قتل های مکرر درآستانه تحملی که پایین آمده است
گروه اجتماعی: همهمه بیرحمی »قتل زن جوان مقابل چشمان پسر خردسالش«، »جسد زن پیدا شده در بابلرود متعلق به کیست؟«، »راننده بیام و، راننده بنز را زیرگرفت«، »اعتراف مادرزن: با چاقو به جان دامادم افتادم، بعد هم او را خفه کردم«، »جسد دو زن در یاسوج«، »کشف جسد پتوپیچ شده پشت استادیوم آزادی«، »معشوقه موادفروشی که مامور پلیس را کشته است، او را لو داد«، »توهم پسرمست، دست او را به خون پسر همسایه آلوده کرد« و…این تیترها فقط و فقط اخبار روز گذشته است که رسانهها منتشر کردند.
این همه خشونت و بیرحمی از کجا ناشی میشود؟ طبق آماری که مسوولان قوه قضاییه اعلام کردهاند در ایران ۱۵میلیون پرونده قضایی وجود دارد و این در حالی است که در کشور هند با دارا بودن حدود یک میلیارد جمعیت، تنها یک میلیون و ۲۰۰هزار پرونده قضایی دارد و این موضوع حاکی از عدم وجود مدارای اجتماعی در کشور است. با این توضیح که پاسخهای پرخاشگرانه افراد دلیلی بر لبریز شدن کاسه صبر آنهاست که با کوچکترین تحریکپذیری تشنج آنها را به دنبال دارد.
از سویی زندگی در شهرهای بزرگ انرژی زیادی را از افراد میگیرد و حجم اطلاعاتی که ذهن باید مرتبا آنها را پردازش کند و تراکم کارکرد روانی، خود به خود باعث پرخاشگری و پایین آمدن سطح تحمل افراد میشود. خشونتها و پرخاشگرهایی که در ارتباطات روزمره و معمولی که ناشی از عکس العملهای بدون تامل هستند گاهی اوقات سبب بروز حوادثی غیرقابل جبران میشوند.
وقتی که درک نمیشوی!
اما واقعا دلیل پایین آمدن آستانه تحمل افراد چیست که تا این سطح از خود بیخود میشوند و مرتکب رفتارهایی چنین غیرقابل جبران میشوند. در این میان وجود استرسهای درازمدت، انباشته شدن فشارهای روانی به صورت مزمن و مشغولیتهای ذهنی افراد، سبب کاهش انرژی روانی آنها و به دنبال آن پایین آمدن آستانه تحمل میشود. شیوا دولت آبادی، روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبائی در این باره میگوید: »انسانها همواره نیاز به احساس درک، احترام و پذیرش متقابل بهعنوان یک شهروند را دارند در غیر اینصورت روابط غیردوستانه و کم طاقت مانند یک بیماری همهگیر میشود و پس از تسری خشونت بر روابط، افراد پرخاشگر میشوند.«
فقر و بیکاری
این روانشناس در ادامه به فقر و بیکاری به عنوان مولفههای پایینآوردن صبر افراد اشاره و تاکید کرد: بوجود آمدن صورتهای ذهنی که همواره و بهصورت مستمر ذهن انسان را به عنوان یک فردی که از عهده مسئولیتهای خود برنیامده، فقر و فقدان امنیت شغلی و مالی در ایجاد پرخاشگری و زودجوشی نقش اصلی را ایفا میکند. دولت آبادی افزود: وظیفه هر کسی برای زندگی این است که بتواند حداقل نیازهای خود را برآورده کند و مسئولیتهای محوله را پاسخگو باشد، بنابراین زمانی که به دلایل فقر و بیکاری نتواند نیازهای خود را برآورد(وضعیت روانی منفی را تحمل کند) آستانه تحملش نیز پایین میآید. این روانشناس با بیان اینکه گاهی افراد به دلیل حل مشکلات خود شروع به پرخاشگری میکنند، اظهار کرد: اینگونه پرخاشگریها گاهی بهصورت خود زنی نمایان میشود و زمانی که فرد به این مرحله از پرخاشگری میرسد میتوان تصور کرد که این فرد تحت تاثیر چه مشکلات و فشارهایی قرار گرفته که اینگونه از خود عکسالعمل نشان میدهد. این استاد همچنین به ارتباطات گذرایی که در طول روز میان افراد ایجاد میشود اشاره کرد و برقراری روابط محترمانه و مهرآمیز در کوتاه مدت را ضروری دانست و گفت: برقراری روابط دوستان با افراد ناشناس که در طول روز به دلایل مختلف با آنها ارتباط گذرایی ایجاد میکنیم، میتواند فرد را از حالت کمحوصلگی و کمتحملی خارج کند.
دولت آبادی وجود شرایط و زمینههای اقتصادی واقعگرا و مناسب را در بالا بردن سطح تحمل افراد موثر دانست و اذعان کرد: در صورتی که شرایط زندگی و اجتماعی برای تمام افراد مطلوبتر، ایمنیتر و نگاه به آینده خوشبینانهتر باشد، میتوان امیداوار بود که خوش خلقی در جامعه گسترش یابد. در صورتی که رفتارهای نامطلوب خود را که ناشی از عوامل دورنی است به روابط صمیمی و دوستانه مبدل کنیم در مقابل شاهد رفتارهای دوستانه اطرافیان نیز خواهیم بود.
از سوی دیگر وجود امنیت و اعتماد اجتماعی در دوران ما شاید اساسیترین نیازهای انسان امروزی بعد از نیازهای بیولوژیک است و فقدان آن موجب آشفتگی میشود. امیر محمود حریرچی، جامعهشناس با اشاره به این موضوع به ایسکانیوز میگوید: در جوامع امروزی در کنار برابری در استفاده از فرصتها، تحقق حقوق شهروندی، اخلاقمداری، رنگ باختن خودخواهیها و مدارا پیشگی از اهمیت زیادی برخوردار است.
حریرچی توضیح میدهد:در دوران زندگی سنتی در قالب خانواده گسترده و زندگی محله محور علاوه برسادگی روابط اقتصادی و اجتماعی ارزشهای اخلاقی نیز حاکم بود و با ورود ریشسفیدان و گیسسفیدان برای حل مشکلات به صبوری و مدارای کمتری نیاز بود و حقوق غیر پیچیده انسانها به مراتب کمتر از زمان حال که همه روابط دچارپیچیدگیها بغرنجی شده است بود و متاسفانه در حال حاضر زائل شدن حق افراد در جامعه مدرن و شهری که در لفافهای از قوانین و دیوانسالاری پیچیده شده را در هالهای از تردید و ابهام قرار داده است بنابر این صبر و مدارا برای زندگی در چنین شرایطی الزامی است.
اما علی گرانمایهپور، استاد علوم ارتباطات و مطالعات رسانه از زاویهای دیگر به بحث مدارا و صبر در جامعه میپردازد و معتقد است: »اگر جامعه ایران را از منظر روانشناسی اجتماعی نگاه کنیم، میبینیم که از دهه ۸۰بنا به دلایل مختلف این جامعه در حال حرکت به سمت »عصبانی شدن« است. ما در ابتدای دهه ۸۰این عصبانیت را فقط در قشر یا سن مشخصی از مردم میدیدیم و در جوانها کمتر دیده میشد و جوانها حوصله و تحمل بیشتری داشتند، اما در حال حاضر این عصبانیت و عدم تحمل را در نسل جوان هم میبینیم؛ به این معنا که خشم و عصبانیت به نسلهای جوانتر تسری پیدا کرده است.
به گفته وی این موضوع دلایل مختلفی دارد؛ به عنوان مثال بعضی معتقدند فشار اقتصادی عامل این عصبانیت اجتماعی است و این عوامل قطعاً بخشی از جامعه را تحتفشار اقتصادی قرار میدهد؛ پس از منظر روانشناسی اجتماعی، ما جمعیت و مردم عصبانی داریم که برای کنترل آنها باید تدبیری بیندیشیم.
از طرفی دیگر رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است که آمار بالای پروندههای قضایی که ناشی از خشونتهای اجتماعی، طلاق، بیتفاوتی به درگیریهاست، میتواند ناشی از نبودن صبر، بردباری و مدارا در جامعه باشد. سید حسن موسوی چلک در گفتگو با روابط عمومی ستاد ملی صبر، با بیان این مطلب که جامعه ما از مدارا دور شده است، میگوید: »میزان جرم در جامعهای که صبر و بردباری وجود داشته باشد، کمتر است و جای آن را انسجام، نشاط و تعلق اجتماعی خواهد گرفت«. به گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی صبر را نمیشود با زور جا انداخت. صبر جز فضایل انسانی و اخلاقی است. این فضایل تنها در صورتی برای جامعه جا خواهند افتاد که به خوبی به آنها پرداخته شود.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سلامت نیوز ، بدون شک عامل این مرگها و قتلها هرچه باشد به پایین آمدن آستانه تحمل افراد برمیگردد. درحالی که یکی از عوامل پایین آمدن آستانه تحمل در جامعه این است که مردم در امور مختلف فقط خودشان را محق میدانند و راههای کنترل و مقابله با عوامل تنشزا و عصبانیت را نمیدانند. بیشتر مشکلات ناشی از کم شدن آستانه تحمل زمانی اتفاق میافتد که ذهنیت غالب این است که حق با من است یعنی بدون در نظر گرفتن شرایط دیگران، حق را کاملا به خودمان میدهیم. گاهی هم افراد اطلاع کافی ندارند و نمیدانند که چگونه بحرانهایی که موجب خشم و عصبانیت میشود را مدیریت کنند
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۹ ب.ظ