ARAZAZARBAIJAN

افزايش مهاجرت؛ ارمغان وزارت بهداشت دولت سيزدهم


افزايش مهاجرت؛ ارمغان وزارت بهداشت دولت سيزدهم افزايش مهاجرت؛ ارمغان وزارت بهداشت دولت سيزدهم
الهه جعفرزاده گروه اجتماعي: يکي از اعضاي طرح پزشک پژوهشگر مي‌گويد: »من از ارديبهشت 1400 تا همين امروز، يک متخصص مغز و اعصاب و داراي فلوشيپ و پي‌اچ‌دي هستم که خانه‌نشينم و اجازه هيچ فعاليت حرفه‌اي را ندارم. در حالي که طي سال‌هاي 92 تا 97 به‌عنوان يک جراح مشغول کار بودم و ماهانه حدود 12 هزار دلار درآمد داشتم، ولي حالا سه سال است که بيکارم. به چه جرمي؟ به جرم پزشک پژوهشگر بودن.« آيين‌نامه طرح »پزشک پژوهشگر« به‌مثابه چراغ سبزي بود که طبق آن، اعضا مي‌توانستند هم‌زمان دو دوره دکتري بگذرانند؛ يک دکتري در رشته تخصصي خودشان، ديگري هم در حوزه پژوهش، به انضمام تعريفِ يک پروژه بزرگ علمي. بر اين اساس، اعضا مي‌بايست علاوه بر کار درمان و کار باليني، يک کار پژوهشي روي پروژه‌هاي سنگين انجام مي‌دادند تا در ادامه بتوانند به‌عنوان هيئت‌ علمي با دانشگاه‌هاي بزرگ و مراکز تحقيقاتي همکاري کنند. »سال 97 در حالي که يک جراح مغز و اعصاب باسابقه بودم، پي‌اچ‌دي خود را در قالب طرح پزشک پژوهشگر آغاز کردم و همه‌چيز تقريباً خوب پيش مي‌رفت. اما بعد از پايان دوره فلوشيپ، يعني از ارديبهشت 1400 به بعد، آواري از مشکلات بر سر من و چند تن از اعضاي تيم تحقيقات فرو ريخت. حتي علي‌رغم مواد آيين‌نامه که ذکر شده بود ما حين گذراندن پي‌اچ‌دي مي‌توانيم هيئت علمي هم بشويم، اين بند اجرا نشد؛ يعني نه وزارتخانه همکاري کرد و نه دانشگاه.« بخشي از سخنان دکتر پريسا عظيمي، متخصص جراحي مغز و اعصاب و فلوشيپ جراحي ستون فقرات را خوانديد؛ که اين تنها يک روايت از بلاتکليفي گروهي از پزشکان نخبه‌اي است که طي يک دهه گذشته به عضويت طرح »پزشک پژوهشگر« درآمده‌ و با انبوهي از بدقولي‌ها و کج‌رفتاري‌ها مواجه شده‌اند. اين طرح در دولت يازدهم مطرح شد و اجراي آن تا اواخر دولت دوازدهم ادامه داشت، اما با روي کار آمدن دولت سيزدهم، وزارت بهداشت بنا به دلايلي نامعلوم پذيرش پزشک پژوهشگر را متوقف کرد. سه سال بيکاري به‌جرم پزشک پژوهشگر بودن عظيمي در رابطه با ممانعت از ادامه فعاليت حرفه‌اي خود پس از شرکت در برنامه پزشک پژوهشگر مي‌گويد: »شرکت در طرح پزشک پژوهشگر به نفع هيچ‌يک از اعضا نبود و هر کداممان را به نحوي درگير مشکل کرد. خود من از ارديبهشت 1400 تا همين امروز، يک متخصص مغز و اعصاب و داراي فلوشيپ و پي‌اچ‌دي هستم که خانه‌نشينم! مثل يک زن خانه‌دار، داخل خانه هستم و اجازه هيچ فعاليت حرفه‌اي را ندارم. در حالي که طي سال‌هاي 92 تا 97 به‌عنوان يک جراح مشغول کار بودم و با احتساب قيمت دلار آن زمان، ماهانه 10 تا 12 هزار دلار درآمد داشتم. در اين فاصله، يک فلوشيپ جراحي اعصاب هم از آلمان گرفتم، ولي همچنان بيکارم. به چه جرمي؟ به جرم پزشک پژوهشگر بودن.« بار اقتصادي ماجرا؛ 400 ميليون کجا، 4 ميليارد کجا؟ اعضاي طرح پزشک پژوهشگر چون دو پروژه تحقيقاتي را در دست داشتند، بورسيه وزارت بهداشت بودند. به عبارتي هم از وزارت بهداشت حقوق مي‌گرفتند و هم تحت پوشش بيمه تأمين اجتماعي بودند. اما از يک جايي به بعد، ورق برگشت و وزارت بهداشت ديگر با تيم تحقيقات همراه نبود. دکتر حامي اشرف، متخصص پاتولوژي، پي‌اچ‌دي ايمونولوژي سرطان و فلوشيپ تحقيقات باليني، يکي ديگر از پزشکاني است که براي شرکت در طرح پزشک پژوهشگر، پس از سه سال اقامت و تحصيل در دانمارک، سال 96 به ايران بازگشت تا ضمن گذراندن دوره تخصص، در خدمت علوم پزشکي کشور باشد. او درباره مشکلات مالي و اقتصادي اين طرح پژوهشي مي‌گويد: »پس از توقف پذيرش پزشک پژوهشگر در دولت سيزدهم، کار به جايي رسيد که ديگر نه بودجه‌هاي تحقيقاتي ما را دادند و نه حقوقمان را؛ حتي بودجه پايان‌نامه‌هايمان را هم ندادند. در نتيجه، همه پروژه‌هاي گروه نيمه‌کاره ماند. بودجه‌اي که قرار بود سال 96 براي پروژه تحقيقاتي من اختصاص دهند، 400 ميليون تومان بود، اما امروز به‌واسطه تورم، اين پروژه با 4 ميليارد تومان هم جمع نمي‌شود. در اين زمينه فقط من متضرر نيستم؛ همين مبلغ را ضرب در 50 پروژه مختلف کنيد، مي‌بينيد که بي‌مسئوليتي آقايان و ناتمام گذاشتن يک برنامه تحقيقاتي مفيد، چطور علوم پزشکي کشور را متحمل يک شکست مالي سنگين کرده است.« او ادامه مي‌دهد: »بودجه‌ها را ندادند و پروژه‌ها نيمه‌کاره ماند؛ چون پروژه تمام نشده بود، نمي‌توانستيم فارغ‌التحصيل شويم و چون نمي‌توانستيم فارغ‌التحصيل شويم، اجازه نداشتيم جايي کار کنيم يا آزمون‌هاي رشته‌مان را بدهيم، سنوات دانشگاهمان پر شد و هزار و يک مشکل ديگر که آينده شغلي و فردي هر کدام از اعضاي گروه را به نحوي تحت تأثير قرار داد. در يک سيکل باطل افتاديم که نه مي‌توانستيم طرح را تمام کنيم، نه اجازه مي‌دادند انصراف بدهيم. اگر هم انصراف مي‌داديم، جريمه‌مان مي‌کردند، حتي تهديد هم مي‌شديم. با اين وجود، من با هزينه شخصي و سختي فراوان، پروژه‌ام را با استانداردهاي نه‌چندان بالا انجام دادم و خودم را حداقل روي کاغذ فارغ‌التحصيل کردم. ولي به سرانجام نرسيدن اين طرح، يک حسرت بزرگ است؛ زيرا امروز ديگر با توجه به قيمت دلار و کسري بودجه نه امکان انجام دوباره آن مهياست و نه ديگر کسي مايل است درگير شود.« پيگيري‌ها بي‌حاصل‌تر از هميشه اشرف در توضيح روند پيگيري اين مسئله مي‌گويد: »دو سال تمام از کميسيون بهداشت و درمان مجلس و هيئت دولت و بنياد نخبگان پيگيري کرديم و بي‌نتيجه بود. تنها پيشرفتي که حاصل شد، صدور حکم »ترک فعل« از سوي بازرسي رياست جمهوري به‌منظور تنبيه مسئولان وزارت بهداشت بود؛ که البته پس از صدور اين حکم، جلسه‌اي هم در وزارت بهداشت تشکيل شد که با فحاشي و توهين و تحقير از ما پذيرايي کردند و تهديد به اخراج شديم.