نقش مالیات در کاهش فقر و فاصله طبقاتی
گروه اقتصادی:در سال های اخیر دولت ها برای تامین هزینه های خویش می کوشند از منابع مختلف درآمدی بهره مند ش دولت از طریق استقراض (وام ها اعم از داخلی یا خارجی) و بخش دیگر از اموال و بهره برداری از منابع طبیعی و تصدی اعمال انتفاعی (مانند فروش برق و گاز) و درآمد حاصل از خدمات مختلف (خدمات پستی و حمل و نقل و انحصارات دولتی) به دست می آید. با این حال مهمترین منبع درآمدی دولت از طریق وصول مالیات ها تامین می گردد .
مالیات در واقع بهایی است که افراد در مقابل استفاده از خدمات دولتی می پردازند. بر این اساس افراد باید متناسب با بهره مندی از خدمات دولتی ، مالیات بپردازند . شایان ذکر است که مالیات علاوه بر آن که در تامین هزینه های دولت تاثیرگذار است می تواند نقش ابزاری در سیاست گذاری های دولت نیز ایفا کند که از آن میان می_توان به تخصیص منابع، توزیع درآمد، تشکیل سرمایه و ثبات اقتصادی اشاره کرد.
اصولا دولت ها می توانند از طریق وضع مالیات بر درآمد اشخاص متمکن و طبقات مرفه و صرف هزینه برای بهبود وضع زندگی طبقات کم بضاعت، توزیع درآمد را تعدیل نموده و اعتدال بیشتری از نظر توزیع درآمد بین طبقات مختلف جامعه برقرار سازند. همان طور که قبلاً نیز اشاره شد وضع مالیات فقط برای تامین هزینه خدمات دولتی نیست، بلکه ممکن است بدون این که بر مجموع عواید مالیاتی دولت افزوده شود، دولت از طریق تغییر سیستم و نرخ های مالیاتی موجبات انتقال قدرت خرید از یک طبقه به طبقات دیگر جامعه را فراهم کند .
بدین ترتیب می توان به وضوح مشاهده کرد که سیاست مالی نقش چشمگیری در توزیع درآمد و همسان نمودن طبقات جامعه ایفا می_نماید. عادلانه ترین نوع مالیات که در سال_های اخیر بسیاری از کشورها به آن توجه کرده اند مالیات بر مصرف یا همان مالیات بر ارزش افزوده است.این نوع مالیات به دلیل آن که متناسب با مصرف می باشد یعنی هر چه مصرف بیشتری داشته باشد مالیات بیشتری پرداخت می_کند، عادلانه ترین مالیات محسوب می گردد و تاثیر مستقیمی بر کاهش فاصله طبقاتی در جامعه می گذارد زیرا در طبقات مرفه جامعه به مراتب بیشتر از طبقات کم برخوردار آن می باشد و در نتیجه مالیات بر مصرف قشر ثروتمند بیشتر از قشر کم درآمد است.مباحث مطرح شده نیز می_تواند از دیدگاه اسلام هم مورد مطالعه قرار گیرد. بدین معنی که دین مبین اسلام تاکید ویژه_ای به پرداخت مالیات های اسلامی از جمله خمس و زکات داشته است و افراد متمکن و غنی را موظف به پرداخت آن کرده است . از نظر اسلام ، اعتقاد به آخرت و اصالت دادن به آن چارچوبی برای مصرف شخص مسلمان پدید می آورد که آن را به عنوان قالب مصرفی خود در پیش خواهد گرفت .تأثیر این نگرش در رابطه با دنیا و آخرت بر مصرف این است که مسلمان نمی تواند به بهانه مالکیت بی چون و چرای خویش بر اموال و دارایی هایی که در دست دارد بدون هیچ گونه قید و بند و به هر نحوی ، آنها را در جهت تأمین لذت های شخصی به کار گیرد زیرا در تعالیم و آموزه های دینی، مخصوصاً در دین مبین اسلام در خصوص استفاده از امکانات و منابع خدادادی ، توصیه های فراوانی شده است.
