فرهنگ یک جامعه اساس هویت آن جامعه است

فرهنگ یک جامعه اساس هویت آن جامعه است

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره، نویسنده این نوشتار پیش از این نیز حول محور موضوع و اندیشه فرهنگی از دیدگاه¬ها و زوایایی مختلف مطالب گوناگونی در قالب نوشتارهای مستقل به قلم س سپرده است. » سپر دفاع فرهنگی«، » ابزارشناسی فرهنگ«، »فرهنگ زندگی، سبک زندگی« و … که نمونه¬های از نوشتارهای مورد اشاره است.
اما نوشتار زیر حاوی گوشه¬های از منظومه فکری مقام معظم رهبری در موضوع فرهنگ، مدیریت فرهنگی و ضابطه فرهنگی به شکل گردآوری است. باز انتشار این گوشه¬ها جنبه یادآوری برای مسئولین و متولیان فرهنگی منطقه آذربایجان-غربی و کلانشهرارومیه دارد؟! فرهنگ یک سیستم است:فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد. مشاهده فرهنگ کشور در سه عرصه؛ اول:عرصه‏ی تصمیم‌های کلان کشور دوم: فرهنگ به عنوان شکل دهنده‏ی به ذهن و رفتار عمومی جامعه و سوم: فرهنگ به عنوان سیاست‌های کلان آموزشی و علمیِ دستگاههای موظف دولت در مقوله‌‌ی فرهنگ، رفتارِ حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان بهنگام نهال می‌‏کارد، بهنگام آبیاری می‌‏کند، بهنگام هرس می‌‏کند، بهنگام سمپاشی می‌کند و بهنگام هم میوه‌‏چینی. باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد؛ یعنی مسؤولانه و با دقت این مقوله را دنبال کرد. (در محضر ولایت، ۱۳۸۲) فرهنگ کشور کلاً به یک نظم و جهت گیری و جهت یابی و انسجام بخش¬های گوناگون دولتی و غیردولتی در باب فرهنگ احتیاج دارد. یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است. یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و ضرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه به وجود می آید چگونه باید باشد؟ اشکالات و نواقصش چیست؟ کندی ها و معارضاتش در کجاست؟
مدیریت فرهنگی از دیدگاه مقام معظم رهبری:مسأله‌ی فرهنگ در یک جامعه یک مسأله‌ی حیاتی است. فرهنگ به معنای یک چیز زیاد و تجملاتی برای جامعه نیست؛ فرهنگ، اساس است. اگر فرهنگ در یک جامعه،‌ به معنای درست کلمه، فرهنگ صحیح باشد با هر تلقی که انسان از فرهنگ صحیح دارد؛ طبعاً‌ به نظر ما فرهنگ صحیح،‌ آن فرهنگی است که با مبانی اسلامی و منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد، آن جامعه به سمت رشد اقتصادی و رفاه و آزادی و این چیزها هم حرکت خواهد کرد؛ یعنی این فرهنگ خوب، زمینه خواهد شد که جامعه، ثروتمند هم بشود، عالم هم بشود، از لحاظ سیاسی هم قدرت پیدا کند، از لحاظ آزادی و آزادمنشی هم به آرزوها و اهداف خودش برسد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۳۷۷/۱۰/۱۵).
اگر فرهنگ یک کشور، فرهنگ منحطی بود، اگر رشد اقتصادی هم پیدا کند، به ضررش تمام خواهد شد؛ اگر رفاه هم پیدا کند،‌ رفاه او را به فساد خواهد کشاند؛ چنانچه آزادی و دموکراسی و حق رأی و اینها هم داشته باشد، موجب هرج و مرج و موجب فساد و تباهی او خواهد شد؛ یعنی فرهنگ؛ ذهنیت و عقلیت جامعه، و بقیه‌ی امور؛ بقیه‌ی بخش‌های بشرند. پیداست که عقل و ذهن انسان، راهنما و جهت بخش و تعیین کننده است.اگر جامعه ای ثروتمند هم باشد،‌ اما عقل درستی نداشته باشد، این ثروت را به باد خواهد داد، یا در جای بدی مصرف خواهد کرد. فرهنگ، به جای عقلیت یک جامعه است؛ لذاست که هرچه بر روی فرهنگ سرمایه گذاری بشود، زیاد نیست. خوب، حالا من از این حرف که مورد قبول و تصدیق همه است، می خواهم استنتاجی بکنم؛ و آن این که به این معنا، مدیریت فرهنگی در جامعه، امری لازم و البته ممکن است(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۳۷۷/۱۰/۱۵).
مفهوم مدیریت فرهنگ:مدیریت فرهنگی،‌ یعنی این که دستگاه عاقله‌ی کشور-دستگاه مدیر و مدبره ی کشور- برای فرهنگ کشور، قراری بگذارد، ضابطه یی وضع بکند و خط کشی و قاعده و قانوگذاری بکند. معنایش این است. نباید این جور باشد که در امر فرهنگ یک کشور-برخلاف مسایل دیگر- هیچ گونه نظارتی، اشرافی، مدیریتی و تدبیری وجود نداشته باشد (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۳۷۷/۱۰/۱۵).
مدیریت فرهنگ در مقابل هرج ومرج فرهنگی است:مدیریت فرهنگی، در مقابل هرج و مرج فرهنگی است؛ به معنای استبداد و به معنای تحمیل نیست، به معنای بد رایج در میان ما نیست، یعنی نباید حمل بر این معانی بشود.جامعه و در مجموعه‌ی فرهنگی، اگر این جور شد که هر متاع فاسد و کاسدی و مفسدی عرضه شد- بدون هیچ مواخذه و مسوولیت- این هرج و مرج است،‌ این را نمی‌شود قبول کرد؛ کما این که شما به عنوان-مثلاً- مسوول بهداشت، اجازه نمی دهید که غذای فاسدی هم به مردم داده بشود، منطقی هم هست، هیچ کس هم تردیدی ندارد. در امر فرهنگ و خوراک معنوی هم همین‌طور است(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۳۷۷/۱۰/۱۵).
‌ دخالت در فرهنگ باید ضابطه مند باشد نه افراطی:رهاسازی کامل فرهنگ و یا سختگیری خشن هر دو غلط است. ما نمی‌خواهیم با نگاه افراطی به مقوله‌ی فرهنگ نگاه کنیم؛ بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرار داد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطی که معارف و الگوهای اسلامی به ما نشان می‌دهد،‌ تنظیم کرد. برخورد افراطی، از دو سو امکان پذیر است و تصور می‌شود: یکی از این طرف که ما مقوله‌ی فرهنگ را مقوله ای غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم؛ مقوله ای رها و خود رو که نباید سربه سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ مردم نمی‌شود کاری کرد؛ نمی‌شود الگوهای فرهنگی را به مردم داد؛ نمی‌شود مردم را در زمینه ی مسائل فرهنگی پیش برد، مقوله‌ی فرهنگ عمومی مردم و رشد فرهنگی آنها را رها کرد‌،‌ که متأسفانه این تفکر در جاهایی هست و عده یی طرفدار رها کردن و بی اعتنایی و بی نظراتی در امر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستی نیست و افراطی است.
در مقابل آن، تفکر افراطی دیگری وجود دارد که آن سختگیری خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق-چه در زمینه ی فرهنگ عمومی، چه حتی در زمینه ی مسائل و اخلاق شخصی؛ قالب گیری کردن و قالب ها را تحمیل کردن- است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه می‌شود فرهنگ را در جامعه رها کرد که هرچه پیش آمد، پیش بیاید، نه می‌شود آن طور سختگیری های غلطی را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار دارد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی۱۳۸۲/۱۰/۲۳).

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


8 + = شانزده