« عظيمي نيز در اين‌باره عنوان مي‌کند: »پذيرش پزشک پژوهشگر متوقف شده، درست؛ اما حداقل تکليف ما پنجاه نفري که از سال 93 تا 99 پذيرش شده‌ايم، مشخص شود؛ نه برنامه را اجرا مي‌کنند و نه ما را مرخص مي‌کنند. من بيش از 30 نامه به وزارت بهداشت ارسال کرده‌ام و در تک‌تک آنها نوشته‌ام که به‌عنوان يک پزشک در اختيار وزارت بهداشت هستم، هرجاي اين مملکت مي‌خواهيد مرا براي خدمت بفرستيد، ولي محض رضاي خدا اين بلاتکليفي را تمام کنيد.« به دانشجويان پزشکي مي‌گويم مهاجرت کنند عظيمي ضمن انتقاد از نحوه برخورد دستگاه‌ها در مواجهه با معضل پيش‌آمده مي‌گويد: »وزارت بهداشت و ديوان عدالت اداري بارها به‌طور مستقيم و غيرمستقيم به من گفتند »از ايران برو. هدف از تداوم بلاتکليفي اين است که امثال شما نمانيد و برويد«. اين که نشد حرف؛ يعني همه بايد بروند؟ پس که بماند و به اين مردم خدمت کند؟« او ادامه مي‌دهد: »متأسفانه رفتار سيستم به‌نحوي است که آدم‌ها را نااميد مي‌کند، شايد هم واقعاً هدفشان همين باشد. دلم مي‌سوزد؛ هم براي بيماراني که به امثال منِ دلسوز نياز دارند و هم براي دانشجويان پزشکي که با دلي پراميد قدم در اين راه مي‌گذارند.« اشرف نيز در اين راستا اشاره مي‌کند:»نتيجه اذيت و آزار پزشکان پژوهشگر، بدبين شدن ما به سيستم و سازوکار وزارت بهداشت بود. من شرايط مناسبم در اروپا را رها کردم تا در مملکت خودم پيشرفت کنم، اما در اين تجربه عمرم تلف شد. تحت‌تأثير اين تجربه ناخوشايند، هر دانشجو يا پزشکي که با من درخصوص مهاجرت يا ماندن در کشور مشورت مي‌کند، به او پيشنهاد مي‌کنم مهاجرت کند تا اسير بي‌قانوني و بي‌نظمي اين سيستم معيوب نشود و مسير رشد و ترقي را قانون‌مندتر در جغرافيايي ديگر طي کند.« افزايش مهاجرت و صعود شيب خودکشي پزشکان؛ ارمغان وزارت بهداشت دولت سيزدهم به گزارش آراز آذربايجان به نقل از خبرآنلاين، دکتر اشرف در پايان اضافه مي‌کند: »سيل مهاجرت پزشکان، تنها يکي از دستاوردهاي وزارت دکتر عين‌اللهي بود. افزون بر اين، ما در دوره تصدي ايشان، بيشترين آمار خودکشي پزشکان و رزيدنت‌ها را داشتيم. دوراني بود که فوق‌العاده به کادر درمان سخت گرفتند و بيهوده اذيتشان کردند، بسياري از پروژه‌هاي تراز اول کشور را منحل کردند و اعتبار برخي مراکز تحقيقاتي فعال کشور را هم سلب کردند. به طور کل، سوءمديريت عجيبي در اين دوره بر وزارت بهداشت حاکم بود. قرباني شدن يک تيم تحقيقاتي در همين طرح پزشک پژوهشگر هم تير خلاصي بود که در دولت سيزدهم، بر پيکر جامعه پزشکي وارد آمد و به‌طور آشکار جلوي پيشرفت‌ و ارتقاي علوم پزشکي کشور را گرفت. در واقع با ناتمام ماندن اين برنامه، زيرساخت‌هاي عظيمي را از دست داديم که حالاحالاها ايجاد نخواهند شد.«
برچسب ها:

تاریخ: 1403/06/17 09:51 ق.ظ | دفعات بازدید: 36 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور