- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -
آذربایجان مظلوم
Posted By admin On بهمن ۸, ۱۳۹۳ @ ۶:۳۲ ق.ظ In اجتماعی | No Comments
قسمت سوم
اصغر فردی
گروه تاریخ:تبریز ایالات دیگر ایران را پوران خود میداند و حالیه سرش به حسرتخواری خیوه و خوارزم و بخارا و دربند وهرات گرم است و پاس پارس و سپاهان و کردستان و ایلام و خوزستان را چندین میدارد که اگر در اهواز هوا گرم شود تبریزی را گلاب عرق بر جبین مینشیند و از روحالجمادی که بردالعجوز در خراسان وزاند، تبریزی نزله میشود.باری، در ۲۸ آذرماه سالجاری، این جمعخام دلسوخته پیشگفته بر بام »ارومیه« نوبتی کوفتند. از سر بیتجربتی، رشته کار سمینار را به دست دکترا گرفتهای از باکو سپردند که این محفل را محمل تطهیر خود گزیده و در تلاش دست و پا کردن اعتباری به دانشنامهاش، در پیشگاه نوشعوبیان دانشگاهی چه پشتکها که نزد. او که خود شاید از پیشینه و دیرینه واقعات و حادثات بیخبر و حتی از درک عنوان مراسم (فراق) عاجز بود ـ چندان که در مراتب استغفار و انابهاش گفته ـ گویا برای اعتلای کیفیت! همایش! دست به دامن هماش ارومیاش ـ که قضا را کاسهلیس نوشعوبیان است ـ شده و زمام به دست او داده که او نیز کام دل بستاند و ارباب متفرقون خود را به این همایش! بخواند. ناگاه این »شب ادبی فراق« با هجوم ترکستیزان پانآریانیست به کودتای فرهنگی ـ سیاسی جمعی از نوشعوبیان بئسالبدل گشت. نام نامی شاعرانی فحل، سینهسوخته، دردمند و دردفهم که از اردبیل و مراغه و تبریز آمده بودند و اصولاً میبایست صاحبان اصلی مراسم میبودند، در فهرست سخنرانان که در مجلس پخش شد، درج نشده بودند. (البته شاعران شناختهشده و ترکیگوی ارومیه که شرف میزبانی آنها را بود، یا هیچ دعوت نشده بودند یا به هر دلیلی که بر بنده مجهول است در آن مراسم نبودند). پس از ملاحظه غرض ترتیبکنندگان این تعارض، به منظور اندک نزدیک کردن جلسه به هدف و عنوان سمینار، نسبت به حضور شاعران اصرار ورزیدیم تا قدری از هدف منطقی، توسط آنها تأمین شود.برنامه به وجه ناشیانه و بیسابقهای ـ که به میدان نمایش و رجزخوانی سیاهیلشگر شبیهتر بود تا مراسم ادبی ـ تاریخی فراق ـ پشتاپشت هم چیده و دستچپان شده بود و بر هر کس ?? دقیقه که در عمل ناگزیر به ۱۰ دقیقه رسید و پیداست که در ۱۰ دقیقه مجالی بر بحث علمی پیشبینی نشده بود و مطابق هدف که همانا سمریزی و سموموزانی بود، تدارک شده بود که هر خطیبی چند جمله تحریکآمیزی براند.در زمره قلیلی دانشوران مهمان، تهراننشینانی، از زرتشتیشده و آئین دروغین مهر برگزیده و از مکتب مهر رمیده و هواپیمای ایرانی به امر روسان ربوده و عمری مستغفر سر به پای شاه سوده و روحفرسوده و دکترهای اقتصاد روانپریشی چند جمع شده بودند.
اورمیه که بلاگردان ایران بوده و سالی از تب و تعب و رنج و شکنج نیاسوده، جور »جلو«ها برده و زهر تیغ »یئنیچری«ها خورده و آماج یغمای »آندرانیک«ها مانده و »سیمیتقو«ها از ملک رانده، این بار شاهد و متحمل لاطائلات مهمانانی بود که بر آنان درس میهندوستی و ایرانستائی و همگرائی و افتخار به آتشپرستی دروغین دیرین میدادند و با انکار زبان مادری و اهانت به هویت قومی این مردم امتحان ایرانیت داده را سعی بر شرمندگی از توحید و ولایت و اسلامیت و مفتخر به ثنویت آتشپرستی میکردند. فرزانگان فراخوانده شده بیهیچ توجهی بر عنوان و محورهای اجلاس، با نقض غرض، جاهلانه یا متجاهلانه، یکنسق و یکصدا به غثیان افکار پوسیده خود برپلاس نخنمای سخنان یاوهتار و لاوهپود پرداختند.مقصود طراحان این اجلاس ـ که هر ذهن نسبتاً سلیمی با شنودن عنوان »همایش تاریخی ـ ادبی فراق« آن را درمییابد ـ ارائه پاسخی ایرانمدارانه بر تحرکات قفقازی در ساختن »ادبیات حسرت« از سوی فرزند گمگشته ایران بود که در قالب اشعار و بیانات حسرتناک راستین از جانب مام میهن گفتهاید و فراقنامه ایران از زبان آذربایجانیان طی شود؛ اما اجلاس به چراگاه شکمسیران نصیحت تبدیل شد که گوئی مهلت اجارهنامه آذربایجانیان مستأجر در اقامت ایران موجر منقضی شده و آذربایجان و ایرانیان آذربایجانی عن قریبٍ قصد گسستن از ایران و پیوستن به باکو و آنکارا دارند که مشتی غربتی، به پایمردی و وساطت ایران با ارومیه آمدهاند، که خدارا! از ایران پیوند مگسلید که شما خود تا دیروز »فارس« بودید و کیش آتش داشتید و بدین ببالید و زرتشت خود از میان شما برخاسته است (همین ذوات، خود تا پای مفاخره بر زرتشت پیش آمده، مصراً او را نسب به همدان و شیراز و اصفهان و اهواز بردهاند که مبادا این یک، به آذربایجان بماند) و ترکی زبان شما نیست و لغاتی از قبیل »اتاق« و »آقا«و …که ترکی دخیل بر فارسیاش میانگاشتید نیز فارسی است و بنگرید به فلان »کارنامک« و بهمان »یسنا« و …ترهاتی از این دست که پیدا کنید رابطهاش را با موضوع اجلاس، یا به قول آنها همایش!آن دیگری که در ستیزه با ترکان شهرهآفاق است و ۴۰سال در جهت جبران پیشینه عضویت در تشکیلات افسران حزب توده، آمیزش با فرقه دموکرات آذربایجان، پناهندگی سیاسی و مهاجرت به باکو و تحصیل در انستیتوی مارکسیسم ـ لنینیسم چلهای درازآهنگ گذارده و در گرمابه ساواک آب غسل و کفاره سیئات را ذراعی هم از سر گذرانده است، در سخنرانی خود که دور از صمیمیت تلقی میشد گفت: »کمترین حق هر قومی است که به زبان خود کتاب و مدرسه داشته باشد«. ایرانیان ترک اگر در اثر چنین نسخهپیچیها و چنان اظهاراتی که به منظور تحریک و ایجاد مطالبات قومی طرح میشود، آن تمنیات و توقعات را بورزد، آنگاه معروض چه تعرضاتی خواهند شد؟ تا حال که توسط هیچ ترکی از چنان تریبونی چنین توقعی مطرح نشده، آذربایجان را در شُرْف جدائی قلمداد میکنند، وای اگر از پس امروز بود فردائی!یکی دیگر از همین زمره مشوشان و اندیشناکان تجزیه آذربایجان! با همان هوشمندی سیاسی! و خودرائی رائج و دائر در اینگونه افکار که خود را مهتر از دیپلماتهای وزارت خارجه میانگاشتند، با تمثیل ناشیانه »تشکیل اتحادیه اروپا« ـ گوش شیطان کر ـ همان الگو را برای اتحاد با آذربایجان قفقاز پیشنهاد کرد.
سردار »بنیاد نیشابور« (باز،بجوئید ارتباطاش با »همایش ادبی ـ تاریخی فراق« را) در مدت کمتر از ۱۰ دقیقه خود به رکلام (آگهی تبلیغاتی) کتابهای منتشره بنیاد تحت سروری خود در باره آذربایجان ـ چنانکه افتد و دانی ـ صرف کرد.جوانی که در اقتفاء سیره و سیاق پیرانش مشق ملیگرائی را با ترکستیزی آغاز کرده بود، با نقلی از مهدی بازرگان که: یکی از آفات قیام ۵۷! تبدیل رکن »ملت« به »امت« بود، بارها معاندانه از تلفظ نام مبارک و تسمیه راستین »انقلاب اسلامی ایران« اعراض و امتناع کرده و به اصرار، عبارت مجعول »قیام پنجاه و هفت« را از دمِ سُردش صادر میکرد. او پروانه و داریوش فروهر را ـ با تأکید به عنوان»شهیدان راه ملیت و آزادی« ـ تجلیل کرد و تشویقی از جانب استادانش نقد کرد.سخنران کهنسال دیگری ـ قضا را حین ریاست این نویسنده بر اجلاس ـ توسن کرسی را زیر ران گرفت و دقائقی را چندانکه خطبه در تحمید و توحید میخواند و فصلالخطاب از قران (نعوذبالله) میآورد، به تلفظ جملاتی نامأنوس ـ گویا از سرودههائی باستانی! ـ تلف کرد و پس از نیایش به این زبان جنی و یأجوجی و نمایش دین و دانش خود، مردم آذربایجان را مخاطب کرده و درست در ۱۴۰۰مین سالگرد ایمان ارومیان به اسلام (بنگرید به رویدادهای سال بیست و یکم هجری ـ فتح آذربیجان ـ تاریخ طبری) گفت: شما افتخار کنید که آتشپرست بودهاید و هماینک نیز نگاهبان آتشاید و باز همان نقلهای جمشید و هوشنگ و فریدون و …سخنران به بهانه نقل چیچستی زادگاه زردشت نیمساعتی را به نشر و تبلیغ افکار ثنوی و زردشتی کرد و عالمانه به اتیمولوژی یا احتمالوژی توپونیمها (جاینامها)ی آذربایجان پرداخت و نقل کهنه »اردبیل« و »آرتاویل« کرد که یعنی »بیتالمقدس«و یعنیِ دیگر »شهر مقدس آتشگاه«. او در پایان خطابه خود با آتشناکی و جدیت افسانههای تفرقهافکنانه و سرگیجهخوری را بازگفت و گفت: »بدانید که افراسیاب ترک همواره دشمن ما، یعنی شما! بوده و شما باید این دشمنی را فراموش نکنید«.
پس از ترک کرسی، رئیس جلسه (نویسنده این سطرها) حین جمعبندی و تلخیص گفتار وی که باز مبتنی بر اسطورههای بیبنیان دشمنتراشانه و کینهتوزیآموز بود، گفت که مبادا خصومت شاهنامهای افراسیاب را مشتعل کنیم که دیگری نیز بدر آید و مدح آلپارتونقا (نام ترکی افراسیاب) کند؛ که گوینده از سر جای خود جست و جنجالی در مجلس بپا کرد و دقائقی نیز ایستاده در همان جا افاضه فضیله کرد. (و بکاوید رابطه سخنان این یک خطیب دیگر با موضوع همایش! را).سخنران نورسته و سادهروی دیگری که باز از قضا مشق فُکُل و ترکستیزی را یکجا میکرد، با برآمدی غیرمستبعد با دوران جوش جوانی، نوآموختههای خود را از ماجرای م.ا.رسولزاده و رسمیت تسمیه آذربایجان را تقریر میکرد، حکایت اران و آلبانیا را در پیشگاه درآورندگان و سازندگان و خداوندان این قصص و اساطیرالاولین به شور و شعف خواند، چندانکه از مغیبات میگفت. نوبت به مْد روز تنبیه و توبیخ حکومت و تقبیح وزارت خارجهاش رسید و با بلغور دادههائی نیمپخته و ناآموخته از شبکههای ماهوارهای ترکیه، مدرسهسازی فتحالله گولن! و حزب حرکت ملی ترکیه! در سرزمینهای شوروی پیشین را، به مثابه تهدیدی بر امنیت ملی ایران! یادآور شد و به سیاق ترجیعبند، ناله بوفکورانه »آذربایجان به زودی از ایران جدا خواهد شد« و »نگذاریم که آذربایجان جدا شود« و »مبادا که جلسه آتی فراق را در فراق آذربایجان از ایران برگزار کنیم« و »باز هم میگویم آذربایجان از ایران جدا میشود« و آذربا… و آذر… و آذ.. (بجوئید رابطه با موضوع مجلس را!)