گروه اجتماعي: مواجهه مداوم با اين اخبار و اطلاعات، در کنار اتفاقهايي که در واقعيت ميبينيم و چيزي فراتر از شرايط عادي و شبيه زندگي روزمره و هرروز ما نبوده است، هر فرد عادي را ميتواند دچار بحران اضطراب و ناتواني در فعاليتهاي عادي کند.
اين درحالي است که واکنش و تاب آوري افراد مختلف در اين شرايط غيرمترقبه، متفاوت است.
در جامعه امروز و بهخصوص در کشور ما، با توجه به حجم بالاي اخبار منفي و شايعاتي که مدام به اين اخبار دامن ميزنند، در حالت عادي هم فشار عصبي و اضطراب عمومي جامعه شايد بيشتر از حد معمول باشد. مواجهه مداوم با اين اخبار و اطلاعات، در کنار اتفاقهايي که در واقعيت ميبينيم و چيزي فراتر از شرايط عادي و شبيه زندگي روزمره و هرروز ما نبوده است، هر فرد عادي را ميتواند دچار بحران اضطراب و ناتواني در فعاليتهاي عادي کند. اين درحالي است که واکنش و تاب آوري افراد مختلف در اين شرايط غيرمترقبه، متفاوت است.در همين راستا، اميرمحمد شهسواراني، روانشناس و جامعهشناس گفت: يکي از بحرانهايي که در زندگي بشري رخ ميدهدکه در حوزههاي روانشناسي و جامعه شناسي به آن تروما ميگويند، بحث اخبار استرس زا و شرايط غيرعادي و حوادث ناگوار و تبعات آن است. اين مساله به عنوان يک آسيب مطرح ميشود، يکي از مسائل عمده، آسيبهاي رواني ناشي از اخبارو شرايط ناگوار و حوادث پيرامون آن است. به طور معمول افراد يکي از مسائل و درگيريهايي که در شرايط غيرعادي، مانند آنچه پيرامون وقوع يک جنگ روي ميدهد، دارند، آسيبهاي رواني ناشي از آن است که اينها را در دسته بندي اختلالات استرس پس از آسيب يا پس آسيبيptsd دسته بندي ميکنند.
اختلالات پس از آسيب
او با اشاره به اختلالات پس از آسيب، گفت: يک سري اختلالاتي هستند که به علل استرس زاي رواني براي فرد ايجاد ميشوند و به نوعي اينها واکنشهاي پس از واکنش حاد به استرس محسوب ميشود. استرسي به فرد وارد ميشود، فراتر از توان ذهني، عصبي، شناختي و جسمانياش، هم بعد جسماني و هم بعد عصبي مغزش را دارد و هم بعد تصور و تجربههاي پيشين و هم بعد شناختي، منظورم ساز و کارهاي پردازش مغز فرد براي حلاجي است. به اين معنا که از نظر بيولوژيک بدنش نميتواند اين استرس را تحمل کند. يعني اينکه بدنش، دستگاه قلب و عروق و تنفساش، نميتواند با اين شرايط کنار بيايد و بنابراين فرد دچار نوسانات و فشار شديد ميشود، در عين حال تعداد تنفساش افزايش پيدامي کند و عمقش کم ميشود، که منجر به قليايي شدن خون ميشود و در اين شرايط فرد دچار حالتهاي حملات وحشت زدگي يا پنيک ميشود. بنابراين برايش اين شرايط ترسناک ميشود.
آستانههاي درد در افراد مختلف متفاوت است
شهسواراني درباره دليلي که اين واکنشهاي جسماني به افراد وارد ميشود، افزود: دليلاش اين است که اين فشار خارج از توان و تحمل فرد است، که اين هم در افراد مختلف متفاوت است. آستانههاي درد در افراد مختلف متفاوت است، به طوري که ممکن است به فردي حرف ناخوشايندي بزنيد و بزند زيرگريه، ولي در مورد فرد ديگري ممکن است حتي برخورد خشونت آميزي داشته باشيد و او واکنشي نشان ندهد. اينها همه بخشي از تواناييهاي بدني است. اما از نظر عصبي هم مشخص شده است که آستانههاي درد افراد مختلف متفاوت است و اينکه فرد تا کجا ميتواند اين درد را تحمل کند و صدايش درنيايد هم متفاوت است.اين روانشناس در ادامه گفت: درکشور ما شايد خيلي از افراد سال 67 را که آخرين بمباران بود را به ياد ندارند.
نزديک 36 سال گذشته است و جمعيت تا 39 سال ما، با توجه به اينکه معمولا خاطرات ذهني از دو سال و نيم و سه سال به بعد در مغز باقي ميمانند، تا آن سال خاطرات باقي ماندگي ندارند و اگر فردي ادعا ميکند که خاطرات قبل از دو ونيم سالگياش را به ياد ميآورد، تخيل و پردازش خودش است، درکنار داستانهايي که والدينش يا اطرافيان برايش تعريف کردند. افراد تا 38سالهاي که در کشور ما هستند، تصوري از جنگ ندارند.
لزوم کنترل و پيش بيني شرايط
اين جامعهشناس با بيان اينکه با چه راههايي ميتوان اين استرسها را کاهش داد، گفت: بايد دو سيستم کنترل و پيش بيني را اعمال کند. سيستم کنترل يعني اينکه من ميتوانم پيامدهاي اتفاقي که افتاد را کنترل کنم و جهت را برگردانم به سمتي که خودم و عزيزانم را حفظ کنم. حتي از طرف سازمان ملل هم تاکيد شده است که افراد دورههاي دفاع شخصي را ببينند، تا بتوانند فشارها و استرسهاي رواني ناشي از تهديدات و حوادث مخرب و شرايط بحران زا را کاهش دهند. همچنين وقتي پيش بيني ميکنيم، يعني تاحدودي از نظر زماني ميدانيم که درآينده چه اتفاقي خواهد افتاد. هرچه فرد اين دو بخش را بيشتر در نظر داشته باشد، فرد از نظر رواني سلامتي بيشتري دارد و احتمال فروپاشي روانياش کمتر است او با اشاره به افرادي که ممکن است هيچ پيش بيني و کنترلي بر شرايط نداشته باشند افزود: اين افراد ممکن است واکنش انکاري و پرخاشگري داشته باشند و در اين شرايط دست به اقدامات غيرمترقبه يا خشونتهاي ناگهاني بزنند.
استرسهاي بيش از حد توان
شهسواراني درباره واکنشهاي فرد در برابر استرسهاي شديد نيز گفت: استرسهاي بيش از حدتوان، به طوري که فرد را اصطلاحا مثل شمع آب ميکند، وقتي فرد به هر دليلي دچار اين استرس بيش از حد شد، دو دسته واکنش دارد، يک دسته واکنشهاي حد يا سريع است و يک دسته واکنشهاي مزمن يا درازمدت است. اين واکنشهاي ناگهاني مانند اينکه فردي خشکش ميزند يا به اصطلاح فريز ميشود و يا به نوعي وامانده ميشود و به نوعي بيواکنش است. از يک زماني بين 5روز تا 20روز بعد از عوامل استرس زا فرد به حالت شوکي دچار ميشود که شروع ميکند به واکنشهاي شديدي مانند اينکه فرياد ناگهاني بکشد يا عصبي شود يا گريه کند و با کوچکترين صدايي بترسد. برخي افراد هم هستند که استرسهايشان طولانيتر ميشود و مثلا تا يک ماه اين فشارها را تحمل ميکند و بعد از آن تازه واکنشهاي شديدي نشان ميدهد.
تبعات حجم بالاي اخبار و شايعات
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از سلامت نيوز،اين روانشناس همچنين با اشاره به حجم بالاي اخبار و تاثير آن بر افزايش استرس نيز گفت: بخش عمدهاي از آسيبها به دليل بمباران اطلاعاتي فرد است که اصطلاحا به آن ميگوييم، نِورُوز اطلاعاتي، که فرد به حدي بهش اطلاعات جديد وارد ميشود که نميداند بايد چه کندو اين ترکيب ميشود با وضعيت تهديد بقا که اتوماتيک يک واکنشهايي ايجاد ميکند که از جمله افزايش سطح ترشحات برخي هورمونهاست.
اين بعد از گذشت 6ماه سبب آسيبهاي مختلفي در بدنش از جمله کبد، ميشود که از آن تحت عنوان استرس و فرسودگي نام ميبرند. در اين ميان يک شايعاتي هم ايجاد ميشود که خود سبب افزايش استرس و افزايش حس ناکارآمدي در فرد ميشود. حس ناتواني که من نميتوانم پيش بيني و کنترل کنم و به حالتي از درماندگي و استيصال ميرسد.