ARAZAZARBAIJAN

سياسي شدن شبکه اجتماعي سرگرمي در ايران


سياسي شدن شبکه اجتماعي سرگرمي در ايران  سياسي شدن شبکه اجتماعي سرگرمي در ايران
اميد جهانشاهي گروه تحليل : آنچه »مسأله فضاي مجازي« خوانده مي‌شود ريشه در دل‌گيري‌هاي مردم دارد که بر اين باورند وضعيت مملکت با اين منابع طبيعي، اقليمي و انساني نبايد ايني باشد که هست... فيلترينگ رسانه‌هاي اجتماعي يکي از مسائل داغ روزهاي انتخابات بود و مباحث مختلفي در مورد بيهوده بودن عملي فيلترينگ، گردش مالي بسيار زياد، مايه آبروريزي بودن اين نوع محدوديت و خواست لغو آن در روزهاي انتخاباتي مطرح شدند. مخالفان رفع فيلترينگ اما معتقدند فضاي مجازي »ابزار نوين شيطاني در عصر حاضر«، »پايگاه شيطان« و »مهم ترين راه نفوذ دشمن« است و براي توجيه ديدگاه خود شواهد مختلفي از شيوع مخالفت‌هاي سياسي و فرهنگي ـ ارزشي در فضاي مجازي ذکر مي‌کنند. با وجود اين هر دو گروه موافق و مخالف فيلترينگ قائل به اين مهم هستند که دست رس بودن فيلترشکن‌ها تا حد زيادي هدف فيلترينگ را تحت تاثير قرار داده است. توصيه‌هاي کليشه‌اي مثل بالا بردن سواد رسانه‌‌اي و سواد رسانه‌هاي اجتماعي هم مساله را به طور جدي رفع نمي‌کند. آنچه از سوي طرفداران فيلترينگ به عنوان »مساله فضاي مجازي« مطرح مي‌‌شود، ريشه در قضاوت عمومي از شرايط جامعه دارد. در واقع، فشارهاي اقتصادي و تورم دو رقمي بلند مدت، محدوديت نهادهاي مدني، احزاب و رسانه‌ها و سازمان‌هاي مردم نهاد، اعتماد سياسي پايين و ... باعث مي‌شود در جامعه ذهنيت اعتراضي با انگيزه‌هاي مختلف ( نزد گروه‌هايي بيشتر اقتصادي و نزد گروه‌هايي بيشتر اجتماعي ـ فرهنگي) شکل بگيرد که در بستر رسانه‌هاي اجتماعي تکثير مي‌شوند. رسانه‌هاي اجتماعي به تعبيري به مثابه به اصطلاح »فناوري آزادي« عمل مي‌کند و به تعبير ديگر، به مثابه فناوري ضد نظم مستقر و ساختارشکن، و در هر صورت، بستر کنش‌هاي اعتراضي و توليد و مصرف محتواهايي مي‌شود که در مخالفت و تضاد با گفتمان مسلط است. تداوم و تشديد تورم و فشارهاي اقتصادي باعث مي‌شود که مدام بخشي از طبقه متوسط رو به پايين به طبقه فرودست ملحق شود. اين الحاق در نحوه کنش‌هاي اين گروه‌ها در رسانه‌هاي اجتماعي تاثير مي‌گذارد. وقتي نهادهاي مدني پويا و فعال نباشند، گروه‌هاي معترض مجالي براي بيان ديدگاه اعتراضي نمي‌يابند و لذا رسانه‌هاي اجتماعي عرصه بيان اعتراض مي‌شود. در چنين وضعيتي همه چيز به نوعي عرصه منازعه سياسي است حتي مسائل فرهنگي. براي مثال گروه‌هاي معترض و گروه‌هاي عمدتاً جوان و به اصطلاح نسل دهه هشتادي به سبک زندگي و به توليد نوعي سبک فرهنگي رو مي‌آورند که در تقابل با گفتمان رسمي حکومت است. در واقع، يک امر فرهنگي از بافت خود جدا و به بافت يا زمينه ديگري يعني سياست منتقل مي‌شود. به همين دليل هم است که اينستاگرام که اساساً يک شبکه اجتماعي سرگرمي و سبک زندگي است، در کشور ما به شدت بار سياسي دارد و از عرصه‌هاي جدي نزاع ايدئولوژيک است. در وضعيتي که فشار اقتصادي و در عين‌حال فضاي نسبتاً محدود مدني سياسي وجود دارد، رسانه‌هاي اجتماعي ساختاري فراهم مي‌کنند که ذهنيت‌هاي اعتراضي را عليه نمادها و پيام‌هاي گفتمان مستقر، تقويت و منسجم و پرصدا مي‌کند. در جامعه ايراني، اين ميل زياد به استفاده از نرم افزارهاي موبايلي و رسانه‌هاي اجتماعي به دليل نياز به تخليه فضاي اعتراضي و ذهنيت اعتراضي هم است. برخي معتقدند اين کنش‌هاي رسانه‌‌اي در فضاي مجازي بي‌تاثير است و به اصطلاح آن را اسلکتيويسم (يا مبارزه کردن از زير پتو) و کليکتيويسم (يا کليک کردن بي‌خاصيت) مي‌نامند، اما اين فعاليت‌ها کاملاً بي‌خاصيت هم نيستند چراکه در بسترسازي براي ترويج گفتمان جايگزين و مشروعيت زدايي تدريجي از گفتمان مستقر کاملاً هم موثر است. اين ذهنيت اعتراضي موجود در رسانه‌هاي اجتماعي سرايت‌پذير هم است. گاستاو لوبون در کتاب روان شناسي توده‌ها توضيح مي‌دهد که توده تحريک پذير است. توده دچار سرايت روحي مي‌شود؛ اغراق مي‌کند؛ واکنش‌هاي اعتراضي تند توده‌اي در رسانه‌هاي اجتماعي بر اساس برانگيختگي عاطفي و شورمندي است. اما با همه اينها، اين کنش اعتراضي به مثابه يک کنش توده‌وار مي‌تواند قضاوت عمومي را شکل دهد. تجربه نشان داده است که فيلترينگ راه حل »مساله فضاي مجازي« نيست ضمن اينکه با پيشرفت فناوري در آينده نزديک اساساً امکان فيلترينگ نرم افزارهاي موبايلي بلاموضوع و غير ممکن مي‌شود. براي آنچه »مساله فضاي مجازي« توصيف مي‌شود بايد کارآمدي را ارتقا داد. ذهنيت اعتراضي را نمي توان تماماً به هجمه‌هاي رسانه‌‌اي رسانه‌هاي معاند و فضاي مجازي ارجاع داد، بهرحال تورم دو رقمي بلند مدت، تحريم هاي چندين ساله اي که موانع جدي براي تجارت و انتقال فناوري و جذب سرمايه گذاري ايجاد کرده اند، و... ذهنيت اعتراضي مي سازد که خود را در فضاي مجازي نشان مي‌دهد. ذهنيت اعتراضي صرفاً ناشي از تورم بلندمدت دو رقمي و مشکلات معيشتي نيست. کسي که مشکل معيشتي ندارد. فاصله‌اي که يک شهروند ايراني بين پيشرفت هاي کشور خود با برخي کشورهاي همسايه احساس مي‌کند (به درست يا نادرست) او را دلگير و ناراضي مي‌کند. مثلاً وقتي تفاوت فرودگاه استانبول را با فرودگاه امام مي‌بيند؛ يا وقتي مي‌بيند عربستان براي توسعه توريسم خود 500 ميليون دلار سرمايه گذاري کرده است و آن را با وضعيت توريسم در کشور خود با اين همه ظرفيت تاريخي و تنوع طبيعي و قومي مقايسه مي‌کند، دلگير مي‌شود. وقتي (به درست يا به غلط) احساس مي‌کند مساله بحران آب يا فرونشست زمين آن گونه که بايد اولويت و مساله مسئولان نيست، دل‌گير مي‌شود. وقتي مي‌بيند تقريباً نيمي از تيم پناهندگان در المپيک ايراني هستند، وقتي مهاجرت پرستار و مهندس و جوانان و نزديکاني را مي‌بيند، دل‌گير مي‌شود و اين دل‌گيري‌ها خود را در لايک‌ها و بازنشرهاي فضاي مجازي نشان مي‌دهد. آنچه »مساله فضاي مجازي« خوانده مي‌شود ريشه در همين دل‌گيري‌هاي مردم دارد که (به درست يا به نادرست) تصور مي‌کنند وضعيت اين مملکت با اين منابع طبيعي، اقليمي و انساني نبايد اين باشد. مساله فضاي مجازي ريشه در مساله کارامدي دارد و کارامدي صرفاً معناي اقتصادي ندارد. امکان مديريت صداهاي منتقد موجود در کشور هم مستلزم کارامدي نظام رسانه‌‌اي سياسي است. احزاب و رسانه‌هاي غير دولتي و غير حکومتي ظرفي براي ابراز مواضع انتقادي سازنده هستند. اگر احزاب و رسانه‌ها نتوانند کارکرد خود را به درستي ايفا کنند، ذهنيت‌هاي اعتراضي در رسانه‌هاي اجتماعي تحت تاثير يکه‌تازي اخبار جعلي و روايت هاي ساختگي قرار مي‌گيرند و جامعه را نه در يک موضع انتقادي آگاهانه بلکه در يک موضع اعتراضي شورشي کور قرار مي‌دهد. به گزارش آراز اذربايجان به نقل از عصرايران؛ به عبارت ديگر، در اين شرايط به دليل محدوديت‌هاي نهادهاي مدني، احزاب و رسانه‌هاي مستقل از حکومت، امکان بازيگري جدي روشنفکران، حتي روشنفکران محلي و به طور کلي طبقه متوسط، براي توليد محتواي انتقادي سازنده و آگاهي‌بخشي ميسر نيست و عرصه در اختيار رويکردهاي راديکالي، ساختارشکن و در قالب تشويق به شورش‌هاي کور قرار مي‌گيرد. راه حل »مساله فضاي مجازي«فيلترينگ نيست، کارامدي است.
برچسب ها:

تاریخ: 1403/05/29 09:08 ق.ظ | دفعات بازدید: 43 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور