حمله مغولان به ایران و تشکیل حکومت ایلخانی

حمله مغولان به ایران و تشکیل حکومت ایلخانی

رضا بیطرفان
قسمت اول
گروه تاریخ:حمله? مغول به ایران یکی از ویران کننده ترین یورش های تاریخ را رقم زد که اثرات طولانی مدتی بر زندگی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایرانیان گذاشت.
تشکیل حکومت ایلخانی در ایران که توسط هلاکو خان رخ داد، در ادام? یک مرحل? طولانی از خشونت های ابتدایی مغولان و همچنین حضور نیم بند ایشان در ایران به وقوع پیوست. هلاکو خان با پایان دادن به کار خوارزمشاهیان و اسماعیلیان و همچنین با تصرف بغداد، به قلمرویی وسیع دست یافت و زمانی که در رسیدن به جانشینی خان مغول ناکام ماند، در ایران ماند و حکومتش نیز توسط قوبیلای مورد تأیید قرار گرفت.
حکومت ایلخانی آغازی بود برای مبارز? بی_وقف? ایرانیان برای احیای استقلال کشورشان و زنده نگه داشتن فرهنگ و اندیش? ایرانی که در نهایت نیز تا حدود زیادی به اهداف خود دست یافتند و بیگانگان مغول را در جهت رسیدن به مقاصد خود مطیع و همراه ساختند. چگونگی روند تحولات ایران از حمل? مغولان تا استقرار حکومت ایلخانان، همواره مورد پرسش بوده است.
در این مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی به روند شکل گیری حکومت ایلخانی در ایران خواهیم پرداخت.
تهاجم مغولان به ایران را می توان یکی از مخرب ترین و دردناک ترین وقایع تاریخ ایران دانست که نه تنها به ویرانی گسترد? بخش عظیمی از میراث تمدنی ایرانیان انجامید، پیامد های بلند مدت و عمیق روحی و روانی را نیز در بر داشت. حملات اولی? مغولان در نهایت خشونت و بی رحمی رقم خورد و سیاست های نابخردان? محمد خوارزمشاه و مشکلات داخلی زیادی که وی با آنها روبرو بود، امکان هرگونه مقاومتی در برابر مغولان را گرفت.
گسست میان جامعه و حکومت، امکان هرگونه موفقیتی در برابر مغولان را از بین برده بود. با بازگشت چنگیز به مغولستان در ۶۱۹ق، دورانی از تسلط نه چندان مستحکم مغولان در ایران آغاز شد.
در این دوران کارگزاران ایرانی در تلطیف برخورد بیگانگان با مردم مسلمان ایران نقش غیرقابل انکاری را بازی نمودند.
سرانجام هلاکو خان برای اتمام مأموریت مغولان و رسیدن به اهداف آنان در غرب در نظر گرفته شد و در سال ۶۵۱ق حرکتی عظیم را که منجر به تشکیل حکومت ایلخانی در ایران شد، آغاز کرد. با پایان فتوحات هلاکو در غرب که در پی شکست عین جالوت در برابر ممالیک رخ داد، فکر تشکیل حکومت در ایران برای هلاکو ایجاد شد.
این اتفاق با تأیید فرمانروایی ایلخانان در ایران توسط قوبیلای شکل رسمی و قانونی به خود گرفت. از این زمان مغولان برای ادار? کشور و ادام? حیات، نیازمند تغییر نگرش به مردم تحت سلطه و جامع? مسلمانان بودند و هرچند تاریخ نشان می دهد که در سیاست های داخلی و خارجی خود با مشکلات بسیاری روبرو شدند، اما پیروز نهایی در این کشمکش طاقت فرسا، ایرانیانی بودند که با حضور در دستگاه اداری کشور، شمشیر برند? مغولان را در برابر قلم و اندیش? خود مغلوب ساختند و فرهنگ ایرانی را از زیر گام اسبان مغولان و ویرانی های به جامانده از حملات آنان زنده بیرون کشیدند.
در این مقاله به روابط خوارزمشاهیان با مغولان در آستان? حمل? آنان و سپس به دوران طولانی از حمله? مغول تا تشکیل حکومت ایلخانی خواهیم پرداخت.
*حکومت مغولان و خوارزمشاهیان و روابط آنها در آستان? یورش مغولان
چنگیز خان در حدود سال ۶۱۴ق موفق به ایجاد وحدت در مغولستان گردید. وی با غلبه بر قبایل ترک و مغول در مغولستان و افزوده کردن امپراطوری نایمان ها بر قلمروی تحت تسلط خود، با سرزمین های وابسته به خوارزمشاهیان همسایه گردید.
