آسیب شناسی موقعیت فرهنگی کلانشهرارومیه

آسیب شناسی موقعیت فرهنگی کلانشهرارومیه

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی:نوشتار زیر در حالی به قلم سپرده می¬شود که نویسنده این نوشتار پیش از این نیز در قامت چندین نوشتار مشابه به موضوع توسعه فرهنگی کلانشهرارومیه در جوار دیگر ابعاد توسعه در ان نظیر توسعه عمرانی و شهری، توسعه اقتصادی و … پرداخته است.
توسعه فرهنگی کلانشهر ارومیه مقوله ای نیست که با تصویب و یا صحبت از احداث یک یا چند پروژه فرهنگی و یا احداث یک یا چند پروژه از این دست به باد نسیان سپرده شود.
با این مقدمه به اصل نوشتار می¬پردازیم: شهرارومیه در یک دوره ۲۴ ساله بعد از جنگ تحمیلی هنوز با ریز و درشت مصائب فرهنگی و جامعه شناختی خود دست به گریبان است. این نوشتار با دیدگاهی کلی نگر به مقوله فرهنگ جمعی و اجتماعی کلانشهرارومیه و نسبت آن با نحوه نگاه مدیریتی مدیران استانی، به دغدغه اصلی خود یعنی مطالبات فرهنگی مردم کلانشهرارومیه خواهد پرداخت.
مقدمه اصلی این نوشتار را با سؤالی آغاز می¬کنیم. جایگاه وموقعیت فرهنگی یک شهررا چه معیارهایی تعیین می‌کند؟ آیا فرهنگ مسلط و هویت اجتماعی اقتصادی یک کشوردرصورت‌های مختلف چه نسبتی با جایگاه ذاتی و تاریخی یک منطقه و شهر دارند؟ به ویژه اینکه آن جامعه کشوری از تنوع فرهنگ، زبان تاریخ و مذهب برخوردار باشد!
به قطع یقین مسیر طرح موضوع فوق از میان زمینه‌ها و بنیان‌های تاریخی و تمدنی یک شهر و یک منطقه (به فرض مثال) گذر خواهد‌ کرد.
یعنی روابط فرهنگی واجتماعی موجود که درحیات شهری یک شهردرجریان است ازیک سرچشمه‌ای تاریخی با نشانه‌هایی ساختاری از تمدن و هنر نشات گرفته‌است.
معماری،ادبیات موسیقی، علوم عقلی و … از شاخصه‌های این ساختار هستند.
به دیگر سخن، هر ساختن و خلقتی (در چهارچوب این جهانی با بعد انسانی) بدون پایه وزیرساخت ممکن نیست. هر بنای رفیعی، از پی و زیرساخت محکم واصولی برخورداراست .
این اصل متوجه تغییرات و تحولات نیزهست. هر تغییری درظاهر منوط به تغییر درباطن و یا همان زیرساخت و پی است.
در مورد کلانشهرارومیه همه چیز به ساختار فرهنگی و موقعیت فرهنگی شهر ارومیه بازمی‌گردد. یعنی فعل حاضر این ساختار در جریان حیات امروزی آن.
سپس نوبت به واکاوی پیشینه این ساختار وعلت‌های وجودی آن و در نهایت همان زیرساخت مورد اشاره برای ساختنی جدید و پرتاب شدن به سوی آینده می‌رسد.
فراموش نشود که همین موقعیت فرهنگی کلانشهرارومیه هویت جمعی و شناسنامه جامعه شناختی آن نیز هست.
یعنی تعیین می‌کند چه اجزا و چه ابزاری در چالش‌های فرهنگی این شهر دخیل هستند. آثار به جا مانده از شخصیت فرهنگی و جو اجتماعی آن را در صورت یکایک اهالی بررسی می‌کند. حتی روان شناسی اهالی ارومیه نیز از این رهگذر استخراج می‌شود و در کل شیوه و نحوه زندگی کردن مردم ارومیه روی نمودار می‌آید و صورت واقعی خود را نشان می‌دهد.
جریان نظم پذیری در کلانشهرارومیه صورت غریبی دارد.
یا شاید بهتراست گفته شود غربت‌نشین‌ترین عامل یک وضعیت سالم فرهنگی درارومیه جریان نظم‌پذیری آن است و نظم گریزی که در مقابل آن، جولان گاه مناسبی در روابط اجتماعی شهر ارومیه یافته است، از پیامدهای ناگوار موقعیت ناسالم فرهنگی دراین شهر است. هرچیزی فرا از بد یا خوب بودن آن قابلیت فرهنگ شدن و هنجارپذیری دارد.
اتفاقاً متن ماجرا همین جاست. داشته‌های فرهنگی ما در شهر ارومیه در حال غرق شدن در عمق بد فرهنگی اهالی و مدیریت محترم آن هستند.
نداشته‌ها جز بعدی ماجراست که حتی در بدو امر تکاپوی برای شناسایی آنها صورت نگرفته است چه رسد به اینکه در مسیر موجودیت آنها گامی عملی برداشته شود.
مسئولین عالی‌رتبه و مدیران بالادستی در ارومیه فراموش کرده‌اند که خود اولین پرچم‌دار ترسیم یک دیدگاه پیرامون موقعیت فرهنگی شهر ارومیه هستند.
خود سکان کشتی را در دست دارند و مسیر نامشخص است. اولین رایحه‌های فرهنگی ازدهان این پدران جامعه شهری ارومیه بیرون می‌آید و جان همگان را می نوازد وای به حال لحظه‌ای که …
در تعیین موقعیت فرهنگی یک جامعه شهری نظیر ارومیه چند مولفه مهم خودنمایی می‌کنند.
اول: نشر کتاب و زمینه‌های وابسته به آن یکی از مهم‌ترین زمینه‌های تعیین موقعیت فرهنگی یک جامعه شهری است.
کتاب ونشر آن وضعیت انتشاراتی و چاپ، کتاب‌خوانی و مطالعه نمایشگاه‌های دائمی و به روز مجموعه‌سازی‌های مبتنی بر محصولات نوشتاری، شهرکتاب،شهر اندیشه و…از جمله این زمینه‌ها هستند.
برد این زمینه‌ها در کلانشهرارومیه تا کجا و دارای چه کیفیت و کمیتی است؟ در این مورد آمارها گویا هستند.
وضعیت سرانه مطالعه، تعداد مراکز نشر و انتشارعمومی کتاب و نحوه گردش محصولات مبتنی بر کتاب و… در ارومیه خود نشان از اصل ماجرا دارد.دوم: اگر جنبه نوشتاری مطبوعات را در حوزه کتاب هم محفوظ بدانیم درمورد مطبوعات نیزهمین وضعیت قابل مشاهده است.
مطبوعات بزرگ‌ترین پایگاه جریان سازی فرهنگ وارتقاء آن به شمار می‌آیند به نحوی که هر جریان پیشرو دربدوامردر مطبوعات طرح شده و با سرعت عملی که در حجم و قابلیت نفوذ مطبوعات وجود دارد، در معرض قضاوت افکارعمومی و سنجش آنان قرار می‌گیرد.
بی راه نیست که هر مقوله و مبحث جریان سازی ابتدا در فرم مقاله و تحقیق عرضه شده و سپس در صورت داشتان قابیلت، پرورش یافته و به دیگر حوزه از کتاب تا دانشگاه و… راه می‌یابد و به اصطلاح صورت علمی به خود می‌گیرد. مطبوعات مهم‌ترین عامل در چالش سازی‌های سیاسی، فرهنگی وعلمی و… هستند.
شهر ارومیه مطبوعات چالش ساز کمتر به خود دیده و کارنامه چندان درخشانی از نظر تخصص ندارد. البته اگر تخصص را دکترا و درجه‌ در یک رشته علمی بدانیم مطبوعات ارومیه نمونه‌های خوبی از این دست دارد.
بزرگ‌ترین مشکل مطبوعات ارومیه نداشتن تعامل فرهنگی با متن جامعه و ارکان تصمیم ساز آن است. گرچه تصمیم سازی نیز خود امری تخصصی است و…
سوم: وجود بستر‌های مناسب و اهرم‌‌های عمل و حرکت در یک جامعه شهری از بدیهی‌ترین جلوه‌های مناسبات فرهنگی در آن است. فضاهای فرهنگی فرا از فرم سازه‌ای خود در معماری و حیثیت وجودی از این نظر، مهم‌ترین اماکن در ایجاد روابط و تعاملات فرهنگی، هنری علمی و… هستند.
تبادل نظرو فکر، ایجاد فرصت برای دیده شدن در جمعیت هم‌علاقه و هم‌توان در بین قشرهای مختلف سنی علی الخصوص جوانان در این فضاها ممکن می‌شود.
به ثبوت رسیدن جریان‌های مختلف هنری و دل‌مشغولی‌های حاصل از آن، دراین بسترسازی‌ها به انجام می‌رسد. در کلانشهرارومیه پارک‌ها که جلوه‌ای دیگر از تعاملات اجتماعی شهر را به نمایش می‌گذارند، با زیرپا گذاشتن این تعاملات به رقیب بی بدیلی برای نداشته‌های فرهنگی از نظر فضا و امکان تبدیل شده‌اند.
تخلیه درون انباشته جوانان کلانشهرارومیه وحتی‌اهالی‌محترم‌آن، به همراه چالش‌های دودی در پارک‌های کلانشهرارومیه و قهوه خانه‌های آن، جایگزین ممتازی برای فرصت دیدن شدن و تبادل نظر در فضاهای فرهنگی شده‌اند.
البته معضل بی‌کاری وعدم اشتغال‌زایی تبدیل به دغدغه همگانی شهر‌هایی مانند کلانشهرارومیه شده‌است که با توجه به تکرار موکد آن فقط مورد اشاره قرار می‌گیرد تا خورده نگیرند که این نوشتار قصد لا‌پوشانی این حقیقت را دارد که جوانان ما از بیکاری بی‌عاری گرفته‌اند حال آنکه بیکاری بیماری است نه بی‌عاری.
کلانشهرارومیه صف‌های دارازی وطولانی در داخل و بیرون مطب پزشکان محترمش و بیمارستان‌های خصوصی و دولتی اش می‌بیند. وقتی صبح و عصردرخیابان‌های پزشک خیز ارومیه در حال عبور‌و‌مرور هستیم یا گذرمان به بیمارستان یا درمانگاهی می‌افتد، لحظه‌ای بیندیشیم که این حجم از بیمار و بیماری از کجا و چگونه قد علم کرده است؟
در کلان‌شهر‌های دیگر صف تئاتر و سینما و کنسرت موسیقی و… بلند و شوق انگیز‌تراز صفوف کلانشهرارومیه است! چرا ؟

نوشته شده توسط admin در جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


2 × = شانزده