شرایط جامعه از آستانه تحمل انسانیت خارج شده است
گروه جامعه: در روزهایی که نگاههای همگان به بازار قیمتها دوخته شده و همه مترصند در صف مقدم اطلاع از قیمتها باشند و به محض اطلاع از تغییرات، واکنش نشان دهند، یک جای خالی به شدت خودنمایی میکند.
هرچه اوضاع اقتصادی بغرنجتر میشود و زندگی افراد بیشتری را متلاطم میکند، گویی توجهمان به مسائل مختلف کمتر میشود؛ آنقدر کم که ممکن است همه چیز را صفر و یکی ببینیم و مسائل را صرفا با این نگاه قضاوت کنیم قضاوتهایی که نتیجه آنها یا این وری است و یا آن وری.
فرقی ندارد موضوع چه باشد؛ اظهارنظر یک مسئول یا بروز التهاب در یک جا. در این شرایط همه چیز به سرعت برچسب مثبت یا منفی میخورند و به تناسب همین برچسب، درباره شان اظهارنظر میکنیم؛ اظهار نظرهایی که مبنای تصمیم گیری هایمان میشوند و بر اساسشان برای آینده مان برنامه میریزیم.
این گونه میشود که یکی ترجیح میدهد به سرعت برای خرید اقلام منزل یا خودرو یا سکه و ارز اقدام کند و دیگری، از این افراد ابراز انزجار نماید و نتیجه بگیرد که وخیم شدن اوضاع کار ایشان است؛ شرایطی که یکی از نتایج آن، پاره پاره شدن پیکره اجتماع است؛ شکافی که به درون خانوادهها نیز رسیده و روز به روز در حال گسترش است.
البته این تنها بخش ظاهری ماجراست. وخامت ماجرا زمانی خودنمایی میکند که میبینیم همه از پیکره جامعه جدا شدهایم و خیالمان نیست که دور و برمان چه اتفاقاتی در حال وقوع است؛ رویدادی که شاید تلخترین نتیجه بحران اقتصادی باشد که بدان مبتلا شدهایم. بحرانی که معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت و چه فرجامی خواهد داشت.شرایطی که برای بسیاری از آستانه تحمل خارج شده، ولی بسیاری مان از درکش عاجزیم. آنقدر عاجز که گویی همگی به مانند وزیر بهداشت نتیجه گرفته ایم تنها راه، اولویت بندی است.
این اولویت که برای چه چیزی هزینه کنیم و برای چه چیزی نه؛ اینکه چه کنیم تا خودمان را از مهلکه برهانیم؛ تنها »خودمان« را.
درست مثل سخنان وزیر که برخی آن را از آرشیوی مربوط به چند ماه پیش بیرون کشیده و منتشر کردند تا همگان دریابند اوضاع چقدر وخیم است. آنقدر وخیم که باید بی خیال درمان برخی بیماران شویم که درمانشان گران است و احتمالا عمرشان به دنیا کم و به جای آن، بهتر است منابعمان را صرف بیمارانی کنیم که درمانشان ارزانتر است و عمرشان طولانی تر.
سخنانی که برای وزیر تاوان سنگینی به دنبال داشت و موجب شد که وی به یکی از نامحبوبترین مسئولان در هفتههای اخیر تبدیل شود، ولی ظاهرا برای بسیاری مان پذیرفته و درونی شده است. برای مایی که ترجیح میدهیم ارز و سکه بخریم یا احتکار کنیم یا به هر اقدام اقتصادیِ مخرب دیگری دست بزنیم که میدانیم نتیجه آن، متضرر شدن عموم مردم است.
رفتاری که آن را مذموم میدانیم، اما خوب میدانیم که از بسیاری مان سر میزند و دست کم در مواردی که برایمان سود دارد، با آن موافقیم و برای موجه نشان دادنش دلیلهایی را ردیف میکنیم یا حتی میتراشیم. گام نهادن در مسیری که ما را از مردمانی که به جود و کرم شهرت داشتند، به افرادی سوق داده که برایشان مهم نیست چه کسی در حال خرد شدن زیر بار مشکلات است.
مردمانی که برای خرید و فروش دلار صف میکشند، اما حواسشان نیست در کنار دستشان یکی ایستاده که از دیدن رفتارشان اندوهگین و گاه شاد میشود؛ درست مثل آن پدری که وقتی دید عدهای هراسان برای فروش دلار به صرافیها و دلالها مراجعه کردهاند تا جلوی ضررشان را بگیرد، رو به دوربین رسانه ملی از خوشحالی اش گفت و ابراز امیدواری کرد با سقوط قیمت ارز، بتواند داروی مورد نیاز فرزند سرطانی اش را تهیه کند؛ دارویی که قیمتش سر به فلک گذاشته و ظاهرا پرداخت هزینه خریدش در اولویت وزارت بهداشت نیست!
چهره خسته این پدر و سخنان سوزناکش را بسیاری مان در فضای مجازی در روزهای اخیر دیده و شنیدهایم و چه بسا پس از آن به وزارت بهداشت خردهها گرفته باشیم، اما آیا هیچ کاری از دستمان برای تغییر ماجرا ساخته نبود و نیست؟ آیا نمیتوانستیم کاری کنیم که حال آن پدر خوب شود و توان درمان کودکش را به دست آورد؟
مگر نه اینکه همیشه در چنین مواردی میدیدیم که بسیاری پا پیش میگذاشتند و »چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار« را معنا میکردند؟ مگر نه اینکه بسیاری از این موارد وقتی به رسانه ملی راه مییافتند، صفی از خیرین برای رفعشان شکل میگرفت و بسیاری میکوشیدند برای پایان دادن به رنج ایشان، از یکدیگر سبقت بگیرند؟
مگر نه اینکه در میانمان فراوان بودند خیرینی که به سرعت دست به جیب میشدند تا جور کوتاهی مسئولان را هم بکشند و شرط میگذاشتند که نامی از ایشان برده نشود؟ به راستی این افراد چه شده اند که نمیشود پیدایشان کرد و انتظار داشت وقتی وزارت بهداشت به هر دلیل، بیماری ای را در اولویت هایش قرار ندهد ایشان به یاری همنوعانشان بشتابند؟ آیا یاری رساندنمان به همدیگر هم تابع قیمت ارز و اقلام مختلف بوده که حالا کمرنگتر شده؟!
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از »تابناک«؛ اصلا وزارت بهداشت تصمیم بگیرد به داروهای سرطان ارز دولتی ندهد و منابع را صرف امور دیگر کند؛ مگر نه اینکه در این بزنگاهها مردم برای کمک به هم متحد میشدند و حماسههایی مانند آنچه پس از زلزله رقم زدند، رقم میزدند؟
حالا چه چیز تغییر کرده که کسی برای گرفتن دست آنهایی که ضعیفتر بودند و زودتر از دیگران بحران اقتصادی به ایشان آسیب زد، قدمی برنمیدارند؟ چه شده که جای خیرین خالی شده و خالی مانده؟!
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۷ ق.ظ