقرار ساخته است. کمتر کسی را می‌توان یافت که ادعا کند در زندگی روزمره از صحبت کردن به زبان مادری لذت نمی‌برد، مگر افرادی که از خود بیگانه گشته و از نظر فرهنگ درونی تهی گشته‌اند تا بنا بر مصلحت‌های کاذب و ناگفتنی به جهت استحاله شدن در جامعه‌ای که آرزوی هم رنگی با افرادی که هویتش را نفی می‌کنند زبان مادری خود را انکار می‌کند. زبان مادری زبانی است که با ضرب آهنگ تپش گوش آشنای قلب مادر عجین شده و حلاوت آن توسط عشقی ناب قطره قطره با شیره جان مادر آمیخته شده و در کام حریص فرزندان ریخته شده است.
چندی پیش در خبرها شنیدیم سرپرست آموزش و پرورش، یکی از اولویت‌های اصلی خود را آموزش زبان مادری در مدارس معرفی کرده است.
هر چند این خبر نیز مانند خبرهای دیگری که سوژه ساز می‌شوند و پس از مدتی که در جامعه جا افتاده شدند فروکش می‌کنند نظرات مخالف و هم‌سویی را برانگیخت و سوژه‌ی داغی به دست مخالفان و موافقان و بالاخص رسانه‌ها داد تا هر صاحب نظر و چه بسا ناواردان بسیاری در این حیطه داد سخن سر داده و نظرات آگاهانه و ناآگاهانه خود را به دور از اندیشه به پی آمدهای مثبت و منفی آن به خورد مردم دهند، اما اگر این وعده‌ی تقریباً محال با عبور موفقیت آمیز از هزاران فیلتر سلیقه‌ای من درآوردی و بهانه‌های بنی اسرائیلی همراه گردد و مجوز اجرایی پیدا کند می‌تواند به یکی از مهم‌ترین، ماندگارترین و تاریخی‌ترین یادگاری‌های اقدامات درخشان و در عین حال فراموش ناشدنی دولت یازدهم تبدیل گردد، چرا که آموزش زبان مادری با توجه به تأکیدات نهادهای بین‌المللی و منابع علوم تربیتی اگر درست و به جا با آموزش‌های صحیح همراه گردد قادر خواهد بود نقشی پر رنگ و مهم در جنبه‌های فرهنگی، جاذبه‌های اجتماعی و روحیات فردی درخشان دانش‌آموزان ایفا نماید.
جدیدترین تحقیقات فرهنگی و اجتماعی نشان می‌دهند زبان مادری با توجه به قدرت نفوذ فوق‌العاده ای که دارد قادر است باعث رشد، بالندگی، ترقی و تجلی در میان افراد و تداوم سرمایه‌های فرهنگی را فراهم آورد و همین بررسی‌ها نشان می‌دهد افرادی که از داشته‌های فرهنگی بالایی در جامعه برخوردارند ابتدا هویت شخصیتی و اجتماعی مطلوبی کسب می‌نمایند و در صورت تداوم موجب جا‌یابی و جاافتادگی مطلوب آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه‌های بهینه زندگی در جامعه می‌گردند و رعایت این مسأله حتی در دراز مدت زمینه ساز افزایش کیفیت آموزش در مدارس می‌شود و دانش‌آموزانی که دارای سرمایه‌های فرهنگی بهتری هستند موقعیت اجتماعی بالاتر و هویت تثبیت شده‌تری در آینده خواهند داشت چرا که تأثیر این فرآیند بر دانش‌آموزانی که قادر به برقراری ارتباط با زبان دوم نیستند در دراز مدت غیر قابل انکار است. آموزش به زبان مادری قدرت یادگیری در میان افراد را افزایش می‌دهد و در نهایت موجب تقویت آموزش و ارتقای اعتماد به نفس در مدارس می‌گردد. کارکردهای مهم آموزش و پرورش توجه به ابعاد تربیتی دانش‌آموزان است که اگر هم‌زمان و همراه با آموزش زبان مادری باشد زمینه ساز رشد فرهنگی و ارتقای خودباوری و اطمینان به توانایی‌های فردی در مدرسه و جامعه را پدیدار خواهد ساخت و این نکته از نظر روانی می‌تواند به رشد روانی کودکان کمک‌های شایان توجهی ارائه نماید.
صاحب نظران علوم تربیتی کشور نسبت به آثار مثبت آموزش زبان مادری در مدارس به خوبی آگاهند و همین نکته می‌تواند این طرح پیشگامانه را به عنوان یکی از امیدوارکننده‌ترین طرح‌های آموزش و پرورش معرفی نماید و در صورت خوش‌بینانه تر وزارت آموزش و پرورش به دور از نگاه سلیقه‌ای با پشتیبانی از مراکز دانشگاهی معتبر زیرساخت‌های کافی و لازم برای اجرایی شدن این طرح بلندپروازانه و در عین حال جنجال برانگیز را مهیا سازد.
ایران از جمله کشور‌های معدودی است که خوشبختانه تنوع قومی و زبانی آن، نه تنها باعث بروز اختلافات حادی در میان اقشار و سطوح مختلف جامعه نشده بلکه همه نخبگان علمی و ادبی اقوام با همکاری و همدلی به پیشرفت ادبیات و زبان رسمی کشور کمک‌های شایسته‌ای ارائه نموده‌اند.
از جمله این همراهی‌ها؛ تبریز از دیرباز مأمن افتخار و غرور ترک زبانان بوده است و در عین حال اولین‌های بسیاری به پیشرفت ایران زمین هدیه نموده، در همان حال از کانون‌های مهم ادب و زبان فارسی به شمار آمده که در مقبرة‌الشعرای آن بیش از چهارصد شاعر فارسی‌سرای بلندآوزاه از جمله اسدی توسی، ظهیر فاریابی، قطران، مانی شیرازی، شاپور نیشابوری، همام تبریزی، انوری و… غنوده‌اند.
کشور ما همواره دارای تنوع بسیار بالای زبانی، قومی و فرهنگی بوده که مردمان ساکن آن به بیش از ۵۰ زبان و صدها گویش محلی متفاوتی صحبت می‌کنند و هویت‌های محلی ــ قومی آن متشکل از گروه‌های بزرگ چند میلیونی انسانی بوده و هویت ملی تماماً یکپارچه و یکدستی نداشته، همین روند اجازه نداده، هویت ملی ایرانیان یکپارچه و صرفاً از خلال یک زبان تعریف واحدی داشته باشد.
زبان‌شناسان، زبان را یکی از ارکان اصلی فرهنگ قلمداد می‌کنند.
با این حال در میان زبان‌های این گستره‌ی پهناور به جز زبان فارسی، دیگر زبان‌ها گاه به حاشیه رانده شده‌اند که رویه‌های اتخاذ شده‌ی نادرست، آن‌ها را خواه و ناخواه به مسیر افول و زوال رانده است. اما متقابلاً تمایل و حتی اصرار بعضی قومیت‌های ایرانی به حفظ زبان محلی خود به صورت تحسین برانگیزی تأمل‌ساز و مایه غرور و مباهات است که متأسفانه تمرکز چندین دهه بر زبان ملی و در سایه قرار گرفتن زبان‌های اصلی آسیب‌های جبران ناپذیری به پیکره‌ی فرهنگ‌های بومی وارد کرده است. از سوی دیگر میل به زبان‌های جهانی نیز بستر ساز صدمه سازی به هویت ملی گردیده است.
زبان فارسی در طی قرون تبدیل به زبان رسمی ایرانیان شده و اقوام ایرانی منکر نیستند که هم وطنانشان در درازای تاریخ کهن خویش با هر زبان، هر دین، هر باور، قومیت نژادی مکتوبات قلبی و ذهنی و علمی خود را به آن نوشته، اشعار نغزی سروده و نثرهای ماندگاری با آن به رشته تحریر درآورده‌اند و بیشترین پالایش اندیشه ساز خود را با زبان رسمی کشور بر زبان جاری ساخته‌اند و برای اینکه نوشته‌ها و مستنداتشان مخاطب عام داشته باشد فرهنگ خود را با قالب زبان فارسی درآمیخته و با رسم‌الخط فارسی نگاشته‌اند. از نظامی گنجه‌ای تا شمس تبریزی و خاقانی شروانی تا اوحدی مراغه‌ای و قطران تبریزی تا استاد شیرین سخن، »شهریار شعر و ادب ایران« و هزاران فرزانه دیگر در طول سده‌های طولانی، زبان فارسی را غنا بخشیده و آن را ترقی داده‌اند تا آنجا که روز تولد شهریار نامور تبریزی، شاعر ترک سرای آذربایجانی مزین به »روز پاسداشت شعر و ادب فارسی« گشته است چرا که همواره ادبیات غنی ایران وامدار اقوام گوناگون ایرانی خصوصاً ترک زبانان بوده، هست و خواهد بود.
در سده‌ی اخیر از جنبش مشروطیت به این‌سو به مدد قلم‌های فرهیخته هزاران نویسنده، پژوهشگر متبحر و مدد مترجمان کوشا و شعرای فرهیخته و زبردست، با بهره‌وری از پیشینه غنی و پربار این دیار، فارسی به یکی از زبان‌های پویا در زمینه دانش و فناوری تبدیل شده است.
آشکار است اسناد، مکاتبات، متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط مرقوم شود، اما استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است؛ لذا در کشور عزیز ما هیچ گاه و هیچ کجا به کار گیری زبان مادری ممنوع نبوده و حتی همه شبکه‌های استانی، برنامه‌هایی با مضامین زبان و گویش‌های محلی روی آنتن می‌برند. (که در سال‌های اخیر شاهد اقدامات بسیار کم‌رنگ و بحث برانگیزی در این حیطه بوده‌ایم) همان طور که نقش تمدنی و وحدت‌بخش زبان فارسی انکار ناپذیر است به همان اندازه نیز نمی‌توان منکر شد نقش گویش‌ها و زبان‌های دیگر این سرزمین در حکم پشتوانه‌ی تمدنی پربار موجب فاخرتر شدن ادب فارسی گشته و فرهنگ ایرانی را پر رنگ‌تر جلوه گر ساخته است.
همان طور که قانون اساسی صراحتاً تأکید نموده »آموزش زبان مادری« ضروری، شایسته و بایسته کهن سرزمین ایران است و طبیعی است که هر ایرانی نیز به پیروی از قانون مقدس اساسی کشور موظف به حمایت و دفاع از این اصل است اما بایدهای امروزی حکم می‌کند این اصل قویاً، قلباً و زباناً از طرف مخالفان و موافقان برای ابراز احترام به تمام قومیت‌های ایرانی به رسمیت شناخته شود.
امروز هر کسی که سعی در کوک کردن ساز مخالف دارد انگشت اتهام را به سوی این نکته اشاره می‌رود که اگر »آموزش به زبان مادری« جدی گرفته شود خواه و ناخواه زبان فارسی به کنار رانده خواهد شد اما این ادعاهای واهی بنی اسرائیلی مخالف نص صریح قانون اساسی است؛ چرا که آموزش همگان باید به زبان فارسی صورت بگیرد و در کنار آن ادبیات زبان‌های دیگر نیز آموزش داده شود تا کودکان ما در آینده گرفتار معضلاتی نباشند که نسل ما با آن‌ها سر در گریبان است.
چگونه ممکن است فردی ترک، کرد و گیلک و … باشد و نتواند زبان اصلی و مادری خود را به آسانی بخواند یا بنویسید؟ آیا این معضل غامض مایه‌ی شرمساری نیست که فردی به زحمت بسیار قادر به خواندن و نوشتن متون فرهنگی قومی و اجدادی خویش باشد؟ و…! در فرجام قویاً تأکید می‌نمایم »آموزش زبان مادری« در کنار زبان فارسی که زبان رسمی، تمدنی و دیوانی است، خواسته‌ای به ?حقی است که به جد باید مورد احترام همگان قرار گیرد…

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۶:۱۱ ق.ظ

۱ نظر

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 
  1. 0

    ما آموزش به زبان مادری نیاز داریم نه آموزش زبان مادری.

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 

دیدگاه


− شش = 3