ARAZAZARBAIJAN

آسيب ماندگار جنگ بر روان کودک


آسيب ماندگار جنگ بر روان کودک

گروه خانواده و سلامت: کودکي که شرايط بحران و جنگي را مي‎بيند و در معرض اخبار و اطلاعاتش قرار مي‎گيرد يا شنونده صداهاي ناهنجار انفجار است، با تجربه‎هايي رو به‎رو مي‎شود که براي دستگاه رواني نابالغ او فراتر از ظرفيت و تحملش خواهد بود. در واقع در صورت بي‎توجهي به اين مسائل مي‎تواند آسيب‎هاي جدي، ماندگار و گاهي مادام‌العمر نيز داشته باشد.«


مراقبت از روان کودک در بحران، کليشه‎اي، پز دادن يا کلاس نيست، يک ضرورت حياتي است. جنگ واژه‌اي است که تداعي‌گر ويراني، فقدان و تروماي عميق است. اگر کودکي در اطرافتان داريد، قطعاً متوجه برخي از واکنش‎هاي او در اين 12 روز دفاع مقدس شده‎ايد. اضطراب مزمن، افسردگي، اختلال استرس پس از سانحه، اختلالات خواب، پرخاشگري و... فقط بخشي از پيامدهاي روان‌شناختي جنگ است. اما در ميان گروه‎هاي مختلف جامعه، کودکان به دليل عدم تکامل شناختي و هيجاني، بشدت در برابر تروماي جنگ آسيب‌پذيرند. ترس از جدايي و ترس از دست دادن والدين واکنش‎هاي رايجي است که مي‎تواند باعث دل درد، سردرد، شب ادراري و گاهي سکوت‎هاي طولاني در کودکان شود.دکتر سيد فخرالدين آرمن متخصص اعصاب و روان درباره تبعات شرايط بحراني طبيعي و غيرطبيعي همچون جنگ‎ها بر روان کودکان مي‎گويد: »جنگ فقط شهرها را ويران نمي‎کند، بلکه ساختار روان انسان را هم درهم مي‎شکند. در ميان قربانيان جنگ، کودکان آسيب‌پذيرترين گروه هستند؛ گروهي که نه نقشي در آغاز جنگ داشتند و نه دفاعي در برابر پيامدهايش دارند. کودکي که شرايط بحران و جنگي را مي‎بيند و در معرض اخبار و اطلاعاتش قرار مي‎گيرد يا شنونده صداهاي ناهنجار انفجار است، با تجربه‎هايي رو به‎رو مي‎شود که براي دستگاه رواني نابالغ او فراتر از ظرفيت و تحملش خواهد بود. در واقع در صورت بي‎توجهي به اين مسائل مي‎تواند آسيب‎هاي جدي، ماندگار و گاهي مادام‌العمر نيز داشته باشد.«
يکي از مهم‌ترين اختلالات روان که در کودکان جنگ‌ديده معمولاً ايجاد مي‎شود، اختلال استرس پس از سانحه است. اين روانپزشک توضيح مي‎دهد: «اختلال استرس پس از سانحه يا همان PTSD يک اختلال رواني است که در پي تجربه يا مشاهده يک اتفاق وحشتناک رخ مي‎دهد. يعني کودکي که شاهد مرگ، آوارگي، بمباران و خشونت فيزيکي بوده، ممکن است دچار اين اختلال شود. نشانه‎هاي آن با کابوس‎هاي مکرر، يادآوري ناگهاني حادثه، بي‌خوابي، واکنش‎هاي شديد به محرکه‎هاي محيطي مثل صداي بلند و اجتناب از موقعيت‎هايي که کودک را به ياد آن واقعه مي‎اندازد، همراه است. مطالعات نشان مي‎دهد، نرخ ابتلا به PTSD در کودکان پناهنده يا جنگ‌ديده گاهي به 30 تا 40 درصد مي‎رسد.«
افسردگي در کمين‎ کودکان بحران ديده
دکتر آرمن درباره دومين اختلالي که ممکن است در چنين تجربياتي گريبانگير کودکان شود، مي‎گويد: «اضطراب فراگير و ترس‎هاي غيرمنطقي مثل ترس از جدايي، ترس از دست دادن والدين و اضطراب نسبت به آينده و بي‎اعتمادي به جهان از ديگر واکنش‎هاي رايج است. اين اضطراب مي‎تواند علائمي مثل دل درد، سردرد، شب ادراري و گاهي باعث سکوت‎هاي طولاني در کودکان شود. سومين علامت در کودکان بحران ديده، افسردگي است. افسردگي در کودک اغلب با نشانه‎هايي مثل کناره‎گيري اجتماعي، بي‎ميلي به بازي کردن، افت تحصيلي، خستگي مزمن و پرخاشگري بروز مي‌کنند و حتي برخي از کودکان ممکن است سؤال‌هايي درباره مرگ داشته باشند.«
چهارمين مشکل در کودکان اختلالات رفتاري است، موضوعي که اين متخصص اعصاب و روان به آن اشاره مي‎کند و مي‎گويد: »پرخاشگري، نافرماني، بي‎قراري شديد، رفتارهاي پرخطر مثل فرار از خانه و خشونت عليه ديگران گاهي واکنش کودک به دنياي ناامن اطرافش است و پنجمين مشکلي که در چنين شرايطي ممکن است در کودکان ديده شود، اختلال در رشد هيجاني و شناختي است. يعني بحران‎هايي مثل جنگ مي‎تواند روند رشد طبيعي و رواني کودکان را مختل کند. مثلاً کودکي که قبلاً مستقل بوده ناگهان رفتارهاي کودکانه از خودش نشان دهد، مثل ترس شديد از تاريکي. همچنين رشد مهارت‎هاي زبان، تمرکز و تفکر ممکن است دچار تأخير شود و برايش مشکلاتي را ايجاد کند.«