تقریباً همه شاعران ترکیگوی مجلس ـ جز یکی دو ـ با شعوری شاعرانه عنوان را فهمیده و درخور موضوع »همایش ادبی فراق« شعر خواندند که به قول قدمای معاصر، نطقشان گویا!صاحب این قلم از ابتدای ملاحظه فتنه، استنکاف خود را به طراحان اصلی اجلاس ابلاغ و جلسه را ترک کرد، که در اثر اصرار مبتکران صادق، اما فریبخورده مراسم، به منظور جبران حیله کارورزان محتال آن و تعدیل فضای فتنهآلود (به تعبیر خود برگزارکنندگان اصلی) و تقریب و القاء تناسب با موضوع اجلاس دورافتاده از هدف و منقضالغرض، برای جمعبندی نُطُقزنیها و پاسخ به اباطیل بیان شده، به عنوان آخرین سخنران، معروض تقاضا قرار گرفت. پس از مذاکرات طولانی و اشارات ارباب ارشد این گروه برگزارکننده، این تصمیم و تغییر، به دبیر همایش! اعلام شد که وی در همین مورد نیز تمردی گستاخانه کرد و مجالی برای تعرض به تعدیل اینجانب تدارک دید. در این فرصت مقرر و معهود فیمابین دبیر و یکی از اعضاء هیئت رئیسه جلسه، وی طی گلایه کوچکی! از اینجانب، گفت که: »باید روشن کنیم که ستیزه را چه کسی شروع کرده و این واقعیات تاریخی و ریشههای دشمنی و آغازگر نباید ناگفته بماند«. منظور این معترض ـ که ترکانه به ما تاخت ـ (چه، از شاخه مادری و همسری ریشه و نسب به »طایفه قشقا« و از شاخه پدری به ایل جلیل »بیات« میبرد و قضا را با این شجره غلیظه، بسیار مستفرس آمده است) »آغازگری فتنه با ترکان عثمانی و ژؤنتورکهاست«؛ که باید به گفت که تقصیر آذربایجان و ایرانیان ترک چیست که این همه ستیزهشان رود؟ این ترک طباطبائی، ما را به سخن گفتن با احساسات نکوهید و با تکرار عبارت »احساسات« و »سخنان احساسی« میخواست که گفتار ما را غیر علمی و احساساتی بخواند. اولاً که در ابتدای خطابه گفتیم که در اثر کولاک عالمانه خطبا، مقاله خود را نمیخوانیم و در بیانات خود قصد نمایش علم نداشتیم که اگر چنین روزی، یومالرهان پدید آید، اوستادان این زمره، میبایست که چون سرعشرخوانان در صفالنعال حلبه دانش ما بنشینند و هزاران ناآموخته و نادانسته را فراگیرند. اگر علم، انتشار اسناد آرشیو وزارت امور خارجه و سازمان اسناد ملی در چند جلد کتاب به روش کتابسازی چسب و قیچی است، که ما آن را نداریم.
رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را/من آن ترکم که هندو را نمیدانم نمیدانم
ادامه دارد
Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir
URL to article: http://www.araznews.ir/%d8%a2%d8%b0%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d9%8a%d8%ac%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b8%d9%84%d9%88%d9%85-3/
Click here to print.
Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.