قوم مغول در این زمان متأثر از موقعیت جغرافیایی سرزمین های خشک و بی آب و علف آسیای مرکزی، صاحب روحیه ای بی رحم، جسور و خونریز بودند.
ایرانی ها در غرب و چینی ها در شرق آسیا بارها مورد هجوم این اقوام قرار گرفته بودند و ایرانی ها در قرون متمادی برای جلوگیری از پیشرفت آنان تلاش کرده بودند. قبایل مغول قبل از اتحادشان توسط چنگیز، بر سر منابع می_جنگیدند و هیچ امکان پیشرفتی برایشان متصور نبود و این چنگیز خان بود که با اتحاد قبیل? خود بر سایر قبایل پیروز شد و آنها را متحد ساخت. چنگیزخان با صفاتی که به وی نسبت داده شده بود، نقش پیامبرگونه ای در میان مغولان داشت.
نقش کوکوچو، شمن، جادوگر و روحانی بزرگ نیز در شکل گیری شخصیت معنوی وی و تفسیر پیروزی های او بر پیوند اراد? آسمان و چنگیز بسیار قابل توجه بود و او را از جایگاه رئیس قبیله به مقام رهبری با پشتوان? معنوی و غیرمادی رسانید.
در قوریلتای ۶۰۲ق که برای اعلام خانی تموچین تشکیل شد،کوکوچو نام تموچین را به چنگیزتغییر داد. مغولان در این زمان بر آیین شمنی بودند؛ آیینی ابتدایی که تطبیق کامل با سطح زندگی آنها داشت و ترکیبی از خرافات و توتم پرستی و جادوگری بود. آرمان نیروهای چنگیز دستیابی به سرزمین های آبادتر بود و حرکت آنان به نوعی دارای ماهیتی توسعه طلبانه بود.
آنها به دنبال چراگاه های بیشتر بودند و فتوحاتشان نیز در همین راستا صورت پذیرفت. البته مغولان پس از خروج از سرزمین خود به هدف های جدیدی رسیدند مانند تسلط بر راه_های مهم بازرگانی زیرا با تصرف جنوب مغولستان متوجه شدند که بخشی از شاهراه جهانی را گرفتند که دولت های بزرگ مجبورند در آن رفت و آمد کنند، پس دارای برنامه شدند و تصمیم گرفتند تا این شاهراه را تا مصر از آن خود کنند. در این زمان در جهان اسلام علاوه بر خوارزمشاهیان که در مورد ایشان خواهیم گفت، خلافت عباسی حضور داشت که دارای قدرت ضعیفی بود و همچنین اسماعیلیان که قدرت ایشان تابعی از قدرت حکومت های ایران بود. قراختائیان، غوریان، ایوبیان در شامات و مصر و سلجوقیان روم از دیگر قدرت های حاضر در آستان? حمل? مغول بودند.
محمد خوارزمشاه نیز قلمروی خود را تا قلب آسیای مرکزی از شرق و بغداد از غرب توسعه داد. اگرچه در این دور? تاریخی به دلایل مختلف از جمله نفاق میان سپاهیان و دخالت های مادر خوارزمشاه در امور مملکت، حکومت خوارزمشاهی دچار بی ثباتی شده بود.
همچنین خوارزمشاهیان وارث آشفتگی ها و نابسامانی های ناشی از رقابت ها و کشمکش_های گوناگون شرق جهان اسلام بود.
لشگرکشی نابخردان? محمد خوارزمشاه به بغداد در ۶۱۴ق برای پایان دادن به کار خلیف? عباسی و گرفتار شدن در اسدآباد، موجب از میان رفتن اعتبار معنوی او گردید. وی همواره به دنبال تسلط بر پکن و بهره بردن از تجارت جاد? ابریشم بود اما چنگیز خان در همین زمان بر این منطقه حاکمیت داشت. در همین زمان بود که گزارش معروف بهاءالدین رازی که به نمایندگی از خوارزمشاه به پکن رفته بود در تاریخ ثبت گردید.
منهاج السراج جوزجانی ضمن روایت چگونگی ورود این هیأت به قلمروی مغولان از برخورد محترمان? چنگیز خان با آنان می گوید و اشار? چنگیزخان به استحکام روابط تجاری میان دو حکومت.
خواجه رشید الدین فضل الله همدانی نیز در جامع التواریخ به پیغام دوستان? چنگیز به محمد خوارزمشاه اشاره می کند و در این پیام ضمن قبول عظمت خوارزمشاهیان و پذیرش قدرت آنها، محمد خوارزمشاه را فرزند خود خواند.