والدين چه اقداماتي انجام بدهند؟
مهمترين اقدام کاربردي براي والدين در شرايط بحراني مثل جنگ، ايجاد امنيت رواني براي کودکان است. اين روانپزشک در اين‎باره توضيح مي‎دهد: «اگر محيط بيروني پرخطراست، فضاي داخلي خانه بايد ثبات داشته باشد. يعني زمان خواب منظم، وعده غذايي ساده، پايدار و نظم قديم زندگي پابرجا باشد و زمان و جاي مشخصي براي استراحت داشته باشيم. والدين کودک هم بايد تا جايي که مي‌توانند تنش را از خود دور کنند، چون کودک به نگاه و لحن والدين هم واکنش نشان مي‎دهد، نه صرفاً به واقعيت‎هاي بيروني. کودک را تشويق کنيم که احساساتش را بيان کند. به هيچ وجه نبايد به کودک فشار بياوريم يا سؤال‌هاي استرس‌زا از آنها بپرسيم. بايد به تخليه هيجان‎هاي کودک هم کمک کنيم. روش‎هايي مثل نقاشي، بازي درماني ، قصه‌گويي و حتي نوشتن نيز مي‎تواند راهي براي بيرون ريختن اين هيجانات باشد.«عادي‌سازي واکنش‎ها يکي‎ ديگر از راهکارهاي مقابله با تنش کودکان است. دکتر آرمن توضيح مي‎دهد: »مي‎توانيم به کودکان‎مان بگوييم، ترسيدن، گريه کردن، خواب بد ديدن و پرخاشگري در چنين شرايطي طبيعي است. اين واکنش‎ها به کاهش احساس گناه يا خجالت در کودکان کمک مي‎کند. حفظ تماس فيزيکي و ارتباط عاطفي هم در چنين شرايطي با کودکان بسيار حائزاهميت است. يعني تماس بدني مثل در آغوش کشيدن، دست کودک را گرفتن و نوازش باعث ترشح هورمون اکسي‌توسين »oxytocin« مي‌شود؛ اکسي‌توسين به عنوان »هورمون عشق« يا »هورمون پيوند« هم شناخته مي‌شود که به کاهش اضطراب و افزايش پيوند عاطفي کمک مي‎کند. همچنين توجه فعال گوش دادن بدون قضاوت احساس ارزشمندي را در کودکان تقويت مي‎کند.«
محبت فراموش نشود
محدود کردن مواجهه با اخبار خشونت‌آميز، موضوع ديگري است که اين متخصص اعصاب و روان به آن اشاره مي‎کند و مي‎گويد: »در صورتي که کودکان به رسانه‎ها، گوشي يا اخبار دسترسي دارند، والدين بايد مراقب باشند تا کودکان با صحنه‎هاي خشونت‌آميز روبه‌رو نشوند. واقعيت‎ها بايد با زبان کودکان و با رعايت حد و مرز انجام شود. بازي نبايد از کودکان گرفته شود، چرا که يکي از قوي‎ترين ابزارها براي درمانشان است. در چنين شرايطي توپ بازي، نقاشي و نقش‌آفريني بايد براي کودک فراهم باشد. در صورت امکان مراجعه به متخصص روان‌درماني کودک کمک کننده است. اگر شوک و تنش‎ها در شرايط بحراني در کودکان به حدي ايجاد شده است که درمان‌هاي ساده نمي‎تواند آن را پوشش دهد، حتماً بايد به متخصص و روان درمانگر مراجعه کنند و به هيچ وجه از کمک گرفتن براي غلبه به مشکلات کودکانشان خجالت نکشند.«
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از سلامت نيوز ، به گفته اين روانپزشک، کودکاني که جنگ را تجربه مي‎کنند، با خطر فراموش شدن و ناديده ماندن مواجهه‎اند، چرا که زخمي که بر روح و روان‌شان خورده است، مثل زخم‎هاي جسمي آشکار نيست. همين زخم‎هاي ناديدني اگر درمان نشوند، مي‎توانند آينده کودک، خانواده و جامعه را به خطر بيندازند. بايد باور کنيم که مراقبت از روان کودک در بحران اضافه نيست، يک ضرورت حياتي است و هيچ کمک حرفه‎اي يا تخصصي جاي محبت و حضور آگاهانه والدين را نمي‎گيرد. حتي در دل جنگ اگر کودک بتواند دست پدر و مادرش را در لحظه ترس بگيرد و احساس امنيت کند، آن لحظه مي‎تواند برايش متفاوت باشد، که سال‎ها بعد هم اثر خوبش را نشان دهد.


برچسب ها:

تاریخ: 1404/04/11 08:02 ق.ظ | دفعات بازدید: 1805 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور