آموزش بدون دغدغه پرورش نوعی فرزندکُشی است

آموزش بدون دغدغه پرورش نوعی فرزندکُشی است

امید خزانی
گروه فرهنگی: از لحظه‌ای که به زوجی بشارت می‌دهند به زودی پدر و مادر خواهند شد آرمان‌ها و آرزوهایی در ذهن آنها بارور می‌شود. این آرمان‌ها و آرزوهای رنگارنگ روز به روز بزرگ‌تر و فربه‌تر می‌شوند و خیلی زود با مفهومی به نام ” آموزش” گره می‌خورند. اما آن‌چه امروزه با رضایت والدین در جامعه ما به نام ” آموزش” جریان دارد در واقع نوعی “فرزندکُشی” است. از نگاه روان شناختی، هوش عاطفی کودک ۸ یا ۹ ساله باید در کنار خانواده پرورش یابد، اما نظام آموزشی امروز این کودک را ۱۲ ساعت در شبانه روز، در محیط مدرسه و دور از بستر خانواده، تحت آموزش های فشرده قرار می دهد؛ آموزش هایی که حتی به فرض کاربردی بودن، روح کودک را آزرده می_کند و شادابی کودکی اش را از او می‌ستاند و حداقل قربانی این روند از بین رفتن خلاقیت اوست.
مخاطب این مقاله صرفا مدیران تصمیم ساز نیستند؛بلکه والدین مخاطب اصلی این نوشتارند. آنچه امروز در نظام آموزشی ما در جریان است در قالب نوعی رقابت آموزشی اتفاق می افتد که والدین در آن نقشی اساسی ایفا می کنند. به فرض اجتناب ناپذیر بودن ساختار”رقابت ” محورمدارس این رقابت قابل تفکیک و تعدیل است. اگر ۱۲ سال حضور فرزندمان در مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را به یک رقابت ورزشی مثل “دو و میدانی” تشبیه کنیم، این رقابت قطعا با توجه به بازه زمانی طولانی آن از نوع دو سرعت نخواهد بود و در قالب دو ماراتن ملموس تر است. وضع فرزندان ما در دوران تحصیل شبیه به وضع دوند? ماراتُنی است که قرار است مسیر ۴۲ کیلومتری مسابقه را بپیماید و به خط پایان برسد.
تصور کنید این دونده برای پیمودن چنین مسافت طولانی که مستلزم برنامه‌ریزی ، تمرین و استقامت بالاست تمام توان و انرژی خود را مثل یک دونده دو سرعت در ۸۰۰ متر اول با سرعت بالا مصرف کند. بی شک چنین دونده‌ای قادر نخواهد بود این مسیر طولانی را به سلامت به پایان ببرد.
در ده? گذشته ساعات آموزشی به ویژه مدارس غیرانتفاعی کشور با شیب زیادی افزایش پیدا کرده و این روند در مدارس ابتدایی روندی نگران کننده یافته است. برخی مدارس دولتی نیز با مدارس غیردولتی وارد عرص? رقابت شده اند و در اکثر مناطق شهر کودکان مقطع ابتدایی طی ساعات نسبتا طولانی در مدارس محبوس می شوند.اگر به این ساعت‌ها مدت زمانی را که کودک در مسیر مدرسه تا خانه است، اضافه کنیم این زمان به ۱۰ الی ۱۲ ساعت نیز افزایش پیدا می کند حال آنکه برخی والدین پا را فراتر گذاشته و فرزندانشان را در مناطق خاص که بسیار دور از محل سکونت‌شان است، می‌فرستند و رفت وآمدی چندین ساعته را به فرزندشان تحمیل می‌کنند.
خوشبختانه ساعت های تحصیل اجباری درغالب مدارس دولتی با استانداردهای جهانی اختلاف زیادی ندارد و در طول یک سال تحصیلی دانش اموزان مدارس ابتدایی دولتی در ایران ۹۱۰ ساعت آموزشی–با احتساب ساعت های فوق برنامه- را می گذرانند که از متوسط اتحادیه اروپا -۷۵۹ ساعت-کمی بالاتر است. قسمت غم‌انگیز و فاجعه‌بار این مبحث که شاید بتوان به جرات عنوان “فرزند کُشی” به آن داد، در مدارس ابتدایی غیرانتفاعی ایران رخ می دهد که در اغلب آنها ساعات آموزشی برای یکسال از ۱۲۷۵ ساعت تجاوز می کند و عموم خانواده ها به دست خود در رقابتی بی منطق و احساسی فرزندانشان را به این مراکز می سپارند که اختلاف فاحشی با استاندارد های جهانی دارند. کافی است مدت زمان آموزشی فوق را با کشوری مثل فنلاند –با متوسط ۶۰۸ ساعت در سال- و کره جنوبی با مدت زمان ۶۱۲ ساعت در سال مقایسه کنیم و به عمق فاجعه پی ببریم.آمار و ساعت های آموزشی فوق به فرض فراهم نمودن معلمان آموزش دیده و شرایط عاری از اضطراب برای کودکان است و حال آنکه اگر شرایط تنش زا و مدرس های کم تجربه را -که بر برخی از مدارس ابتدایی غیرانتفاعی حاکم اند- به ساعت های آموزشی طاقت فرسای فوق اضافه کنیم می توان تصور کرد که چه فشار شدیدی به کودکان ۷ تا ۱۱ سال در مدارس غیرانتفاعی کشورمان تحمیل می شود.
جالب است آمار ساعت های حضور کودکان در مدارس ابتدایی غیر انتفاعی ایران از ساعتهای آموزشی کشورهای صنعتی برای دانش آموزان دوره دبیرستان با متوسط ۹۰۷ ساعت در سال هم بیشتر است در حالیکه توانایی کودکان ابتدایی با نوجوانان دبیرستانی قابل مقایسه نیست.
آیا ساعات طولانی حضور در مدرسه مفید است؟
مطالعاتی که در کشورهای مختلف در زمینه ساعات حضور دانش آموزان در مدارس انجام شده است نشان می دهد که دانش آموزانی که ساعات کمتری در مدارس حضور دارند عملکرد بهتری در آزمون های مهم بین المللی از خود نشان می دهند. به گزارش روزنامه تلگراف انگلستان در تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۶ با استناد به گزارش سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه اروپا و کشورهای صنعتی (OECD) در ۳ کشور نروژ، کانادا و فنلاند که دانش آموزان ۶ ساعت یا کمتر در مدرسه حضور دارند به نسبت سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی که ساعات بیشتری در مدرسه هستند ، نتایج بهتری در آزمون_های مهم بین المللی کسب کرده اند. بنابراین با توجه به یافته های علمی، ساعت های آموزشی بیشتر نه تنها لزوما به توانایی و یادگیری بیشتر ختم نمی شود بلکه ممکن است نتایج بدی به ویژه در بین کودکان مقطع ابتدایی به همراه داشته باشد. موضوع مهم دیگری که در کشور ما کمتر شناخته شده است سندروم کمبود تمرکز ADHDاست که نوعی نارسایی ژنتیکی است که در برخی کودکان باید شناسایی شود.
نوع خفیفی از این سندروم موسوم به “کمبود تمرکز بعد از نهار” وجود دارد که اغلب کودکان را که بعد از خوردن ناهار در کلاس مجبور به آموزش می شوند تحت تاثیر قرار می دهد و یادگیری آنها را به شدت کاهش می دهد.آن چیزی که در ساعات انتهایی آموزش روزانه برای کودکان اتفاق می_افتد cramming یا همان “چپاندن اطلاعات ” است و نه Learningیا همان یادگیری. آنچه امروز کشور ما در زمینه آموزش بدان دچارشده است یادآور حکایت ۱۷ باب هفتم گلستان سعدی است که در سفری همراه جوانی بود که در ظاهر علوم جنگاوری و زورآوری را آموزش دیده بود اما در اولین تجربه عملی عرصه را به وقاحت تمام می بازد. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از عصر ایران، با توجه به بررسی های تطبیقی فوق و نتایج تحقیق های علمی منتشر شده، تاثیر ساعات طولانی آموزش بر یادگیری دانش آموزان به ویژه کودکان مخرب است. نظام آموزش که متشکل از خانواده و نهادهای تصمیم ساز دولتی است باید همواره در نظر داشته باشند که کودکی نباید دوران محبوس شدن در مدرسه باشد و پرورش انسان سالم و شاداب از نظر روحی و جسمی باید در اولویت قرار گیرد. کودکانی که شادی و شادابی از آنها گرفته شود قطعا در بزرگسالی –فارغ از هر شغلی که انتخاب می کنند- انسان های موفق و سالمی نخواهند شد.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۷:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


2 − یک =