چنگیزخان در پیام خود به برقراری شرایط مناسب برای روابط تجاری میان دو دولت اشاره می کند و خواستار امنیت لازم برای رفت و آمد بازرگانان است و در هرصورت، خوارزمشاه پذیرفت تا با خان مغول عهدنامه ای دوستانه منعقد کند پس از این معاهده بود که جمعی از بازرگانان مغول به ماوراءالنهر آمدند و در شهر اترار توسط امیر شهر متوقف و همگی به جز یک نفر قتل عام شدند.
برای این اقدام امیر اترار علل زیادی در منابع آمده است از جمله بی ادبی آنها نسبت به امیر اترار و یا ظنّ حاکم اترار بر جاسوسی این بازرگانان . البته این نکته را در جستجوی علت این رویداد باید در نظر داشت که چنگیز خان در ارسال این بازرگانان، از یک سو به دنبال ایجاد روابط تجاری با همسای? خود بوده و از سویی دیگر در جهت کسب اطلاع از اوضاع داخلی خوارزمشاهیان حرکت می کرده است.
وی در برابر این اقدام خوارزمشاه، نمایند? دیگری را برای اعتراض فرستاد و مجازات مرتکبین این جنایت را خواستار شد و در پایان پیام خود، خوارزمشاه را به حمله به خاک وی تهدید کرد.
چنگیز خان در این برهه از تاریخ بسیار تلاش داشت تا اختلاف با خوارزمشاه را فیصله دهد و راهی برای حل مسئله پیدا کند زیرا مغولان آماد? حمله به ایران نبودند و همچنین در این زمان نیاز به روابط تجاری با ایران داشتند.
کشتار گسترده ای که مغولان در حمل? اولیه به ایران در سالهای ۶۱۶ تا ۶۱۹ ق به راه انداختند، گواهی بر همین عدم آمادگی آنها و عدم توانایی ایشان در استقرار نیروها و ادار? قلمروی متصرف شده می باشد. سلطان محمد خوارزمشاه این بار نیز نمایند? چنگیز را کشت و همراهانش را نیز با سر و ریش تراشیده بازگرداند.
به نظر می رسد که خوارزمشاه در این برهه از تاریخ از توانایی نظامی و میزان خطرآفرینی مغولان بی اطلاع بوده است و آنها را قبایلی وحشی می دانست که نیرویی قابل اعتنا ندارند. چنگیز خان پس از اطلاع از اقدام خوارزمشاه به شدت عصبانی شد و فکری جز انتقام در سر نداشت و » تنها بر بالای تپه ای رفت و سه شبانه روز تضرع کرد که من آغازگر این کار نبوده ام مرا قوت انتقام ببخش« در این زمان دیگر انتظاری روانی میان مغولان از چنگیز وجود داشت مبنی بر اینکه وی باید انتقام کشته شدگان به دست خوارزمشاه را بگیرد.
*حمله مغول به ایران تا تشکیل حکومت ایلخانی
چنگیز خان که فرماندهی کل سپاه را در اختیار گرفته بود به اتفاق هم? پسران خود، با عبور از جیحون، حرکت ویرانگر خود را شروع کرد؛ حرکتی که به قصد تنبیه حاکم اترار بود اما موجب سقوط خوارزمشاهیان و تخریب خراسان و شهرهایی چون مرو، بلخ، هرات و نیشابور گردید. اولین برخورد آنان با خوارزمیان در اترار، شهر سرحدی شمال شرقی ممالک خوارزمشاهی در رجب ۶۱۶ ق اتفاق افتاد.
در ایران توانی برای مقابله با مغولان وجود نداشت زیرا از یک سو گزارش های رسیده از مغولان، ترس و وحشتی زیاد ایجاد کرده بود و از سوی دیگر گسست فراوانی میان مردم و محمد خوارزمشاه وجود داشت و مردم، شهر به شهر و روستا به روستا دفاع می کردند و هیچ مسئولیتی در قبال هویتی جمعی به نام ملت یا کشور و حاکمیت نداشتند و در نتیجه سپاه خوارزمشاهیان در همان حمل? اول در هم شکست.
در این حمله، خراسان از بین رفت و نقش تاریخی خود را از دست داد و همچنین ماوراء النهر که تا قرن هفتم هجری قمری در حوز? جغرافیای تاریخی و سیاسی ایران قرار داشت، از ایران جدا شد.از اصلی ترین علل این رویداد، همسایه شدن مغولان با خوارزمشاهیان بود که برخورد آنها را غیرقابل اجتناب می نمود. تجارت با سرزمین های دور نیز از علائق مغولان به شمار می آمد به ویژه زمانی که بر قسمت هایی از چین مسلط شدند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۴ ق.ظ

دیدگاه


دو × 8 =