از آن جایی که منابع تولید ،کمیاب و نیازهای بشر فراوان است لذا باید کوشید تا ابتدا ضروری_ترین نیازهای بشر تأمین شود . بر اساس احکام شریعت آن دسته از افرادی که تنها استطاعت مالی آنها در حد تأمین نیازهای ضروری است موظف به پرداخت خمس و زکات نبوده و در واقع از این نوع مالیات ها معاف هستند .بررسی های فوق نشان از این امر دارد که با به کار بسستن اجرای صحیح مالیات های متعارف از یکسو و مالیات های اسلامی (خمس زکات و …) از سوی دیگر می توان جامعه را به سمت و سویی سوق داد که در آن فاصله طبقاتی به کمترین حد خود رسیده و همسطحی در مصرف کالاهای ضروری میان آحاد جامعه برقرار گردد.در حال حاضر اساس کشورداری ترقی، پیشرفت و ارائه خدمات به مردم در کشورها دریافت مالیات است که امری طبیعی و براساس سیاست مالی است که در برخی کشورهای صنعتی جهان ۹۰ تا ۹۸ درصد بودجه عمومی از طریق مالیاتها، تامین میشود و مردم نیز هیچگونه واکنش منفی در برابر پرداخت آن به دولت بروز نمیدهند. مالیات در واقع به نوعی هزینه اجتماعی است که افراد یک جامعه در راستای بهرهوری از امکانات و منابع در کشور موظف به پرداخت آن هستند تا تواناییهای جایگزین این امکانها و منابع فراهم شود. از آنجا که ابزار و امکانهای دستیابی به درآمد و سودها را دولت فراهم ساخته، مردم نیز با پرداخت مالیات در واقع بخشی از درآمدهای خود یا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی را به دولت پرداخت میکنند.
با وجود این که حدود یک قرن از ایجاد نظام مالیاتی در ایران میگذرد ولی هنوز هم نمی_توانیم ادعا کنیم در کشور با نظام مالیاتی درست و کارآمدی روبهرو هستیم. یکی از مشکلاتی که در کشور با آن روبهرو هستیم بحث فرار مالیاتی است که به عقیده کارشناسان یکی از دلایل عمده آن وجود مشکلات اقتصادی در جامعه است. یکی از مهمترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاستهای مالیاتی پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است. این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاستهای مالیاتی صدمه وارد میکند. به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود. قوانین مالیاتی در کشورهای پیشرفته منطبق برنیازهای آن جوامع است که کارشناسان قبلا با کارهای کارشناسی آنها را دریافتهاند، برخلاف کشور ما که تدوین قوانین مالیاتی بیشترجنبه سیاسی دارد تا اقتصادی. این که چه میزان از بودجه در کشور ما براساس مالیات بسته میشود، به لایحه بودجهای که دولت تقدیم مجلس می کند، بستگی دارد. از آنجایی که ایران یک کشور نفتخیز است بنابراین دارای درآمدهای نفتی هستیم و این سهم نفت باعث میشود نرخ مالیات در کشور ما با کشورهایی که مانند ما نفت و گاز ندارند، تفاوت زیادی داشته باشد. در این خصوص دکتر مهدی تقوی، اقتصاددان به »قانون« میگوید: در ایران بیشتر هزینههای دولت از طریق نفت و گاز تولید میشود.
برای این که ببینیم در نظام مالیاتی چه میزان از بودجه بر اساس مالیات بسته میشود، باید به بودجهای که دولت به مجلس میدهد، نگاه کنیم و ببینیم چند درصد سهم به مالیات اختصاص داده شده و چه میزان به درآمدهای دیگر که درآمدهای خالصه دولت هستند که از طریق همین نفت و گاز و غیره به دست میآید. حال اگر با کشورهای اروپایی مقایسه شود، مشاهده میشود که در آن کشورها سهم عمده درآمد کشور از مالیات تامین میشود در حالیکه در ایران، عربستان و کشورهای نفتخیز بخش عمده درآمد دولت از نفت و گاز تامین میشود.
همانطور که میدانید در کشورهای پیشرفته مالیات سهم عمدهای از درآمدهای دولت را تشکیل میدهد ولی به نظر میرسد که در ایران به دلیل عدم وجود نظام مالیاتی منسجم، دولت باید به فکر کسب درآمد از راههای دیگر باشد. در این خصوص از او میپرسم چنانچه درآمد مالیاتی دولت به هر دلیلی کاهش یابد، چه اتفاقی میافتد؟ وی پاسخ میدهد: »دولت از چهار طریق میتواند کسب درآمد کند؛یکی درآمد خالصه که همانطور که گفتیم از طریق نفت و گاز و منابع زیرزمینی بهدست میآید. دیگری درآمد مالیاتی که ارگانها و شرکتهای تولیدی باید موظف به پرداخت آن شوند. حال اگر مالیات و درآمدهای خالصه نتوانند هزینههای دولت را تامین کنند، به درآمد استقراضی رو میآورد یعنی اوراق قرضه چاپ میکند. اگر این طریق هم جواب ندهد و کفایت نکند، به مالیات نوع چهارم میرسیم که مالیات پولی است یعنی دولت از بانک مرکزی درخواست میکند پول جدید چاپ کند تا بتواند آن پولها را خرج کند. بنابراین در صورت کاهش درآمد مالیاتی، دولت میتواند از هر کدام از این روشهای ذکر شده برای کسب درآمد، استفاده کند«.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۵:۵۹ ق.ظ